شرکت در انتخابات هم استراتژی هم تاکتیک
نگاهی به مقاله “تضاد منافع و ائتلاف بيرون ماندهها” ، نوشته”اامین بزرگیان “
دفاع از انقلابیگری آنارشیستی با سلاح ” شرکت در انتخابات ”
” امین بزرگیان ” در مقاله “تضاد منافع و ائتلاف بيرون ماندهها” ، بدنبال ناکجا ابادی است که در آنجا سیاستمداران ، نه بخاطر منافع گروهی و سیاسی خود که گویا باید و فقط در راه اهداف آسمانی -مردمی خود مبارزه کنند .
نگاهی به فعالیتهای تبلیغاتی کاندیداهای یاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ، نشان دهنده این واقعیت است که کا ند یداها همراه با تکرار از سر وظیفه آنچه که رسانه ها و بنگا ههای خبری کشور در دفاع از سیاستهای اجرایی کشور مطرح می کنند سعی د ارند نیز به شکلی از اشکال و بسیار محتاطانه ، درستی شیوه های کشور داری و سیاست خارجی ، اجرایی در کشور را مورد تردید قرار دهند .
احتیاط در طرح نظرات مستقل نسبت به خط فکری حاکم بر کشور از انجا بر می خیزد که این خط (خط فکری حاکم) به نوعی ” انحصار طلبی ” از نوع انحصار طلبی که عموم انقلابیون به آن دچار بوده اند ، گرفتار است و هیچگونه اشتراک با دیگر گرایشات سیاسی در اداره کشور را نمی پذیرد .
اما علیرغم این نقد ناپذ یری ، نه تنها در فعالیتهای مدنی (که بسختی سعی در ادامه حیات خود در زیر پوست یک استبداد انقلابی – اسلامی را دارد ) که حتی در فعالیتهای انتخاباتی نیز ، نشانه هایی از تلاش برای بزیر نقد کشید ن سیاستهای اجرایی کشور به چشم می خورد .
مثلا وقتی روحانی از دخالت نظامیان در سیاست و اقتصاد انتقاد می کند مستقیما خواهان دادن بخش های بیشتری از اقتصاد کشور بدست بخش خصوصی است و این دقیقا بخاطر اینست که بنیادهای فکری این کاندیدا با اقتصاد آزاد و عیر متمرکز هماهنگ است و این بنیاد های فکری این کاندیدا را در اتحاد با اتاق های بازرگانی و بنگاههای تولیدی که توان رقابت با بخش معظم انحصارات دولتی را ندارند قرار می دهد . و طبیعتا این بخشها هم در انتخابات از ایشان حمایت خواهند کرد . حتی ممکنست کاندیدایی شعارهایی در ارتباط با مسائل اقتصادی و سیاسی بدهد که در آن منافع اقتصادی گروههای وابسته به گرایش سیاسی خود را ملحوض داشته باشد . و این موضوع نباید باعث دادن نمره منفی به ان کاندیدا شود . در همه کشور ها هر کاندیدایی از منافع معین سیاسی اقتصادی دفاع می کند .
آقای ” ولا یتی ” از بی حا صل و اشتباه بودن سیاستهای حاکم بر مذاکرات هسته ای ، سخن راند و قطعا این سخن از نظر اقشاری اجتماعی و گروههایی در میان مدیران اجرایی کشور مثبت تلقی می شود .
یا دفاع “جلیلی” از ادامه خط فعلی ایجاد تنش با آمریکا و اروپا ، دفاع از ادامه حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عرصه های سیا سی و اقتصادی ، معنا می دهد و این کاندیدا از آن حضور دفاع می کند .
این چنین ارتباطاتی میان برنامه های کاندیداهای انتخاباتی و منافع اقشار اجتماعی و گروههای سیاسی در همه جای دنیا امری پذیرفته شده و عادی است .
آیا می توان در سرزمینی مفروض ، سیاستمدارانی را یافت که که بدون چنین ارتباطاتی ، به فعالیت سیاسی بپردازند ؟ و مثلا فقط و فقط گویا به خاطر اهداف عالیه انسا نی و مردمی به سیاست روی اورده باشند ؟
من به شما اطمینان می دهم که نه تنها در ایران که در هیچ کجای این کره خاکی ، چنین سیاستمدارانی را نمی یابید و تلاش هم نکنید که بیابید .
اما در مقاله “تضاد منافع و ائتلاف بيرون ماندهها” نوشته ” امین بزرگیان ” ، دو کاندیدای جبهه اعتدال یعنی ” حسن روحانی و محمد رضا عارف ” به این دلیل مورد حمله نویسنده قرار می گیرند که بدنبال رانده شد نشان از “بلوک قدرت ” ، سعی در یافتن متحدینی از میان جبهه مردم تلاش می کنند و این چنین تلاشی در منطق مقاله ، امری غیر اخلاقی است و این غیر اخلاقی بودن به حدی است که مردم نباید به چنین فعالیتهای انتخاباتی باور کنند و صرفا برای ” نفی وضعيت موجود يا نفی و تخريب كليت موجود با استفاده از امكانات موجود.” درآن شرکت کنند .
