سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

“روسیه ” نه تنها بدنبال نزدیکی به “ج.ا” که بدنبال تقویت “شیعه ” در منطقه است .

نظری به تحرکات اخیر روسیه در منطقه ، ایران و سوریه

متن کامل

 

برای خواندن متن خلاصه اینجا را کلیک کنید 

بر خلاف بسیاری نظرات که ماهیت تحرکات سیاسی و نظامی چند سالیه اخیر روسیه را تهاجمی دانسته و آنرا خطری برای منطقه و بوجود آوردن زمینه درگیری های نظامی بزرگتر و فرا منطقه ای می دانند ، من خود با پذیرش نظرات تحلیلگرانی مانند “ماتیاس وستمن ” در مقاله ای در “فوکوس مانی ” و یا ولفگانگ بیتنر” در کتابش خود با نام ” “تسخیر اروپا توسط آمریکا” ، فکر می کنم که روسیه بیش از آنکه در “کریمه ” و یا حتی در ” سوریه ” بدنبال فتح سرزمین هاو بدست آوردن اهداف ژئوپولیتیکی جدید باشد بیشتر بدنبال حفظ مرزهای سرزمینی موجود خود بوسیله حضور در ” کریمه ” واخیرا نیز ” دخالت فعال در جنگ داخلی”سوریه ” ، است .
در این نوشته بدنبال روشنی انداختن برماهیت تحرکات سیاسی – نظامی کرملین در منظقه ، انگیزه ها و چیستی اهداف روسیه در نزدیکی با ” جمهوری اسلامی ” ؛ عملیات پر هزینه نظامی این کشور در سوریه ، تاثیر نزدیکی مسکو و تهران بر مبارزات آزادی خواهانه مردم و اپوزیسیون ایران ، هستیم
در عین حال نظری به موضوع طرحی برای چگونگی بر خورد اپوریسیون با موضوع گسترش روز افزون همکاری های ” روسیه “ا و” نظام اسلامی ” خواهیم داشت .

سابقه تاریخی بحران های اخیر میان “روسیه”و “غرب “

“یلتسین ” و “گورباچوف ” دو رهبر ” اتحاد شوروی ” و بعدا “فدراسیون روسیه ” انحلال ” پیمان نظامی ورشو ” را که یگانه اتحادیه نظامی در مقابل ” پیمان نظامی ناتو ” بود را در سینی طلایی به رهبران آمریکا و اروپا تقدیم کردندکه این اقدام را میتوان را می توان پدر بحران های بعدی میان ” فدراسیون روسیه ” و آمریکا و اروپا نامید . این دو که با خوش خیالی وساده دلی به قول رییس جمهور وقت ” ایالات متحده آمریکا ” مبنی بر انحلال ” ناتو ” باور کرده بودند دانسته و ندانسته برای کشورشان یک عقب نشینی تاریخی را در مقابل دشمنان تاریخی روسیه سازمان دادند .

“نانو ” بعد از انهدام اتحادیه رقیب با فراغ بال به پیشروی روز افزون برای محاصره هر چه بیشتر “روسیه ” از طریق نفوذ سیاسی و انعقاد پیمان نامه های نظامی با متحدین سابق ” روسیه ” دست زد و به پیشروی به سوی دروازه رقیب تاریخی خود یعنی روسیه دست زد . در چنین فضایی و در جهت مقابله با گسترش روز افزون پیشروی ناتو و آمریکا در مناطق زیر نفوذ روسیه ، در میان ملی گرایان و کمونیستهای روس احیای نظراتی که بعدا نام “نواوراسیایی” گرفت ، مطرح می شود . بخودی خود روشن است که ماهیت “نواوراسیا گرایی” تدافعی و نه تهاجمی است باره بگیرد خواهیم پرداحت

