سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

. انقلاب رنگی در ایران انقلابی به رنگ سرخ خواهد بود .متن کامل

                        “ روسیه” یا” اوکراین ” کدام سرنوشت در انتظار جمهوری اسلامی است .
 قسمت  های قبلی این مقاله را اینجا بخوانید                                                          قسمت پنجم 
قبل از هر مطلبی لازم است چند مفهوم بنیادی بکار گرفته شده در این نوشته را برای جلوگیری از هر گونه بد فهمی ، تفکیک دقیق معنایی کنم .
انقلاب : از آنجاییکه حل بنیادی ترین تضادهای موجود در جامعه ما یعنی تضاد میان سرمایه های انحصاری دولتی و منافع بخش عظیمی از کارگران ، دهقانان ، حاشیه نشینان شهری ، سرمایه های کوچک و متوسط بخش خصوصی ، تضادهای ناشی از سرکوب فرهنگی دگر اندیشان و اقلیت های قومی و مذهبی با نظام حاکم ، تنها با عوض شدن نظام و نه تعویض دولتها و یا جناحهای درون نظام امکان پذیر است ، نام فرایند ی که این تغییرات را به بار خواهد آورد لاجرم” انقلاب ” خواهد بود
این حرکت اگر بخواهد در ایران تعییرات بنیادی بوجود بیاورد باید وجهه همت خود را در جذب کارگران و مردم تهیدست شهرها و روستاها بگذارد، این مسئله از این نظر مهم است که اگر اپوزسیون نتواند این گروه عظیم و تعیین کننده از ملت ایران را جذب کند هر نوع حرکت سراسری بر علیه رژیم غیر ممکن ، فرسایشی وحتی ممکنست به جنگ داخلی منجر شود . تاکید اپوزیسیون بر توجه به شعارهای کارگری زمینه جذب کارگران و تهیدستان را به اپوزیسیون و بی اعتنایی آنان گروههای فاشیستی – پوپو لیستی از نوع احمدی نژاد و یا جذب به گروههای سرخ انقلابی را از بین می برد .
انقلاب رنگی : اخیرا د ر سایت دست راستی ” مشرق” مقاله ای تحت عنوان “تلاش ضدانقلاب برای انتقال میکروب “اغتشاش اوکراینی” به ایران” منتشر شده است . این مقاله می گوید که توطئه گران خارجی و مخالفان داخلی نظام ج.ا . می خواهند با الگو گرفتن از وقایع ” اوکراین ” ، در ایران نیز ” انقلاب رنگی ” به راه بیندازند .اما نویسنده این مقاله فراموش می کند که مطرح بودن ایده ” انقلاب رنگی ” برای اپوزیسیون ، نه بخاطر توطئه خارجی که بخاطر شبا هت هایی است که وضعیت اقتصادی – اجتماعی ایران با ” اوکراین ” دارد .اما جنبش تحول و تغییر طلب در ایران ، چنا نکه مردم ” اوکراین ” دولت را دو دستی تحویل جناح ” اصلاح طلب ” اوکراین”و ” یولی تیمو شنکو ” اختلاس گر دادند نخواهد کرد . مردم ایران از نیروی ” اصلاح طلبان ” برای تضعیف ، اصولگرایان استفاده خواهند کرد اما بعد از آنان عبور می کنند . ایده انقلابی رنگی برای ایران درست است اما این حرکت در چهار چوب ” بنفش ” و ” سبز ” باقی نخواهد ماند .ا این انقلاب به رنگ سرخ خواهد بود .