آیا این بخشها یی که قبلا در درون بلوک قدرت بوده اند و اکنون از آن رانده شده اند قبلا از منافع هیچ بخشی از مردم دفاع نمی کر ده اند ؟ ایا این حکومت و نظام یکپارچه ضد انقلابی بوده است ؟ قطعا جواب منقی است و کاندیداهای اصلا ح طلب امروز، آن موقع هم که در درون بلوک قدرت بوده اند از منافع بخشهایی از این مردم دفاع می کرده اند . اما ” بزرگیان ” با خط کش اسطوره ای خود ، دیوار چینی ترسیم می کند که : هر آنکس که در حکومت بوده است در جبهه ضد مردمی قرار داشته ودارد ، در مقابل حکومت، جبهه مردم و خط حق قرار داشته و دارد و در ادامه نتیجه می گیرد که این دو کاندیدا از آن جبهه رانده شده اند و اکنون برای سرباز گیری بسوی جبهه مردمی روی آورده اند و نباید به آنها باور کرد .
دردنیای خارج از ذهن ما ، جبهه گیریهای سیا سی بسیار سیال و جاری هستند ، و برخورد سخت ذهنی مقاله به این واقعیت ، توجه نمی کند . ” طبقه حاکم ” دارای ذات ثابتی نیست که هر گروه سیاسی که روزی در بلوک قدرت بوده است ، دیگر نمی تواند در زمان و شرایط دیگری ، با گروههای سیاسی – اجتماعی دیگری در وحدت تا کتیکی یا حتی استراتژیک قرار بگیرد . چنین ذاتی را فقط تحلیلها یی باور دارند که ” دولت را ابزار سلطه طبقات حاکم ” می دانند و بس وخواهان ویران کردن این ابزار طبقاتی هستند .
از طرف دیگر به همان دلیل نبود “ذاتی ” به نام ” ذات حکومتگر ” ، کسانی که در حال حاضر هم در ” بلوک قدرت” هستند را نمی توان دارای سرشت طبقاتی یا حتی اجتماعی واحد ضد مردمی دانست .برخورد نویسنده مقاله ، مخاطب را به یا د تحلیل های طبقاتی افراطی از جوامع کاپیتالیستی می اندازد که جامعه به بلوک بورژوایی و کارگری یا انقلاب و ضد انقلاب تقسیم میشد وتنها راه حل هم ، انقلاب و “تخریب کلیت موجود ” از سوی ” جبهه کارگری ” پیشنهاد می شد . در پرتو تحلیلهای جامعه شناسانه اخیر ، تحلیلهایی از نوع نوشته مورد بحث تقریبا محلی از اعراب ندارد .
اقشار و گروههای اجتماعی وسیاسی نه به شکل سیاه و سفید ، حکومت گر و مردمی ، انقلابی و ضد انقلابی که بشکل یک طیف که همزمان دهها گروه بندی اجتماعی سیاسی در کنار یکدیگر زندگی می کنند و همزمان دهها تضاد در بطن آن در حال عمل کردن هستند ترسیم و تحلیل می شود . این حقیقت در مورد ایران و اقشار و کروههای سیاسی – اجتماعی آن بشدت مصداق دارد .
” بزرگیان ” در ادامه مقاله ، مخاطب خود را حتی به عمل سیا سی و انقلابیگری می خواند و از آنها می خواهد که با توجه به اینکه این دو کاندیدا فقط برای استفاده از شما جهت پل زدن به قدرت هستند شما نیز فقط برای ” تخریب کلیت موجود ” در انتخابات شرکت کنید و به تضاد میان بالائیها دامن بزنید .
امروز مردم ایران ، شعار ” تخریب کلیت موجود ” را
رهنمودی برای راه انداختن جوی خون میدانند
از اصطلاح ” تخریب کلیت موجود ” ، بوی انقلاب و باروت و تصرف عدوانی قدرت به مشام میرسد که بنظر نمیرسد مردم ما اساسا بدنبال تکرار امور تجربه شده باشند . شرکت در انتخابات نه تاکتیکی جهت ایجاد تنش و تضاد میان بالائیها ، که باید بعنوان فعالیتی استراتژیک در جهت نهادینه کردن سازو کارهای دموکراتیک در جامعه مورد توجه قرار گیرد.
بن مایه و منطق چنین رهنمودهایی در برخورد انارشیستی با مسائل موسوم به “دموکراسی بورژوایی” نیز ریشه داشته و در پی ناکجا ابادی است که در آن سیاستمداران خیالی در فعالیتهای سیاسی اشان ؛ هیچ منافعی ندارند .و دولت هم نهادی بیطرف و خنثی است . تحلیل این نوشته از ایران ، جامعه ای است که در آن انسانها به دو بخش مجزای بلوک قدرت ضد انقلابی و در مقابل آن جبهه مردمی تما ما انقلابی رو در روی یکدیگر ایستا ده اند ، آنکس که در بلوک قدرت قرار دارد ، برای ابد مهر و داغ لعنت بر پیشانی و آنکس که در جبهه مردمی است از معصومیتی الهی برخوردار است و مجاز است که بطور تاکتیکی و نه باورمند به انتخابات و ساز و کارهای ضد مردمی ، در انتخابات شرکت کند و بهره خودببرد و به این وحدتها و تضادها باور نداشته باشد .
تحلیل از رویدادها و حوادث سیاسی کشورمان با توجه به پیچید گی های این جامعه ، به کنار افکندن بر خوردهای اید ئو لوژیک و با دوپای محکم بر زمین سخت راه رفتن را نیازمند است .
Leave a Reply