“روسیه ” نه تنها بدنبال نزدیکی به “ج.ا” که بدنبال تقویت “شیعه ” در منطقه است .
شاید شما نام “الکساندردوگین” را شنیده باشید ، در روزنامه های اصولگرای جمهوری اسلامی از این فرد بعنوان “فیلسوف ” و “محقق ” و…بر جسته نام برده می شود که بعدا به دلیل این احترام فوق العاده محافظه کاران و حزب الله ایرانی از ” دوگین ” اشاره خواهم کرد .
” دوگین ” موسس ،جنبش اوراسیا” است و همان کسی است که در سال 2008 و در بحبوحه بحران “گرجستان” ، فریاد بر آورد که “روسیه باید گرجستان را تسخیر کند و سربازان خود را تا ” تفلیس” پیش ببرد و با اوکراین و شبه جزیره کریمه نیز باید همین کار را بکند” .هر چند که با توجه به نظرات افراطی اش ، “دوگین ” ، کرسی استادی خود در دانشگاه دولتی روسیه را از دست داد اما می بینیم که نظرات وی بصورت محدودتری در “کریمه ” و “اوستیای جنوبی ” و “آبخاز” صورت واقعیت بخود گرفتند
“الکساندر دوگین” در مورد بحران “اکراین ” ،”کرملین”را به ترس و دودلی متهم کرد . جنبش اور اسیا که دارای پیوندهای محکم فکری با احزاب ” ناسیونال بلشویزم”و “ناسیونال کمونیزم” است و در هراس از اینکه روسیه روزی قفقاز شمالی وبعدا آسیای میانه را از دست بدهد معتقد است که “روسیه ” برای احیای امپراطوری بزرگ خود باید در مرحله اول ، جمهوری های سابق اتحاد شوروی را زیر چتر یک اتحادیه به رهبری “روسیه ” گرد آورد .زیر بنای فکری و سیاسی این جنبش که دارای پایه های عمیق اجتماعی در”روسیه” است و سابقه آن حتی بدوران” اتحاد شوروی ” و اوان پیروزی آن و نویسنده نامدار روس “آنا اخماتوا ” و “لو گومیلیوف” که در مطالعات و کار های تحقیقاتی اش به سرنوشت مشترک اسلاوها و اقوام ترک زبان ساکن آسیای میانه و قفقاز تحت عنوان سرنوشت مشترک اقوام اسلاو – تورانی اشاره دارد . بعد از فرو پاشی ” اتحاد شوروی ” ، روسها که در شکست مارکسیسم – لنینیزم شکست ملی گرایی و روج عظمت طلبی روسی را می دیدند با تن دادن به واقعیت فروپاشی به سوی احیای نظرات “گومیلوف” روی آوردند و در همان سالها آثاری وی و نویسندگانی از این دست بعنوان کتابهای پر فروش مطرح می شوند .
” الکساندر دوگین ” می گوید : «هدف پوتين والاتراز ژئوپليتيک و سياسي است. مطلب بر سر به وجود آوردن يک واحد فراملي بر پايه تعلقات تمدني مشترک در فضاي اوراسياي شمالي است».
در پاسخ به پیشروی روز افزون غرب و ناتو است که “پوتین ” در چرخشی واضح از مشی نزدیکی به غرب به اجرای طرحهای “اوراسیا گراها ” بر گشته ودر اولین قدم بشوی وحدت بخشی میان کشورهای سابق “شوروی ” روی آورد .
“اتحادیه اقتصادی اوراسیا” ایتدائا با حضور سه کشور ” روسیه”، “بلاروس” و قزاقستان شکل گرفت و در سالجاری قرقیزستان ، ارمنستان نیز به آن پیوستند و “محمود واعظی ” وزیر ارتباطات و فناوری نیز در شهریورر ماه گذشته از آمادگی ایران برای پیوستن به این اتحادیه سخن به میان می آورد و نسبت به عملی شدن این طرح در 2-3 سال آینده سخن می گوید .
در نظر داشته باشیم ایده ای که الهام بخش تلاش “روسیه ” برای اجرایی کردن “اتحادیه اقتصادی اوراسیا ” است بیشتر سیاسی است تا اقتصادی ، مبنای این ادعا نظراتی است گه |الکساندر دوگین ” موسس “حزب و بعدا جنبش اوراسیا ” در نظریه اش که بعدا به “تئوری جهارم ” معروف شد .
“دوگین” در این تئوری که خود آنرا “محافظه کاری فعال” می نامد معنقد است که کمونیسم و فاشیسم شکست خورده اند ، لیبرالیسم نیز جوابگوی نیارهای دنیای پر از تضاد امروزی نیست ، وی خرد گرایی را مورد نقد قرار می دهد ، لیبرالیسم را هجو می کند و خواهان تشکیل حکومت پرقدرت بر اساس معنویتی است که نخبگان در درون آن شکل می گیرند و اداره امور جوامع را بر عهده می گیرند . مقامات کلیسای ارتدکس روسیه از پشتبیانان جدی این جنبش و نظرات بودند ، بخصوص که ” دوگین ” و دیگر تئوریسین نظریه “نواوراسیا گرایی ” ،”الکساندر پانارین” در آثارشان ، جهانی سازی و مدرنیته از بالا و بی توجهی به اکثریتی که به آنها توجهی نمی شود را مورد بررسی قرار می دهد و تلاش غرب برای حضور در دیگر کشور ها را برده کردن دیگر کشورها و گسترش استعنار و تبعیض نژادی می نامند .