انقلاب سرخ : در ادبیات سیاسی ما سرخ بودن به معنای کمونیست بودن است ، اما مرا د من از سرخ بودن انقلاب مردم ایران نه به معنای کمونیست بودن که بخاطر خشونتی است که ، ج.ا. به مبارزین تحمیل خواهد کرد و اینان در دفاع از مبارزات خود نیز مجبور ند به حرکات قهر آمیز روی بیاورند شروع این حرکات قهر آمیز الزاما ، نه مبارزه مسلحانه که دعوت به اعتصابات کارگری و کارمندان ادرات ، وزارت خانه ها و …. خواهد بود
EN11.jpg60
حزب الله :مردم ایران را امروز می توان به دو دسته بندی کلی تقسیم کرد دسته ای از ایرانیان را تحت عنوان “حزب الله” می شناسیم .اینان بطور مستقیم در حفظ و ادامه حیات ج.ا. مناقع مادی و یا فکری دارند و از حفظ نظام مستقیما دفاع می کنند.و در راه اهداف سیاسی و مادی خود ، هر فعالیتی را مجاز می دانند .علیرغم ادعای دینداری حزب الله ، کلام ” داستا یوسکی” وصف حال اینان است .این نویسنده روس گفت : ” اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است “. یک ” حزب اللهی ” آنطور که مردم ایران در سه دهه گذشته شاهد بوده اند آماده است برای رسیدن به اهدافی بسیار ابتدایی، بالاترین جنایتها را مرتکب شود. آنگاه که خمینی گفت برای حفظ نظام احکام دین را هم تعطیل می کنیم خدا را در آستان اهداف سیاسی قربانی کرد .برای حزب الله خدا مرده است .حزب الله نمونه مستقیم فروختن ایمان و دین و روح خود برای دستیابی به اهداف سیاسی – اجتماعی است .حزب اللهی نمونه بارز ” فاستوس ” است . شعار ” فاستوس ” این بود . روح خود را به شیطان بفروش و در عوض از همه مواهب دنیایی بهره مند شو ، آیا حزب الله غیر از این کرده است .؟ در عین حال نباید فراموش کرد که که  مدیران اگثر غریب به اتفاق بانکها و موسسه های غارتگر مالی و اعتباری و بنگاههای انحصار گر  نیز از همین دسته حزب الله هستند .این اشاره از آن جهت مهم است که بدانیم مردم ایران در مبارزات آزادی خواهانه اشان با چه دسته از آدمهایی روبرو هستند و احتمال چه نوع برخوردهایی از اینان خواهد رفت . .در این مورد هیچ تفاوتی میان حزب الله سیاه و سبز و بنفش هم وجود ندارد ..این دسته را تحت عنوان کلی “حزب الله” نام گذاری می کنیم . اینان دارای گرایشات ضد تحول و ترقی و در مواردی صاحب گرایشات فاشیستی هستند . حزب الله خود امروز به دو دسته افراطی و اصلاح طلب تقسیم می شود . این دودسته با یکدیگر تضادهایی اساسی دارند و اگر بتوانند حاضرند یکدگر را حتی نابود کنند اما در شرایط فعلی و از ترس شعله ور شدن آتش خشم عمومی ، یکدیگر را تحمل کرده و تضاد های بنیان کن اشان با یکدیگر را اجرایی نمی کنند .حزب الله اصلاح طلب می داند که در هر نظامی سیاسی در ایران بجز جمهوری اسلامی تمام امتیازات ویژه خود را از دست می دهد .بنابراین سعی دارد در درون این چهار چوب تغییرات را رقم برند اما جناح افراطی اجازه تغییر و تحول اساسی را به وی نمی دهد افراطیون حزب الله ، حزب الله اصلاح طلب را ا از نظر سیاسی اخته کرده اند .
.بقیه مردم ایران غیر از ” حزب الله ” هر دسته ، گروه سیاسی ، مذهب ، جنس و دگر اندیش و دگرباش و مسلمان و گبر و خدانشناس جزء نیر وهای حرکت تحول و ترقی خواهی مردم ایران هستند .
چرا ” اوکراین ” یا ” روسیه “
درنوشته های پیشین این سلسله مقالات گفتیم که آنچه که در ایران گذشت شباهت هایی به شوروی تا قبل از فروپاشی و در عین حال شباهتهایی به وضعیت روسیه و کشورهای سابق ” اتحاد جماهیر شوروی ” بعد از شروع خصوصی سازی ها و پیدا شدن گروههای مافیایی قدرتمند سیاسی – اقتصادی دارد . اکنون به شرح این شباهتها و در پایان به تفاوتها خواهیم پرداخت وجهه همت این نوشته اینست که ماهیت مبارزه ای که زیر پوست زندگی جاری و روزمره و در میان مردم ایران بر علیه نظام ج.ا. در جریان است را با شما مخاطب جستجو گر در میان بگذارد و نشان دهد که آنچه در ایران خواهد گذشت شباهتهایی به وقایع اخیر در ” اوکراین ” خواهد داشت .
شباهت وضعیت دو دهه اخیر ایران به ” شوروی ” سابق این بود که در هر دو کشور، جریان حاکم ( در شوروی اعضای موٍثر حزب کمونیست و بعدا ک.گ.ب. و در ایران سازمانها و نهادهای انقلابی و نهایتا سپاه پاسداران ) ، با استفاده از اختیارات ویژه ای که نظام در اختیار آنان می گذاشت توانستند بخشهای وسیعی از سرمایه های مادی و معنوی کشور را ، در اختیار بگیرند. منتقدان انقلاب در هر دو کشور از بوجود آمدن ” طبقه جدید سخن گفته اند . ( نقد زمانه – پیدا شدن طبقه جدید – میلوان جیلاس – طبقه جدید ).
