سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

اوکراین به کجا خواهد رفت ؟

 

بررسی حوادث اخیر ” اوکراین ” از منظری دیگر

این نوشته بر آنست تا با توجه به حوادث جاری در “اوکراین ” ، به بررسی فاکتور های بین المللی و عوامل داخلی تاثیر گذار بر انتخاب های پیش روی مردم آن کشور پرداخته و با توجه نقش احزاب سیاسی و خواست قدرتهای خارجی فعال در این منطقه چشم اندازهای احتمالی راهی را که اکراین خواهد رفت را برای خواننده مطرح کند .

عوامل بین المللی فعال در میدان سیاست اوکراین :

روسیه : در مورد روسیه می توان گفت که این کشور با ادمه سیاستهایی محافظه کارانه سیاسی – اجتماعی که ریشه در نظام سیا سی و روانشناسی تاریخی مردم این کشور دارد تا کنون حاضر به پذیرفتن این واقعیت نبوده است که سالهاست در حال عقب نشینی و از دست دادن مواضع اقتصادی ، سیاسی و ژئوپولیتیک خود در مقابل آمریکا و اروپا بوده است وبا این روش این عقب نشینی ها ادامه خواهد داشت .. در مورد این ادعا و دلایل آن باید در نوشته ای جدا بحث کرد اما آنقدر که به موضوع ” اکراین ” بر میگردد ، مواضع کرملین در برخورد با ” اکراین” هنوز بر پایه های مواضع و منافع کشور شوراها در بر خورد با جمهوری های عضو شوروی قرار دارد . ببینید ، مثلا در سال 2004 زمانی که هنوز ” لئونید کوچمان ” رییس جمهور ” اکراین ” بود ، درست چند روز پیش ار انتخابات منجر به ” انقلاب نارنجی” ، و بمناسبت سالگرد پایان جنگ دوم جهانی ، یک رژه نظامی در ” کیف ” برگزار می شود و در جایگاه رژه ،” پوتین ” بمانند رهبران سابق حزب کمونیست شوروی ، در کنار ” کوچمان ” و ” یانو کویچ ” از نظامیان سان می بینند تو گویی که که هنوز اتحاد شوروی بر پا و ” پوتین” نیز بعنوان صدر هیئت رئیسه حزب به اکراین رفته است .یا مثلا در مورد امکان استفاده ناوگان دریایی روسیه از بندر” سباستوپل” بعنوان پایگاه دریایی ، روسیه در مقابل مبلغ ناچیزی از بخشی از خاک یک کشوردیگر بعنوان پایگاه نظا می خود استفاده می کند ، بیش از نیمی از ” آلومینیوم ” تولیدی ” اکراین ” در انحصار روسیه و مشتری انحصاری محصولات صنعتی ” اکراین ” نیز روسیه است . محصولاتی که بخاطر کیفیت پایین خود امکان ورود به بازار های اروپایی را ندارند .
k41wk9kk56hqf08coylq
ارتباط انحصاری اقتصادی و سیاسی اکراین با روسیه ، این کشور را از نوسازی و ارتباط با اقتصاد جهانی و تلاش برای دگرگونی فضای سیاسی خود باز داشته است ، چه اینکه سیاستمدارانی از نوع ” کوچمان” و ” یانو کویچ” که تربیت یافته مکتب فکری “شورایی” هستند هنوز غرب را بمثابه تهدید تلقی کرده وهر گونه دست یازیدن به نوسازی روابط اجتماعی را بمثابه تسلیم در مقابل ” جنگ نرم ” و ” اسب تروای ” غرب سیاسی تلقی می کنند و به همین خاطر انتخاب آنان برای یافتن متحد بین المللی قبل از هر کس ، ” پوتین ” و ” روسیه ” است که تغییرات کمتری را در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی طلب می کند .
در مناسبات اجتماعی نیز اقشار و طبقاتی که امکانات اجتماعی همراه شدن با تغییرات جهانی را ندارند متحد سیاستمداران روس گرا هستند . با این دیدگاه علت تسلط روسیه بر اقتصاد و سیاست دربعضی از کشورهای سابق اتحاد شوروی یا اکراین ، اساسا بخاطر دیدگاه عقب مانده رهبران این کشور ها بنمایندگی از اقشار محاقظه کار این جوامع است .