علیرغم اینکه نظریه پردازان ” اوراسیا گرایی “، “ناسیونال کمونیزم ” و یا ناسیونال بالشویزم ، هیچکدام از مقامات بلندپایه “کرملین” نیستند اما شنیدن گاه بگاه شعارهای این نظریه پردازان از دهان مقامات بلند پایه روس ، شکی باقی نمی گذارد که “کرملین ” بشدت تحت تاثیر ایده هایی از این دست است .
یکی از مشاوران ” رییس جمهور روسیه ” بنام ” پرفسور بیگین ” از طریق ویدیو کنفرانس در نشست سالانه اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان سخترانی کرده و ضمن شیطانی خواندن تمدن غرب و اینکه این تمدن می خواهد دنیا را به زیر سلطه خود بکشد می گوید ، مسلمانان و مسیحیان باید بدنیال تقویت سنت های خود رفته و از دانشجویان می خواهد در خط رهبران معنوی خود باشند .
الکساندر دوگین در مصاحبه با سایت و خبر گزاری فارس ادامه بقا و حیات ایران را در پیوستن به ” اتحادیه اقتصادی اوراسیا ” می داند ، و “محمود واعظی ” وزیر فنآوری و ارتباطات قول پیوستن ” جمهوری اسلامی ” را به این اتحادیه در 2-3 سال آینده می دهد . شکی نیست که پیوستن “ایران ” به این اتحادیه اساسا در جهت رفع نیاز روسیه برای گسترده هر جه بیشتر حوزه نفوذ خود بوده و با توجه به تبعات سیاسی آن برای کشور ما نفعی بدنبال نخواهد داشت .
شباهت های بسیار میان آنچه که نظریه پردازان روس می گویند با گفتمان حاکم بر دستگاه فکری و اجرایی جمهوری اسلامی است که زمینه های همکاری های سیاسی و اقتصادی میان این دو ساختار سیاسی بشدت متضاد را فراهم کرده است . جمهوری اسلامی در هیج کشور دیگری تمی تواند نظریه پردازانی تا به این حد شبیه به نظرات بشدت ارتجاعی خود پبدا کند. نظراتی که از سوی دولتمردان ” روسیه ” به درجاتی در حال اجرا شدن است .
هراس از مدرنیته که گویا تمامی سنتها و سلسه مراتب مذهبی و سیاسی و خانواده را در هم می شکند ، در آرزوی ساختن جامعی که در آن معنویت و مذهب چنان قدرتی دارند که می توانند نخبگان سیاسی غیر قابل فساد را تربیت کرده و به جامعه ارائه دهند از وجوه مشترک تفکرات حاکم بر دو ساختار سیاسی حاکم بر ایران و روسیه است گه بشدت ضد مدرن و غیر مترقی است .
اما خارح از ادعاهای تئوریسین های این دو ساختار سیاسی که بر خلاف تاکید بسیار بر مذهب و معنویت و سنت ها ، با نظری به روسیه امروز و ایران تحت حاکمیت نظام اسلامی می توان براحتی فساد سیستمیک در میان نخبگان سیاسی این دو کشور ، نابهنجاری های اجتماعی و اقتصادی و فقر و فحشا و اعتیاد به نحو غیر قابل تحمل را در ایران و روسیه دید .
اما دلیل اصلی گرایش مقامات سیاسی به نظرات ضد مدرن و مدرنیته دلایل دیگری دارد . بنظر می رسد در ایران و روسیه مقاومتی جدی برای حفظ ساختارهای سیاسی – اجتماعی و بخصوص مذهبی در مقابل تغییراتی که لازمه دوران پر تلاطم جهان معاصر است ، صورت می گیرد که در ایران بشکل یک بنیادگرایی شیعی خود را نشان می دهد و در روسیه در اوج گیری نظرات ” نواوراسیا” ، ناسیونال بالشویزم” و …خود را تئوریزه کرده است .
با توجه به این اشتراکات است که ” فنوفان ” اسقف اعظم تاتارستان ” از ایران و روسیه بعنوان حامیان ارزشهای مردمی و ملی و مانع محکم در برابر غرب ” نام می برد ..
تا وقتی که نظام سیاسی حاکم بر “ایران ” تفکرات ضد مدرنیته و ضدیت با کشورهای پیشرفته صنعتی را اشاعه و تبلیغ می کند ، “روسیه ” نیز از داشتن پشت جبهه ای محکم در مرزهای جنوبی “اتحادیه اوراسیا ” در جلوگیری از بر روی کار آمدن یک نظام سیاسی مدرن و طرفدار اصلاحات اساسی و انقلاب گونه در ایران مطمئن است . ” روسیه “از بر روی کار آمدن یک نظام سیاسی مدرن و غرب گرا در ایران ، بشدت هراسان بوده و بنظر می رسد برای حفظ جمهوری اسلامی به تلاشهایی جدی دست خواهد زد . اگر روزی روسیه تزاری برای حفظ مناقع خود از مستبدین قاجار با چنگ و دندان دفاع کرد ، در تعادل قدرت در دنیای امروز نیز برای “کرملین ” راه دیگری جز از دفاع همه جانبه از “نظام اسلامی ” باقی نمانده است .