سازمانها ی امنیتی و گاردهای انقلاب درهر دو کشور ، خود اولین پشتیبانان سیاستمداران اصلاح طلب بوده اند . در ایران عموم فعالان جنبش اصلاحات در حوزه اجرایی ، سابقه کار امنیتی دارند از اکبر گنجی تا ربیعی ( وزیر فعلی کار ) و حتی حجاریان . یعنی جنبش اصلاحات ، در کشورهایی از این دست سخنگوی آن دسته از فعالین دولت انقلابی است که بسیار سریع توانستند ، صاحب امکانات اقتصادی شده و مثلا چه در روسیه و چه در ایران یا حتی در ” اوکراین ” ، می بینینم که میلیونر های انقلابی خود ، خواهان اعلام ختم انقلاب ، (پروسترویکا در روسیه و جنبش اصلاحات در ایران ) شده اند . در چنین کشورهایی اصلاح طلبان با توجه به نارضایتی عمومی از سیاستهای حاکم توانسته اند مردم ناراضی و گروههای دگر اندیش را جذب خود کرده و میل به تغییررا به سود خود رقم بزنند و خواسته های خود را خود را نوعی تحول ظلبی و گرایش مترقی معرفی نمایند . حرکت نارنجی و رز در اوکراین و قرقیزستان و تلاش خاتمی و موسوی در ایران از این دست حرکت ها بوده است . شکی نیست که جریان اصیل ترقی خواهی باید از این حرکات و تضاد میان این دو دسته ضد مردمی نهایت استفاده را کرده و حتی در تضعیف گروههای افراطی به اصلاح طلبان کمک هم برساند ، در “اوکراین ” جریان مردمی تحول طلب از جریان اختلاس گر “تیموشنکو ” برای سرنگونی ” یانو کویچ ” بخوبی بهره گرفت ..اما اینکه اصلاح طلبان در ایران ،رهبری حرکات تحول طلبانه را به انجام برسانند همان مثال “کارد دسته خودش را نمی برد”را به خاطر می آورد و ناممکن است .
در کشور ما بسیاری از رانت خواران دولتهای سازندگی و اصلاحات که اکنون حتی با اهداف انقلابی اولیه ج.ا هم بیگانه و اکنون در اطراف روحانی جمع شده اند ، از هواداران سر سخت خاتمی و رفسنجانی بوده و امیدوارند که بتوانند تغییر در ایران را به شکلی که در روسیه اتفاق افتاد سازمان دهند یعنی سعی داشته اند رهبری حرکات تحول طلبانه به دست موسوی و هاشمی ویا حتی روحانی داده و با یاری گرفتن از نارضایتی عمومی ختم انقلاب را اعلام کرده و برادران رانت خوار اصلاح طلب و اعتدال گرا از نوع وزرای دولت روحانی و مقامات اتاق بازرگانی بر اقتصاد کشورحاکم شده و ضمن عادی سازی روابط بین المللی ، نظامی سرکوبگر ، مافیایی و مبتنی بر صدور صادرات مواد خام مانند روسیه را سازمان دهند . در راستای چنین آرزویی است که ” زیبا کلام ” آرزوی خود را به زبان آورده و می گوید ” جمهوری اسلامی نی�� مانند اتحاد شوروی خود را از درون اصلاح خواهد کرد ” . آنچه که گذار مسالمت آمیز از ج.ا. اصولگرایان افراطی به جمهوری اسلامی اصلاح طلب راعیر ممکن می کند ، اختلاف طبقاتی و فقر گسترده مردم در ایران وعطش تقسیم عادلانه تر ثروتهای جامعه در میان کارگران و تهیدستان و زنده بودن روحیه تغییر و تحول طلبی اقشار متوسط و مدرن است . در صورتیکه درروسیه بعد از شوروی هنوز چنین اختلاف طبقاتی که در ایران امروز هست وجود نداشت و بنابر این در شوروی ، این تحول بشکلی آرام و نه خشونت آمیز اتفاق افتاد .
در سالهای دولت های کارگزار و اصلاحات ، رهبری نظام میدانست که اگرسرنوشت جمهوری اسلامی بدست اصلاح طلبان و نو اندیشان دینی بیفتد و با توجه به اختلاف طبقاتی و نابرابری های موجود در جامعه ، بعد از مدت کوتاهی موجودیت نظام باچالشهای جدی روبرو خواهد شد . از یاد نبریم که علیرغم رشد اقتصادی قابل قبول در دولتهای کارگزاران و اصلاحات اما نابرابری های اقتصادی، شورشهای گرسنگی و زیاد شدن بیکاری بر اثر مستقیم خصوصی سازیها ،همراه با نارضایتی روشنفکران و کارمندان دولت ، رمینه انقلاب رنگی در ایران را فراهم کرده بود که در صورت وقوع چنین حرکتی و با توجه به گسلهای عمیق قومی ، طبقاتی ، جنسیتی و مذهبی این حرکت می توانست از اصلاح طلبان و نظام عبور کرده و زمینه گسترش اعتراضات وسیع توده ای را فراهم کند .
