ماه رمضان ماهی سیاه و ناخوشایند برای هر زندانی در زندانها ی حکومت اسلامی است .

به وبلاگ کاوه فرزند ملت خوش آمدید

باید بلند شوی و بنشینی و خورشت قیمه را با دسر hosse hosse  نوحه  هلالی و نوحه خوانهای بوستان ولایت نوش جان کنی

ساعت 02/52با مداد است ،  بعد از پا یان کار روزانه  چند یادداشت در وبلاگ می گذارم  و با نگاه کردن به اخبار ، خبر اجرای بقول ” لاریجانی ” ، ” حکم نورانی شلاق ” را  جابجا در سایتها و روزنامه ها می بینم . بیاد می آورم که  ماه رمضان است . سکوت شب  مرا به دنیای خاطره می برد و نیمه شبهای ماه رمضان را در زندانهای ، حکومت اسلامی بخاطر می اورم . این حکومت لعنتی در تنها محلی که می تواند  ” حکم نورانی !! روزه اجباری را بخوبی اجرا کند در زندا نها است . نیمه شب های ماه رمضان چه روزه گیر باشی چه روزه خور ، فرق نمی کند و اگر صدای عرعر حدادیان و هلالی و کریمی و این لاشخور های سفره پر برکت ولایت ، براه نبوده باشد و توانسته باشی چند ساعت بخوابی ، حدود ساعت 2 نیمه شب بلندگوها روشن می شود و به اجبار تورا به شنیدن منا جاتی که از بلندگو پخش می شود وادار می کنند ، باید بیدار شوی و خودت سهم غذایی که نهار فردا حساب میشود را بگیری ، حساب کنید که یک کاسه به تو می دهند و و داخل آن برنج و بر روی آن ملاقه ای قیمه از آن قیمه های ” حسینی ” می ریزند و اگر نخواهی روزه بگیری باید همین برنج و خورشت را برای بالغ بر 12-10 ساعت در گوشه ای بگذاری ، حالا حساب کنید که اگر غذای سحری ابگوشت باشد چه مکافاتی است .اینستکه بیشتر زندانیان از خیر کنار گذاشتن غذا می گذرند و همان موقع ساعت 3-2 شب باید قیمه حسینی را به خندق بلا بریزند ، خوب حالا نوبت شنیدن مناجات اجباری است ، تا ساعت 5-4 صبح مناجات به خوردت می دهند بعد باید منتظر بمانی تا نگهبان بیاید و زندانیان را به دستشویی ببرد ، البته این تصویر سلولهای انفرادی است ، در بندهای عمومی که  هر چقدر هم پوست کلفت باشی همهمه و شر وشوری به یا می شود که باید بلند شوی و بنشینی و خورشت قیمه را با دسر hosse hosse  نوحه  هلالی و نوحه خوانهای بوستان ولایت نوش جان کنی ، صبحانه هم که در کا ر نیست چون ماه مبارک است و باید اگر هم روزه گیر نیستی همان افطارت را برای صبحانه ات نگه داری  که باید آنرا در کمال خفا و نه علنی بخوری ، خوب بعد نوبت به اجرای مراسم نماز صبح می رسد که آنهم بطور کامل از بلندگو پخش می شود .بعد می توانی با شکم بر آمده از خورشت و پلو یا ابگوشت  ، بخوابی و تازه همه اینها در صورتی است که زیر بازجویی نباشی که اگر باشی تازه باید منتظر اجرای حکم نورانی شلاق و بازجویی باشی ، که معمولا بازجوها م که ماه رمضان کم  خوابیده اند و بی حوصله هستند می گویند : سریع بگو وبنویس  ، حوصله ندارم ، می زنم دک و پوزت رو میارم پایین .

الان در چنین لحظاتی هزاران جوان  و پیر ایرانی زندانی  در حال تحمل همین شکنجه ای هستند که برایتان شرح دادم .احتمالا در این ساعت که در ایران  5 صبح است ، بچه های زندانی در سلول را دارند به دستشویی می برند ، در زندان های عمومی  هم  بچه ها در صف دستشویی ایستا ده اند . و آخرین سیگارهای قبل از اذان را می کشند چون بعد از ” اذان صبح” تا افطار خبری از سیگار و بخور و این حرفها نیست .آخ که رهبران جمهوری اسلامی آرزو دارند سرتاسر ایران زندان بزرگی بود و می توا نستند “حکم نورانی روزه اجباری ” را مانند زندان برای همه به اجرا دربیاورند .

**********************************************************************

روزنامه «جوان» وابسته به » سپاه» ، «روز جهانی محیط زیست»را تبریک می گوید حزب الله با کندی تمام درحال مدرن شدن است 

Tagged as: Kavefarzandemelat, کاوه فرزند ملت, روزه اجباری

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سفرنامه و خاطرات