خود فریبی اصلاح طلبان این بار به شکلی دیگر تحلیل شما از چا لشهای درون حکومتی چیست ؟ من خود تحلیلم اینست که اصولگرایان وراست افراطی هنوز اصلاح طلبان را بخدمت می گیرند و اگر اختیاراتی هم به آنان بدهند این کار را با احتیاط کامل انجام می دهند . . اما ” سعید لیلاز ” روزنامه نگار و کارشناس اقتصادی اصلاح طلب در این مورد به گونه ای دیگر می اندیشد :“ تندروها مثل کسی هستند که درحال غرق شدن است و برای نجات خود به هر خاشاکی چنگ می “اندازد. . البته ایشان در بهمن ماه گذشته ازامروز هم خوشبین تر بودند و می گفتند :” تا عید نوروز تحولاتی در وضعیت موسوی و کروبی رخ داده و اینان آزاد می شوند “. الان می توانیم بگوییم که ایشان نه واقع بین که زیادی خوش بین بوده اند .
برخلاف نظر ایشان ، ج.ا. در نبردبا مردم ایران است که دارند غرف می شوند اما در رقابت با اصلاح طلبان وبا روحانی و هاشمی و خاتمی و در حال غرق شدن نیستند .، اصولگرایان بعنوان هسته اصلی قدرت در حال حاضر بر ارتباط متقابل خود با اعتدال گرایان و اصلاح طلبان مسلط بوده و آنجایی که لازم دانسته اند اینان را به زندان انداخته و اگر نیاز باشد به صدارت می رسانند و خطربنیان کنی از جانب اینان حس نمی کنند مگر اینکه اینان در تضادهای سیاسی اشان با سپاه و بنیادهای ثروتمند ناخواسته به کاتالیزور ی برای خیزشهای مردمی تبدیل شوند که در انصورت با برخورد بسیار تند اصولگرایان روبرو می شوند . !!
البته زمینه تضادمیان اصلاح طلبان و اصولگرایان زمانی پایه ریزی شد که بعد از خاتمه جنگ ، عده ای از فعالین سیاسی – نظامی ج.ا .با گرفتن مناصب اداری و مواضع وزارتی در بدنه ساختار اقتصادی- سیاسی در دوران هاشمی و خاتمی ، صاحب امکانات اقتصادی و مالی شده و طرفدار آرامش سیاسی و بر خورداری از ثروتهای بدست آورده خود بدون دردسر شدند واین اقشار بودند که اصلاح طلبان حکومتی و روشنفکری دینی را پایه گذاری کردند .اصلاح طلبی حکومتی و امید به اصلاح نظام ، در حقیقت دفاع از منافع این انقلابیون به مال و منال رسیده بود که می دانند در هیچ نظامی بجز جمهوری اسلامی جایگاهی چنین گرم و پر آب و نان ندارند. البته اینان در ادامه و برای مقابله با رقبیان خود ، سعی در جذب اقشار منتقد و مخالف نظام کردند اما هیچگاه جرات همراهی کامل با مخالف و منتقد نظام را تا بدست آوردن اهدافی ملموس نداشتند . چنین جایگاه اقتصادی – اجتماعی با مواضع رهبری و سپاه که حفظ نظام را در ادامه شعارهای ضد آمریکایی و عدالت طلبانه و سرکوب اقشار متوسط و مدرن می دانند در تضاد است در عین حال دموکراسی طلبی اینان نیز هیچ اصالت دفاع از حقوق شهروندی و اجتماعی را دارا نیست و صرفا برای مقابه با اصولگرایان از این شعارها سوئ استفاده می کنند . در عین شناختن جایگاه واقعی اینان باید از حرکات اشان در تضعیف افراطیون استقبال و استفاده کرد . اما در اشاره به تحرکات اخیر اصولگرایان بر علیه روحانی ،می خواهم به یادداشت روزنامه کیهان رهبری با عنوان ” آب به آسیاب کدام دشمن ” اشاره کنم. ا شریعتمداری معتقد است که ادامه دولت روحانی ریختن اب به آسیاب دشمن است آنچه در اینجا مورد نظر من است اصطلاحی است که نماینده رهبری در مورد آینده دولت روحانی بکار برده و می گوید که ادامه حیات آن به صلاح نیست و روحانی رابنوعی در صف دشمن می داند .سپاه پاسداران نیز با در اختیار گذاشتن محل سابق سفارت آمریکا به ” همایش دلواپسان ” و حمایت از تظاهرات اعتراضی بسیجی ها به روند اجرایی تضعیف دولت روحانی پیوست … غرض از این مقدمه این بود که بگویم تمام واقعیات بیانگر نا خشنودی “بیت رهبری ” و ” سپاه ” از روحانی و تسلط آنها بر این دولت است .یعنی نمی توان اصلاح طلبان و روحانی را یک جناح قدرت در مقابل اصولگرایان دانست که گویا در حال حاضر سکان قدرت را در ایران در دست دارند .