با توجه به چنین واقعیاتی ، بیت رهبری با سازماندهی بخشهایی از اقشار ناراضی و مطرودین اجتماعی که از رشد اقتصادی سردار سازندگی و خاتمی ، هیچ چیز جز رنج بیشتر نصیبشان نشده بود در قالب بسیج و از طریق سپاه پاسداران ، توانست نارضایتی علیه نظام را به سوی جریان نارضایتی از اصلاح طلبان و کارگزاران تغییر مسیر دهد . رهبری و سپاه با این تمهید ، از یکطرف زمینه سرکوب جناح رقیب را فراهم کردند و از سوی دیگر لبه تیز نارضایتی ها را از حمله به اصل نظام منحرف نمودند.وجهه همت هر حرکت تر قی خواهانه باید تسخیر و رها کردن قلب و ذهن این دسته از هموطنان از ترهات فاشیستی بیت رهبری و جبهه پایداری و بسیج مستضعفان باشد .
در 1384 بسیاری از اقشار کارگر و تهیدست واقعا باور کرده بودند که همه مشکلات کشور ناشی از حضور لیبرالهای دینی و خاتمی بر مسند قدرت است . زمینه بر امد ” احمدی نژاد ” و قدرت گیری گرایشهای فاشیستی جبهه پایداری و مداحان هتاک دقیقا ریشه دراین داشت که بخشی از فقیر ترین اقشار کارگران و حاشیه نشینان شهری این فریب را باور کرده بودند که اگر گرایشهای اصولگرا و افراطی حزب الله قدرت را در دست بگیرند مشکلات معیشتی و بیکاری و تورم رو به حل خواهد رفت .وجود این واقعیتها همراه با تهدید به حمله نظامی از سوی اسراییل و آمریکا که خود اساسا در جهت سوق دادن ج.ا. به سوی بالا بردن هر چه بیشتر بودجه نظامی و این که جمهوری اسلامی مجبور بود از نظر امکان دفاع نظامی بسوی استقلال کامل برود تا بتواند در جنگ احتمالی منطقه ای از حیات خود دفاع کند همه و همه کمک کرد تا لبه تیز نارضایتی توده های ناراضی کارگر و حاشیه نشین شهری به طرف نظام سمت گیری نکرده و بسیاری از مطرودین بجای مانده از رشد اقتصادی ، یک بیطرفی مثبت به راه حلهای احمدی نژاد نشان دهند . همرایی بخشهایی از فقیرترین مردم با” احمدی نژاد” خود زمینه رشد و ظهور گرایشهای فاشیستی را در ج.ا. تقویت کرد چه اینکه یکی از ویژگی های یک نظام فاشیستی توان بکار گیری بخشهایی ازفقیرترین اقشار برای سرکوب ناراضیان ، دگر ا ند یشان و لیبرالها است .
جناح راست حزب الله اکنون فهمیده بود که اقتصاد ” مال خر ” نیست وزمانی که اینان در جبهه هااز کیان اسلام دفاع می کردند همین برادران انقلابی دیروزو اصلاح طلب امروز با استفاده از فرمولهای اقتصادی ورانت ، اکنون خود به سرمایه داران بزرگ تبدیل شده و به همین علت هم توان مطرح کردن خود بعنوان یک جریان سیاسی- اجتماعی را پیدا کرده بودند . از فردای روزی که ” روبین هود ” حزب الله یعنی ” احمدی نژاد ” بر مسند قدرت قرار گرفت در راستای عادی سازی روابط با سازمانهای بین المللی اقتصادی ، اینان اقدام به ادامه بر نامه های دولتهای سازندگی و اصلاحات و در راستای سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول یعنی خصوصی سازی کردند . اما بخشهای زیادی از مطرودین اجتماعی با شعارهای عدالت طلبانه جذب ” رابین هود ” شده بود ند وبنا براین تمامی برنامه های صندوق و بانک تحت عنوان ” اجرای اصل 44 قانون اساسی” و توزیع سهام عدالت انجام گرفت . فرار دولت از مسئولیتهای اجتماعی خود و سپردن مردم فقیر وبیچیز بدست شوک قیمتها ، عنوان هدفمندی یارانه ها گرفت که تا امروز هم توسط دولت اعتدال ادامه دارد .