 “روسیه ” نه تنها بدنبال نزدیکی به “ج.ا” که بدنبال تقویت “شیعه ” در منطقه است .

با این مقدمات اکنون می توان فهمید که چرا رئیس جمهور روسیه “ولادیمیر پوتین ” در حاشیه سفر کوتاه خود به ایران خارج از عرف سفرهای رسمی ، از فرودگاه بطور مستقیم به دیدار رهبر نظام اسلامی رود .
درست بدلیل جایگاه مهم ” نظام اسلامی ” در سیاستهای جهانی و منطقه ای “روسیه ” است که ، دست مبلیغین مذهبی و فرهنگی جمهوری اسلامی در قفقاز شمالی و آسیای میانه باز است و پرچم های عزاداری عاشورا در مساجد “ماخاچ قلعه” داغستان به اهتزاز در می اید و برای اولین بار روحانی سنی شافعی ” علی اکبر توره جان زاده ” در دوشنبه تاجیکستان ، مراسم عزاداری عاشورا بر پا می دارد و “سعیدی ” نماینده ” خامنه ای ” در “سپاه پاسدارن” از علاقه ” پوتین ” به گسترش اسلام شیعی می گوید و علت آنرا این می داند که دنیا تشنه معارف شیعی – اسلامی است .
این مقام درجه اول نظام با این سخنان خود اوج بی اطلاعی خود از سیا ستهای روسیه در بر خورد با جمهوری اسلامی را به نمایش می گذارد . روسیه با تقویت و هم پیمانی با اسلام شیعه می خواهد اسلام سنی – وهابی را در جمهوری های مسلمان نشین خود منزوی کند چه اینکه مسلمانان این جمهوری ها تحت تاثیر معنوی “عربستان سعودی ” هستند که این کشور خود متحد استراتژیک ” آمریکا ” است . آمریکا همان کشوری است که بدنبال حضور فعال سیاسی – اقتصادی در مناطقی است که بطور سنتی حیات خلوت و منطقه نفوذ روسیه بوده است.
جمهوری اسلامی شیعی تنها نیرویی است که می تواند ، اسلام سنی – وهابی را در منطقه نه تنها در حوزه های نظری که در میادین نبرد نظامی نیز به چالش بکشد ، اسلام سنی وهابی همان نیرویی است که چچنی های ناراضی را تبدیل به رزمندگان تشنه خون و قدرت کرده و به اعمال تروریستی در روسیه و قفقاز شمالی وا می دارد . اکنون می توان فهمید که چرا جمهوری اسلامی از جایگاهی چنین مهم در سیاستهای منطقه ای ” روسیه ” بر خورد ار است . همین اشتراک مواضع این دو کشور در ” سوریه نیز بدلایل دیگر نیز ادامه پیدا می کند که موضوع بحث شماره دوم این نوشته است .

.

Tagged as: , , , , ,

Categorised in: الکسامدر دوگین ] تحلیل سیاسی هفته ، اوراسیا ، نو اوراسیا گرایی ، گوتین ، زوسیه ، اوستیای جنوبی و آبخاز ، اوکرای , تحلیل سیاسی هفته, سیاست

1 Response »

  1. سلام جناب کاوه اهنگر ، سیاست گسترش نفوذ ایران در اسیای میانه منطقی وبنفع ایران است ، وقتی ایران برای جدا شدن از عثمانی شیعه شد روسیه فورا ایران را به رسمیت شناخت اینکه طرفداران شیعه زیاد شوند معنایش تضعیف بنیادگرائی وهابیت است وخوب است شیعه مذهبی است که حاوی زردشتیگری قرمطی رافضی ومانوی و…/ است وعرفان ایرانی هم زینت بخش ان شده است در کورانهای سیاسی تاریخی نمیتوان بیطرف بود من تحلیل شمارا تا حدی منطقی میدانم لنین سال 1920 ققرانی که امروز پوتین به ایران اورد ، او از موزه مسکو به مسجد بخارا یا سمرقند عودت داد در برهه هائی باید سیاستهائی را اعمال کرد وپذیرفت تا ابها از اسیاب بیفتد شما میدانید چه جنگ وحشتناکی در سوریه جریان دارد وممکن است مهیب ان ایران را هم بسوزاند شما بعضی مواقع دچار احساسات میشدید وبه همه میتاختید ولی انعطاف پذیری در سیاست ضروری است ممنون از ارسال نوشته هایت پیروز وسر بلند باشید احمد مزارعی

Leave a reply to احمد مزارعی Cancel reply

Start here