چه کسی بر ایران حکم می راند ؟
در ایران و تا امروز همیشه یک جناح مرکب از انقلابیون اسلامی ، متشکل از رهبری ایدئولوژیک یعنی بیت رهبری یا آیت الله خمینی وبعدا خامنه ای و رهبری نظامی -عقیدتی یعنی سپاه ، امور کشور را چر خانده اند و تا کنون میان اینان شکاف و اختلافی هم مشاهده نشده است و به هیچکس هم اجازه ورود به حیطه فرماندهی و اداره کشور را نداده اند .
وقتی یک اصلاح طلب از غرق شدن اصولگرایان سخن می گوید منظورش غرق شدن کدام نیروی سیاسی اصولگرا در مقابل اصلاح طلبان است ، سپاه دارد غرق می شود ؟ بیت رهبری در مقابل اصلاح طلبان دارد دست و پای اخر را می زند یا شاید اصلاح طلبان فکر می کنند که بر موج جنبش ضد یا مخالف ج.ا.سوار شده و خود را رهبر حرکت مردمی بر علیه اصولگرایان می دانند ، این نیز تفکری بی اساس است .اگر هر حرکت اساسی بر علیه جمهوری اسلامی اغاز شود حود اصلاح طلبان بخشی از نیروهایی هستند که مردم در ادامه به آنان نیز اعتمادی نخواهند داشت .
اصلاح طلبان چه نقشی در جمهوری اسلامی دارند ؟
بلوک قدرت در حال حاضر متشکل ازبیت رهبری و سپاه پاسدران ، از نیروهایی مانند خاتمی و احمدی نژاد و روحانی بطور مقطعی ودرجهت ویترین روابط بوروکراتیک در داخل کشور ودیپلماتیک در حوزه بین الملل استفاده کرده اند. اصلاح طلبان ولیبرالها هیچگاه یک جناح قدرت نبوده اند بلکه بیشتر مورد استفاده قرار گرفته ود ر حقیقت “تدارکاتچی ” بوده اند .
مثلا در انتخابات ر یاست جمهوری ، روحانی ،بیت رهبری و سپاه به این نتیجه رسیده بودند که امکان ابراز نظر نیروهای تحول طلب جامعه را به طرف شرکت در انتخابات هدایت کنند تا زمینه اعتراضات خیابانی و سایر اشکال ابراز نظرو فعالیت سیاسی پر خطر منتفی شود . از سوی دیگر نظام نیز در ارتباط با تنظیم روابط بین الملل خود نیاز به شخصیت هایی دیپلمات و نه انقلابی داشت و با رد صلاحیت سایر کاندیداهای ریاست جمهوری و قرارگرفتن آدمی الکن (جلیلی )در مقابل روحانی ، ذهن همه رای دهندگان را متوجه “روحانی ” کرد که منتقد اصولگرایان و برایند نیاز رای دهندگان و بیت رهبری و سپاه بود. اصلاح طلبان و روحانی در هراس از دست دادن موقعیت خود خواهان حرکاتی هستند که ادامه حیات ج.ا را تضمین کند و د راین هدف با بسیاری از مردم که از خشونت و انقلابی دیگر نگرانند همراهند اما مردم خواهان تغییرات اساسی در نظام سیاسی کشور هستند در حالیکه اینان می خواهند با در اختیار گرفتن ورهبری حرکات اعتراضی مردم ، فقط اصولگرایان را از قدرت برانند که این خود هدقی کوچک در راستای مبارزات مردم کشورمان است . رهبری حرکات اعتراضی مردم توسط اصلاح طلبان به معنی شکست قطعی آن حرکات خواهد بود هر چند که مردم در مبارزات خود به نیروی این منتقدین وضعیت موجود نیز نیاز دازند ..