حزب الله بدنبال مفری می گشت که از یک سو بتواند برنامه های صندوق و بانک را انجام دهد و از سوی دیگر نعره شعارهای عدالت طلبانه را سر داده و نهایتا قطب های سرمایه را بعنوان سرمایه هایی سیاسی- اجتماعی در دست افراد معتمد خود قرار دهد . بنظر من ، حزب الله دقیقا در این برهه تاریخی به تاسی از برنامه های خصوصی سازی در روسیه ، اوکراین و بیشتر کشورهای سابق اتحاد جماهیر شوروی از خصوصی سازی بعنوان حربه ای سیاسی برای نگه داشتن قدرت اقتصادی در دستان دولتی ها و گرایشهای راست خود استفاده کرد . علت اینکه از ابتدای دولت هاشمی تا پایان دولت دهم نزدیک به یکصد و بیست هزار میلیارد تومان اموال مردم ستمدیده ایران خصوصی می شود و حدود 70% آن در دوران دولتهای احمدی نژاد انجام شد اینستکه حزب الله در طی دوران دولتهای نهم و دهم با عجله تمام ، میلیاردها تومان از اموال عمومی را با ارزانترین قیمت در اختیارحزب اللهی ها و افراد نزدیک به حزب الله قرار داد . بیت رهبری و احمدی نژاد همراه با این غارت اموال عمومی که بیشترین سهم آن به بنیادهای انقلابی و سپاه و عناصر حزب اللهی افتاد در عین حال سعی کردند با ساختن خانه های ارزان قیمت و دادن وامهای زود بازده به حزب اللهی ها ، یک طبقه متوسط از نظر اقتصادی محافظه کار با گرایش مذهبی سیاسی حزب بوجود آورند. با توجه به تحریم ها و خفقان تولید و حرکت سرمایه های دولتی که( بیش از 80% اقتصاد کشور را تشکیل می دهد ) بسوی تاسیس بانک و تشکیل سرمایه های مالی و انحصاری و واردات روز افزون ، نظام در بوجود آوردن یک قشر متوسط با گرایش سیاسی محافظه کارانه و مذهبی بعنوان سگ محافظ خود نا موفق بود چون اغلب گیرندگان وام های زود بازده با توجه به تورم بالا و واردات بی حساب ، سرمایه های خود را در اولین شوک های تورمی از دست دادند و مدیران بنگاههای خصوصی شده نیز با حراج زمین و تاسیسات کارخانه ها ، به خرید و فروش ارز و سهام پرداخته و به تورم بیشبردامن زدند . کارگران کارخانه های خصوصی شده هم که با خیانت مدیران تازه بدوران رسیده حزب الله کارخانه هایشان روبرو شدند در مواردیکه کارخانه ها بفروش رفت و اخراج شدند و به خیل بیکاران پیوستند . مواردی از خود کشی کارگران و افزایش فقر و فحشا نتیجه مستقیم فرار دولت از مسئولیتهای اجتماعی خود و حراج کار خانه ها و نیرو گاههای برق و صنایع نیشکر بود . “حزب الله “روزی باید برای این خیانت های خود به مردم ایران حساب پس بدهد .
نتیجه 8 سال دولتهای ” احمدی نژاد ” بقول معروف برای حزب الله خیلی خوب ” نان کرد ” اما اگر “رابین هود” قهرمان از اغنیا می دزدید و به فقرا می داد ، رابین هود ” حزب الله با سلب مالکیت از میلیونها ایرانی به نام خصوصی سازی از فقرا گرفت و به ” حزب اللهی ” ها بذل و بخشش کرد و یک قشر تازه بدوران رسیده بی پرنسیپ را بر جان و مال و ناموس مردم حاکم می کرد. گفتیم که برای اینان بسیار پیش از این خدا مرده بود .
البته وجهه همت ” احمدی نژاد خرید رای مردم و باصطلاح جلب مشتری برای ” دکان سیاسی ” خود بود که سپاه و بیت رهبری بسیار سریع پی به این ترفند ” وی پی برده و وی را در حقیقت و در میان حزب اللهی ها سکه یک پول کردند.
علیرغم سقوط رشد اقتصادی ، تورم ، بیکاری و فقر و فحشا ، وابستگان درجه یک و دو وسه نظام توانستند با سهل ترین شرایط صاحب بنگاههای اقتصادی شوند که حتی گاه قیمت فروش یک کارخانه از قیمت مواد اولیه موجود در انبار ان کار خانه پایین تر بود . از نظر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول این موضوع مهم بود که دولت در حال سلب مسئولیت از خود در حوزه های مختلف تامین اجتماعی و سپردن این مسئولیتها نه به دست بحش خوصی که بدست گروههای مافیایی بود که بر بنگاههای خصوصی شده حاکم شده بودند . ، برای اقتصاد گلوبال مهم نیست که مدیر جدید بنگاههای خصوصی شده از مقامات سابق حزب کمونیست آوکراین یا شوروی یا اعضای سابق سپاه پاسدران باشد .
آنچه که در اوکراین و در دوران ” یانو کویچ ” صورت گرفت بسیار شبیه به خصوصی سازی های دوران احمدی نژاد است / اما آنچه که در ایران و در دوران کارگزاران و اصلاحات صورت گرفت ، الگو گرفته و شبیه به حرکت اقتصادی – سیاسی اقشاری از نوع ” یولی تیمو شنکو ” بود . که هم در ایران و هم در ” اوکراین ” هر دو گرایش ، گرایشاتی ضد مردمی و اختلاسگر بوده اند . فساد یانوکویچ دقیقا از نوع فساد سپاه واحمدی نژاد و اصولگرایان و طبعا طرفدار روسیه و فساد کارگزاران و هاشمی و روحانی مانند فساد موجود در حزب ” خانه پدری” یولی تیمو شنکو و سایر گرایشات طرفدار غرب در اوکراین است . نتیجه ای که می خواهم بگیرم اینستکه این گرایشات سیاسی چه در ایران و چه در اوکراین هیچکدام موضع مردمی ندارند و مردم ایران نباید اجازه دهند که رهبری مبارزات ازادی خواهانه و ضد حزب الله آنان بدست گرایشات اصلاح طلب و اعتدال گر ا بیفتد که نتیجه آن درجا زدن سالهای متمادی ، به هدر رفتن این تلاشها و اسیر شدن آنان بدست گروه ی دیگر از سیاستمدارن عقب ماند حزب الله خواهد بود .