در مقابل اقشار و طبقاتی که در حوزه خدمات ، ارتباطات و انفور ماتیک ، سرمایه های متوسط و بزرگ فعال هستند خواهان اشکال نوین بنگاههای اقتصادی ، دخالت کمتر دولت در تجارت و در حوزه زندگی عمومی هستند . این اقشار نمایندگان خود را در احزاب متمایل به غرب و سیاستهای موافق با گلوبالیزاسیون می یابندکه این احزاب خو د نیز مستقیما یا غیر مستقیم تحت نفوذ سرمایه داران بزرگ بر آمده از دوران خصوصی سازیها و مقامات سابق سیستمهای دولتی هستند . هر چند که این احزاب نسیمی نو از روابط سیاسی – اجتماعی را در کشور به وزش می آورند اما اینان خود نیز بخش از الیگارشی فاسد حاک بر این کشور ها هستند که علیرغم گرایش به نوسازی روابط اجتماعی امکاناتی برای مشکلات بر امده از تسلط روابط نولیبرالی اقتصادی را نداشته و حتی نمی توانند شکل متوازنی در بر خورد با پذیرش سرمایه خارجی پید ا کنند . اما از نظر تاریخی نسبت به روابط عقب مانده باز مانده از روابط اقتصادی نا کار آمد دولتی ، یک گام به جلو هستند .
منافع روسیه در کمک به ابقای این رهبران محافظه کار از یک طرف بخاطر ادامه روابط پر سود انحصاری اقتصادی روسیه با این کشورها و از طرف دیگر جلو گیری از حضور نیروهای اقتصادی و سیاسی خواهان روابط نو اقتصادی و اجتماعی که متحد کشورهای غربی هستند می باشد
بر خلاف تبلیغات احزاب و جریانات سیاسی ضد آمریکا ، این تنها آمریکا و اروپا نیستند که برای حفظ متحدان خود در کشورهای دیگر دست به اعمال نفوذ می زنند ” روسیه و متحدان داخلی آن نیز برای حفظ خود دست به هر گونه توطئه ، ترور ، تقلب در انتخابات زده (1)و مقاومت آنان در مقابل برنامه های پیشنهادی بانک جهانی و کشورهای اروپا یی اساسا سمت گیری مترقی مردمی نداشته و بخاطر حفظ روابط کهنه ، فاسد و عقب مانده از دورانی بسر آمده است .
– آمریکا : بنظر نمی رسد تلاش آمریکا برای حضور در کشور ” اکراین ” ، اهداف اقتصادی کوتاه مدت داشته باشد . با توجه به سطور فوق الذکر آمریکا بدنبال اینست که بتواند این کشور ها را از حالت ” حیاط خلوت ” برای فدراسیون روسیه بدر آورده و در آینده از حضور فعال خود در سیاست ” اکراین ” برای دخالت فعالتر در جمهوریهای فدراسیون روسیه در قفقاز و آسیای میانه بهره بگیرد . برنامه بلند مدت این کشور ، تجزیه ” روسیه ” به کشورهایی کوچکتر در جهت گسترش نفوذ خود در منطقه با اهداف بلند مدت ژئو پولیتیک می باشد . در این راستا سعی ” آمریکا ” تقویت حضور نیروهای سیاسی و اجتماعی است که خواهان نوسازی روابط اقتصادی واجتماعی در جهت کلی گلوبالیزاسیون و اقتصاد جهانی باشند .
3- اتحادیه اروپا : کشورهای عضو اتحادیه همانطور که در آخرین پیمان اقتصادی پیشنهادی آن به ” اکراین ” شاهد بودیم خواهان ورود کالاهای ساخت کشور های این اتحادیه به ” اکراین ” با حداقل تعرفه های گمرکی هستند ( کاهش 85 % تعرفه های موجود بر روی کالا های صادراتی اروپا به اکراین ). کالاهای ساخت ” اکراین”، در مقابل نمی توانستند از چنین مزایایی استفاده کنند .چون فاقد استانداردهای اروپایی بوده و اساسا امکان ورود به بازار های اروپایی را پیدا نمی کردند .