آیا روحانی با رهبری تضادی ندارد و نقش بازی می کند ؟ قطعا این نیست.اما در نظامهای سیاسی ایران بطور تاریخی ،هر سیاستمدار بشرط اخته بودن در مقابل مرکز ، در قدرت می ماند .روحانی و ظریف و احمدی نژاد و … قبول کرده اند که خود را در حد و اندازه تعیین شده از سوی آیت الله خامنه ای و دفتر سیاسی سپاه تعریف کنند وهر از چند گاه هم ممکنست نارضایتی اشان را به لب بیاورند .
برای بخشهای وسیعی از مردم هم ، روحانی و هاشمی و اصلاح طلبها نیز مانند سایر نیروهای حزب اللهی اما در قامت و انداره ای دیگر ،سیاستمدارانی عقب مانده ، تازه کار ، اختلاس گر و حداقلی هستند که گناه بخشهایی از مشکلات کشور بگردن آنهاست . روحانی و اصلاح طلبان جناحی قدرتمند در مقابل اصولگرا نبوده و مامور و محصور به انجام وظیفه هستند و اگر روزی اصلاح طلب در تناقضاتش با بیت و سپاه بطور ناخواسته زمینه اعتراضات توده مردم را فراهم کند و اصولگرا یعنی بیت و سپاه غرق شوند ، از روحانی و هاشمی و اصلاح طلب و لیلاز هم اثری نمی ماند . اینان خود نیز بر این خوان غارت نشسته اند .
البته شما مخاطب باهوش حق دارید از من سئوال کنید که اگر رهبری خود ، انتخاب شدن ” روحانی ” بدست مردم را مهندسی کرده است پس چرا اجازه می دهد ” پایداری ها ” و” سپاه ” بر علیه وی اغتشاش کنند ؟ یا چرا در کیهان رهبری وی را در صف دشمن می شمارند ؟ یا چرا روحانی گاها حرفهایی در تناقض با رهبری می زند ؟ من این واقعیت را ناشی ازاین می دانم که اول اینکه بلوک اصلی قدرت می خواهد که روحانی در عین حال که به فرد برایند نیروهای متضاد و مخالف درون کشور تبدیل شده است احساس قدرت نکند و بداند که ” نفس ایشان به نفس آقا بند است ” و دوما این واقعیت را در نظر بگیریم که خود سپاه و بیت رهبری نیز در تفکرات خود تناقضاتی دارند ، و مثلا به اجبار واقعیات و مذاکرات هسته ای و روحانی و دادن بخشهایی از اقتصاد به دست اتاق های بازرگانی رضا داده اند .بطور کلی می توان گفت که امروز جمهوری اسلامی در چنبره تناقضات بنیادی گیر کرده است و سر زدن اعمال متناقض از رهبران چنین نظامی دور از انتظار نیست
“یعنی همین هاشمی و ظریف و ولایتی و روحانی که امروزه و هر روزه از نظرات مشا شانه » رهبر نظام » داد سخن می دهند ” در پارگراف یکی مانده به آخر، آیا منظور” نظرات مشعشعانه ” بوده است؟
تشکر بسیار از تصحیح ، . نوشتن صحیح این کلمه را کاملا قراموش .کرده بودم و شک هم داشتم اما فکر می کردم با همزه نوشته می شود . الان که فکر می کنم می بینم این کلمه از شعاع می ایدشما به من لطف بسیار دارید . اما به هر حال مقاله باز نویسی شد زحمت کشیده دوباره نظری بیندازید .
Reblogged this on یکنفر.
Reblogged this on .