غرض از این مقدمه طولانی این بود که وضعیت ایران و انچه در این سالهای پس لز انقلاب در ایران گذشت از حیث پیدا شدن طبقه جدید شبیه به کشور شوراها و از حیث خصوصی سازی توسط دولتی ها و پیدا شدن مراکز اقتصادی و پیداشدن مراکز انحصاری و مالی و بشدت ضد مردمی شبیه به دوران پس از فروپاشی در اوکراین و روسیه است .
اکنون مدتها ست که هر فعالیت اقتصادی بزرک و مهمی باید از طرف سپاه و بیت رهبری تایید شود . وزیر نفت در کنفرانس بین المللی نفت و گاز که اخیرا برگزار شد اعلام می کند که تمامی قرار دادهای نفت ابتدائا به شرکت های داخلی پیشنهاد خواهد شد و همه می دانند که این شرکتها بطور غالب شرکت های تحت مسئولیت قرار گاه خاتم الانبیا سپاه پاسداران هستند . شرکت های پتر وشیمی که با قیمت بسیار ارزان گاز دریافت می کنند محصولات خود را به قیمت های بین المللی عرضه کرده و حتی حاضر نشده اند که ارز حاصل از فروش خارجی خود را برای کمک به دولت وارد بازار ارز کنند .بنگاههایی که کار تولیدی و صادراتی می کنند دارای بودجه های اندک بوده و مثلا اگر بودجه بنیادهاو مساجد و تولیتهای قدس و بیت رهبری عند المطالبه از بودجه سالیانه دولت به آنها پرداخت شده و منافصه های پر آب و نان بطور تضمینی به سپاه داده می شود ، کمک به مراکز تولیدی قرار است که پس از کسب در آمد هدفمندی یارانه ها و تنها 30% از آن به آنها داده شود . در دروران یانو کویچ نیز بخشهای مهم اقتصاد اوکراین در دست طرفداران روسیه و ” حزب مناطق و یانو کویچ ، قرار گرفته وزمینه نارضایی شدید صاحبان شرکتهای کوچک ، کارمندان وزارتخانه ها و دانشگاهیان و فعالان بخش انفور ماتیک و طرفداران غرب را فراهم کرد .
در ایران نیز شاهد شروع پروسه نارضایتی صاحبان شرکتهای تولیدی و صادراتی و خدماتی که از حمایتهای سپاه و بنیادها بر خوردار نیستند خواهیم بود . ” روحانی ” با همه ادعاهایش فقط توانسته بخشی از بورژوازی حزب الله ( گیرم اصلاح طلب) را از بعضی قرار دادها بر خوردار کند ..ضدیت سرمایه داران تولیدی و غیر حزب الله ، با اقتصاد دولتی رانتخوار ، توجه ها را به سوی الگوهای اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد جلب کرده و آمریکا و اروپا بعنوان مهد اقتصاد آزاد و غیر مافیایی جذابیت وافر ی خواهند یافت . توجه مردم ناراضی به آمریکا و اروپا از این واقعیت عینی نشات می گیرد و توطئه خارجی نیست .
تحمیل سیاستهای فرهنگی در مورد پوشش زنان و مردان و جوانان و تحمیل الگوهای ارتباطی ، نگاه ناراضیان را به سوی فرهنگ پیشرفته اروپایی و غربی رهنمون خواهد شد .
اصلاح طلبان سبز و بنفش در تلاش مستمر هستند تا با خود نمایی به فاصله گرفتن از خرافه های مذهبی و دین ارتجاعی و حصور در شبکه اجتماعی و مسخره کردن روحانیت و …..، داغ ننگ حزب اللهی بودن را از پیشانی اشان بر داشته ، مهر رهبری خود را بر این نارضایتی ها و حرکات کارگران و توده های حاشیه نشین شهری و کارمندان ناراضی از وضعیت اقتصادی و سرکوب فرهنگی بزنند که این خود خطری بزرگ برای مبارزات ترقی خواهانه مردم ایران است . مذهبی بودن یک فرد بخودش مربوط است آنچه که یک اصلاح طلب باید اثبات کند تا بتواند در صف مردم باشد ،مسخره کردن ” روحانیت ” و بستن کراوات و ….نیست .وی باید اثبات کند که دیگر خواهان بر خورداری از امکانات ویژه مالی و رانت سیاسی نیست ، که این موضوع هم فقط با سقوط ج.ا امکان پدیر است . ادامه حیات ج.ا به هر شکل خود ادامه دادن نظام تبعیض و رانت ، گیرم که این بار به سود حزب اللهی های رنگی خواهد بود . یک اصلاح طلب مادام که بطور مستقیم از سرنگونی ج.ا. حمایت نکند برای مردم ایران یک حزب الله بوده وخواهان ادامه وضعیت موجود و بر خورداری از رانت و سوء استفاده مالی است .