عوامل سیاسی و اجتماعی فعال داخلی :

در اکراین بجز از بسیاری احزاب متفرقه ، سه حزب اصلی (که اپوزیسیون دولت روس گرا بودند ) وجود دارند که هر سه خواهان وحدت کامل با اروپا و حتی پیوست ” اکراین ” به ناتو هستند . این احراب ، حزب خانه پدری ، حزب ضربه و حزب ” سوابودا ” یا آزادی هستند . این سه حزب ار مجموع 449 کرسی پارلمان محموع 166 کرسی را دار هستند ( خانه پدری 88 ضربه 42 و آزادی 36 )
حزب ” خانه پدری ” به سرپرستی ” یولی تیمو شنکو ” . تیمو شنکو خود اساسا شناسنامه این حزب است و برای شناخت این حزب باید وی را شناخت . وی که فعالیتهای اقتصادی خود راهمراه با همسرش با تاسیس یک شرکت فعال در امور گاز شروع کرد توانست در دوران خصوصی سازیهای سالهای 1991-2000 و با استفاده از نفوذ ” گنادی تیمو شنکو ” پدر همسرش که ار مقامات میان پایه حزب کمونیست دوره شوروی بود ، برخی از شرکتهای دولتی را بخرد و این آغاز ی بود بر موضع گیری سیاسی بعدی وی که بشدت خواهان گسترش ارتباطات اقتصادی با آمریکا و اروپا و دوری از روسیه بود . همانند همه سرمایه دارانی که با استفاده از امکانات دولتی و در خصوصی سازیها صاحب ثروتهای باد آورده می شوند ، ” تیمو شنکو در موارد زیادی متهم به پولشویی ، زدوبند با مقامات دولتی و سوء استفاده از امکانات عمومی در جهت منافع شخصی است . فساد در درون این حزب و رهبر آن به حدی بود که مردمی که در سال 2004 و در پی ” انقلاب نارنجی ” ، این حزب و متحد وی ” یوشچنکو ” را به قدرت رسانده بودند در سال 2010 از دست اینان به جان آمده و دوباره به روی کار آمدن سیاستمداران ” روس گرا ” یعنی “یانوکویچ” و حزب وی یعنی “حزب مناطق” رای دادند .حزب خانه پدری در آخرین انتخابات توانسته بود از مجموع 449 کرسی پارلمان ، صاحب 88 کرسی شود که با توجه به اینکه این حزب ، حزب اپوزیسیون حساب میشد درصد بالایی است .
در مورد حزب “آزادی ” می توان گفت که این حزب سیاستهای نزاد پرستانه داشته و مثلا معتقد یود که یک مافیای روسی یهودی بر روسیه و اکراین حکومت می کنند . با اینکه این حزب در ائتلاف ضد ” یانوکویچ ” نقش اساسی داشت و عملا بازوی مسلح تظاهر کنندگان ضد دولتی را تشکیل میدا د مواضع نژاد پرستانه اش ازسوی آمریکا و اروپا با اغماز روبر وشد .
” حزب مناطق”
این حزب تا قبل ار حوادث اخیر تحت رهبری ” یانو کویچ ” بود و معمولا اکثریت نه چندان قاطع ( 131) کرسی های پارلمان را بدست می آورد .بعد از فرار ” یانو کویچ ” ، حزب مناطق از وی اعلام برائت کرده و به شکلی شکننده و نه قوی خواهان شرکت در روند جدید باز سازی روابط اقتصادی و سیاسی بعد از ” یانو کویچ ” است . اعضای این حزب بیشتر در مناطق صنعتی جنوب و شرق اکراین بوده و از ادامه روابط اقتصادی – اجتماعی روس محور حمایت می کنند
جنبش ” پارا ” ( пора در زبان روسی به معنی : اکنون وقتش فرا رسیده است )
اینان جوانان و نیروهای اجتماعی خواهان تعییر هستند که الزاما موضعگیری سیاسی حزبی نداشته و در ” انقلاب نارنجی ” “اکراین” نقش مهمی بازی کردند .در پارلمان این کشور مستقل ها از همه احزاب دیگر به تنهایی قوی تر بوده و 122 کرسی از کرسی های پارلمان را از آن خود کرده اند . موضوع مهم در جنبشهایی از نوع ” پارا ” اینست که معمولا تلاش چنین جنبشهایی مورد استقاده ، گرو ههای سیاسی موجود قرار گرفته و این جریانات متفرق اما قوی بخاطر نداشتن نهادهای سیاسی متعلق به خود در انتخاب نهایی مردم جایی ندارند . مثلا در حضور اخیر ” تیمو شنکو ” بعد از آزادی وی از زندان ، بسیاری از حاضرین در میدان با یا دآوری فساد گسترده مالی و سیاسی ” تیمو شنکو ” و حزبش از وی با تنفر یاد می کردند . اما بنظرمیرسد این جریانات مستقل ، اقتدار و توان سازمانی لازمه را نداشته و نهایتا بنفع جریانات قویتر سیاسی رای می دهند .
گسل های قومیتی : اگر به نقشه ” اکراین ” نگاه کنیم متوجه می شویم که بخشهای شرقی و جنوبی این کشور دارای مذهب ارتدکس ، با فرهنگ روسی و مناطق صنعتی کشور بوده ومعمولا مناطق نقوذ سیاسی سیاستمداران روس گرا بوده اند و در مقابل مناطق غربی دارای مذهب کاتولیک و تردیگتر به فرهنگ اروپایی هستند .. این گسل قومیتی بحدی است که بعد از حوادث اخیر و فرار ” یانو کویچ ” ، در شهر خارکف که مرکز مناطق شرقی ” اکراین” است و هم چنین در مرکز خود مختار ” کریمه ” گردهمایی هایی برپا شده و ضمن پایین کشیدن پرچم ” اکراین ” پرچم روسیه را در این مناطق بالا برده اند . در این گرد همایی ها ، حتی بعضی نمایندگان مجلس و دومای روسیه شرکت کرده اند .
اکنون با داشتن تصویر ی از صحنه سیاسی – اجتماعی ” اکراین ” و عوامل تاثیر گذار خارجی بر این صحنه می توان چشم اندازی از حرکات این نیروها داشت
روسیه : روسیه بسمت اعمال فشارهای اقتصادی و سیاسی به دولت جدید ” اکراین ” گام بر داشته ، و منتظر می ماند تا مشکلات سیاسی و اقتصادی ناشی از این فشار ها ، ” اکراین” را بسوی روسیه باز گزداند . روسیه به اشکال و در درجات مختلف این سیاست را در مورد گرجستان ، ازبکستان و تاجیکستان به کار برده است و نتیجه مثبت گرفته است . تنها حرکت تند احتمالی روسیه دامن زدن به گرایشات استقلال طلبانه در منطقه خود مختار ” کریمه ” است .این حرکت می تواند حمایت از همه پرسی برای داشتن حکومتی مستقل از “اکراین ” توسط پارلمان و تظاهرات مردمی باشد. .در صورت بر گزاری چنین انتخاباتی مردم به داشتن جمهوری مسثقل رای داده و غرب را در این صحنه مات خواهند کرد . هر دولت مستقل که در ” کریمه ” بر سر کار بیاید منطقه نفود روسیه خواهد بود .
اتحادیه اروپا : این اتحادیه بسوی پیشنهاد پیمان تجاری به ” اکراین ” گام بر داشته و سعی در نفوذ اقتصادی و امکان صدور کالاهای تولیدی خود به این کشور بدون پرداخت تعرفه یا تعرفه بسیار کم خواهد داشت . همچنین با این پیمان ، بسیاری از بنگاههای اقتصادی کشور های اروپایی امکان سرمایه گذاری و استفاده از امکانات طبیعی و صنعتی ارزان “اکراین ” را پیدا خواهند کرد . کالاهای صادره از اروپا به ” اکراین ” می تواند در رقابتی نا برابر ، کالاهی روسی و ساخت ” اکراین ” را از بازار این منطقه خارج کند . ” تولید کنندگان این کالاها یا باید خود را به استاندارد های اروپایی برسانند و یا از دور خارج شوند.
با اینکه امضای پیمان تجاری با اروپا ، رونق اقتصادی و حتی رشد اقتصادی را در سالهای ابتدایی برای ” اکراین” به ارمغان خواهد آورد اما این به معنی بالا رفتن سطح زندگی کارگران و تهیدستان کشور نخواهد بود ، چه اینکه در این رویکرد ، دولت موظف است بسیاری از سوبسیدهای محدودی را هم که در حوزه حمل و نقل ،آموزش پرورش ، بارنشستگی در اختیار جامعه قرار می دادقطع کند . و این خود فشار زیادی به اقشار آسیب پذیر خواهد آورد .که این خود می تواند این اقشاررا یک بار دیگر به سرباز پیاده سیاستمداران روس گرا تبدیل کند .
آمریکا : آمریکا اساسا بدنبال حضور بیشتر ” ناتو ” در پشت دروازه های روسیه در دریای سیاه است .در این راستا آمریکا سعی خواهد کردبا سیاستمداران وابسته به احزاب سه گانه فوق الذکر ارتباط قوی تری ایجاد کرده و آنان را وادار به تصویب قوانینی در جهت ارتباط بیشتر ناتو – اکراین نماید .
احزاب سه گانه ” آزادی ” ، ” خانه پدری ” و ” ضربه “: این احراب ضمن ادامه سیاست ایجاد ارتباط بیشتر با اروپا و آمریکا بافساد ناشی از خصوصی سازیها و حکومت دزد سالاری بر خورد منفعل کرده و از اصلاحات پیشنهادی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول حمایت نسبتا کامل خواهد کرد .
نمایندگان مستقل پارلمان و کنشگران سیاسی ” پارا “
اینان با اینکه همیشه به روند حاکمیت اقتصاد نئو لیبرالی و اصلاحات ساختاری انتقاد خواهند داشت و باصطلاح به آن منتقد هستند اما هیچگاهی به روابط سابق سمپاتی نشان نداده و نهایتا به عنوان عاشقان دلباخته روابط جدید عمل خواهند کرد .