اما اصلاح طلبان و اعتدالگرایان از آنجاییکه خود نیز بر خوان یغمای ج.ا نشسته اند هیچگاه ریسک زدن جرقه به انبار باروت نارضایتی مردم از” جمهوری حزب الله” را نخواهند د اشت چه اینکه با توجه به تجربه سال 1388 می دانند آغاز این حرکات با آنها اما پایان آن با شعار های ” مرگ بر جمهوری اسلامی ” و مرک بر ” حزب الله ” خواهد بود . مگر روحانی و هاشمی خود نیزاز دار ودسته ” حزب الله ” گیرم از نوع ” رنگی اش” نیستند ؟ حزب الله افراطی ، حزب الله سیاه و اینان مثلا بنفش هستند و یا در بهترین حال “سبز” !! حزب الله سبز قابل تحمل تر از حزب الله سیاه است ، فاشیست نیست اما برای ما ایرانیان ، حزب الله خوب ، حزب الله خلع شده از قدرت سیاسی است .
. اما آنچه مسلم است اینکه با شروع اعتراضات مردمی در ایران ،که از نظر منطقی باید بزودی طلایه های ان پیدا شود ، راست افراطی در ایران مانند یانو کویچ فرار نخواهد کرد ، در ایران مانند ” اوکراین ” ساز و کارهای مبارزات پارلمانی و دموکراتیک وجود ندارد و به همین علت بخشهای وسیعی از حزب الله رنگی سبز و بنفش با شروع شدن اعتراضات مردمی ، با بر داشتن چمدان ها یشان فرار را بر قرار ترجیح خواهند داد و جرات ایستادن در کنار مردم و رویارویی با دارو دسته های فاشیستی حزب الله سیاه را نخواهند داشت . اما آن دسته از اصلاح طلبان که منافع مادی در حمایت از نظام را نداشته باشند بسرعت به ج.ا. پشت کرده و همراه با مردم به مبارزه با رژیم خواهند پرداخت .روحانیت که می داند از دست دادن حکومت در ایران به معنای حذف شدن همیشگی وی از داشتن قدرت سیاسی در ایران است از تمام امکانات خود برای دامن زدن به جنگی برادر کش و با استفاده از نشانه های دینی بهره خواهد گرفت .
50
با توجه به بهره مندی بخشهایی از طبقه متوسط که دارای گرایشات مذهبی نیز هستند از وامها و سرمایه گذاری اینان در خرید و فروش سهام ،این دسته از هموطنان ما مخالف شروع هر نوع حرکتی بر علیه نظام خواهند بود . و به همین دلیل ستون فقرات اصلی حرکات اعتراضی بر علیه جمهوری اسلامی ، کارگران و اعتصابات کارگری واعتصابات ادارات ، اما نقطه شروع آن طبقه متوسط شهری ، دانشجویان و کارمندان بیمارستانها ، وزارت خانه ها و دانشگاهها خواهند بود!! . اگز روشنفکران و فعالین سیاسی اپوزیسیون داخل و خارج بتوانند کارگران نفت و خود رو سازی و پتروشیمی رابه اعتصاب وادارند ، و کارمندان دولت نیز به این اعتصاب ها بپیوندند می توان گفت که کمر رژیم بسیار زودتر از آنکه کار به جنگ داخلی بکشد ، شکسته خواهد شد . فعالان و بر پا کندگان حرکات اعتراضی بر علیه ج.ا. نباید فراموش کنند که اگر در شعارهای سیاسی اشان ، کار گران و اقشار تهیدست و فقیر را در نظر نگیرند زمینه جذب این اقشار به دارو دسته های فاشیستی و یا گروههای معدود کمونیست انقلابی حامی ج.ا.را فراهم کرده اند و درست در همین ارتباط باید در تبلیغات گروههای اپوزیسیونی سهم عمده ای به شعار های دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان داده شود و تبلیغات فرهنگی و دفاع از منافع اقشار شهری و مدرن تنها در سایه این تبلیغات طرح شود . تنها با چنین تمهیدی می توان شعار های عدالت محورفریبگرانه راست افراطی و دارو دسته های فاشیستی را از آنان گرفته و نشان داد که مدافع حقیقی کارگر و زحمتکش ، نه حزب الله سیاه و سبز و بنفش ، که حرکات ترقی خواهانه مردم ایران است . این حرکات با ید با بکار گیری نشانهای زحمتکشان و قهرمانان ملی و باستانی ایرانی و بدون تکیه خاص به مسئله دین و مذهب ، زمینه جذب طیفی گسترده ازکارگران و زحمتکشانو تحول و ترقی خواهان را فراهم کند . هیچ تغییز بنیادی در ایران به انجام نخواهد رسید مگر آنکه آن که ستون فقرات آن حرکت از کارگران و زحمتکشان تشکیل شود تاکید من به شرکت داشتن کارگران و زحمتکشان و کادرهای اداری در حرکات ترقی خواهان مردم ایران از آن روست که اینان با دست زدن به اعتصاب می توانند ارتبا طات و ستون فقرات رژیم را درهم شکسته و روحیه طرفداران ج.ا . را تضعیف کنند .