برآیند نهایی :

اتحادیه اروپا و آمریکا به اهدافی که در ” اکراین ” بدنبال آن بوده اند می رسند و در این منطقه حضور اقتصادی و سیاسی قوی خواهند داشت که زمینه گسترش بعدی این نفوذ در ” بلاروس ، قفقاز و آسیای میانه خواهد بود . روسیه ضمن عقب نشینی سعی در بوجود آوردن یک جمهوری مستقل در ” کریمه ” خواهد داشت و در صورت موفقیت ،از آن برای پوشاندن شکست خود بهره خواهد گرفت و در حقیقت بنحوی منفعلانه منتظر شکست های بعدی خواهد ماند . حضور شرکتهای بزرگ اروپایی و آمریکایی فعال در استخراج معادن و نوسازی کارخانجات و صنایع سنگین در اکراین سرعت خواهد گرفت . “اکراین ” باید تلاش کند در امضای پیمان تجاری با اروپا ، دفاع از تولیدات کشاورزی خود را مد نظر داشته و به اروپا اجا زه ندهد که کشاورزی این کشور را نابود کند .
با توجه به زمینه بوجود آمدن قطب ثروت در اطراف اقشار اجتماعی که در حوزه واردات کالا از غرب فعالیت می کنند سیاستهای مبتنی بر تعدیل ساختاری و بالا رفتن قیمت گار مصرفی ضریب جینی ” اکراین ” که یکی از پایین ترین ها در جهان است (28% )بزرگتر خواهد شد و اختلاف طبقاتی گسترده تر خود را نشان خواهد داد.
زحمتکشان و طبقه کارگر بعلت بی اعتمادی به احزاب کمونیست ، سوسیالیست و حزب مناطق ، بخاطر فساد و عدم شفافیت موجود در دولتهای مورد حمایت آنان ، آرای خود را به احزاب غرب گرا خواهند داد هر چند که فشار قیمت ها و تورم انان را بشدت تحت فشار قرار خواهد د اد .
 
 
(1)- روسیه در کشور های آسیای میانه دارای امکا نات وسیعتری برای تحت فشار قرار دادن رهبران باز مانده از دوران شوروی در این کشور ها است ، روسیه برای حفظ موقعیت انحصاری خود در بر خورد از سهم برتر از محصولات آلومینیوم تولیدی در کارخانه ” تورسون زاده ” در تاجیکستان که حدود 450 هزار تن در سال است ، از هر گونه نوسازی این کارخانه جلوگیری می کند ، یکبار که مسئول قرار دادهای این کارخانه با یک هیئت انگلیسی قرار داردی بشکل نوسازی کارخانه در مقابل خرید آلومینیوم تولیدی امضا کرده بود ،بزودی جسد بی سر همین مسئول امضا کننده قرار داد یافته شد ، یا نگاه کنید به تحریک به شورش در بدخشان بر علیه حکومت مرکزی تاجیکستان در 2011 ،یاتحریک به شورش در وادی فرغانه در ازبکستان (2008)که همه به نوعی برای تحت فشار گذاشتن حکومت این کشورها برای دست یافتن به قرار دادهای تجاری یا نظامی بوده است . جالب است که ساکنان فارسی زبان آسیای میانه از کلمه ” روسیاه ” برای نام بردن از ” روسیه ” استفاده می کنند . اما در کشورهایی از نوع ” اکراین ” دست روسیه برای اعمال نفوذ در این حد باز نیست و به اشکال دیگری این کشور ها را تحت فشار قرار می دهد .مثلا بعد ازوقوع ” انقلاب نارنجی در ” اکراین ” روسیه قیمت گاز تحویلی به این جمهوری را با هدف تحت فشار قرار دادن حاکمین جدید به ناگهان گران می کند و یا شیر لوله های ترانزیت گاز به ” اروپا را می بندد.یا تقلب در انتخابات در ” اکراین ” (در سال )2004 که تماما تحت مشاوره و با هماهنگیهای مشاوران روس انجام شد ، کشته شدن خبرنگران منتقد سیاستهای روسیه در اکراین ( یورگی گونگادزه ) و پیدا شدن جسد بی سر وی فقط بخاطر اینکه از ” لئو نید کوچمان ” رییس جمهور متحد روسیه در مورد فساد گسترده در دولت وی سئوال کرده بود .
   نوشته شده در  27/02/2014 ساعت 12:5 انتقال به ورد پرس در 5 آوریل 2014

Tagged as: , , ,

Leave a Reply

Start here