استفاده از رنگ سرخ در نشانها و بیرقهای مبارزین بیانکر امادگی آنان برای استفاده از خشونت های مدنی (اعتصابهای کارگری و تعطیلی ادرات) و نشان شیر و خورشید سرخ و کاوه آهنگر، آرش کمانگیر و … استعاره ای از بکار گیری قیام ودعوت به دلیری در صورت لزوم است .
EN12.jpg50
. در طی این حرکات , شوراهای کارمندی و نطفه اتحادیه های صنفی کارگران و سازمانهای غیر دولتی شکل خواهد گرفت که خود پایه هایی برای تشکیل مجلس موسسان خواهد بود . نشان این حرکت ، درفش کاویانی وشیر و خورشید سرخ ، گفتمان آن جمهوری و هدف آن بر پایی جمهوری دوم خواهد بود . جمهوری دوم حرکت آغازین مرحله نهایی روندی است که پدران ما با جنبش مشروطیت شروع کردند و با افت و خیزهایی در دروران نظام پهلوی و بعد با انقلاب 1357 به بعضی از اهداف آن دست یافتند و اکنون با توجه به نیاز جامعه ایران به دموکراسی اقتصادی و اجتماعی باید به این سو سمت گری نماید ..
گفتمان ” جمهوری دوم ” بر این موضوع تکیه دارد که این حرکت بر پایه مبارزات مردم ایران از مشروطیت تا کنون استوار بوده و وقایع صد ساله کشورمان از خاندان پهلوی تا جمهوری اسلامی بخشی از تاریخ و فرهنگ مبارزاتی ما ایرانیان بوده است و باید ملت ایران و فرهنگ نوین ملی بر پایه این گذشته با تمام نقاط منفی و مثبت آن و بر مبنای جنبش مشروطیت پایه ریزی کند .
متحدین داخلی این حرکت کارگران ، روشنفکران ، کارمندان و روستاییان و خلاصه هر کس است که خود را غیر حزب الله بداند . دشمنان مردم ما و حرکات ترقی خواهانه آنها هر انکس است که خود را تحت عنوان ” حزب الله ” تعریف کند . در حوزه بین الملل ، مردم ایران باید آمریکا و اروپا و سازمانهای حقوق بشری را به کمک طلبیده و از آنان خواهان کمکهای معنوی مستقیم و محکوم کردن سرکوب جمهوری اسلامی شوند .  اما نباید فراموش کرد که طلب کمک  به معنایی که طرفداران نظام سابق و سازمان مجاهدین خلق از آن می فهمند که عملا به معنای دخالت نظامی کشورهای خارجی  در کشور ماست نیست . هر سیاستی که در ادامه خود دعوا به دخالت خارجی از آن مستفاد شود  به نابودی کشور و اسیب جدی به روند رشدو ترقی تاریخی  است که ایرانیان از دوران مشروطیت به اینسو مجدانه در پی آن هستند .
در حوزه بین الملل روسیه و با شدت کمتری چین و بعضی احزاب چپ انقلابی روس گرا در مقابل حرکت مردم جبهه خواهند گرفت که همراه با تقویت جبهه انقلاب مردم ایران ، این جبهه گیری ها کم رنگتر خواهد شد. بنظر می رسد آن دسته از گروههای اپوزیسیونی که از تشکیلات و سازماندهی قوی تری در ایران و در خار ج بر خوردارند ( مجاهدین خلق ، فداییان ، حزب توده ، جبهه ملی و حتی هواداران سلطنت ) فارغ از مترقی  یا ارتجاعی بودن مواضع سیاسی آنان  امکان سازمان دهی حرکات اعتراضی و اعتصابات را داشته و طبیعتا نقش هدایت کننده و تاثیر گذاری  بیشتری در حرکت آزادی خواهانه و تحول طلبانه مردم ایران را خواهند داشت .
EN13.jpg50

Tagged as: ,

Categorised in: اقتصاد سیاسی, سیاست

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: