سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

” هاشمی رفسنجانی ” امید چه کسانی بود و کدام نیروها از درگذشت وی سود می برند ؟

kavefargif

 به وبلاگ » کاوه فرزند ملت » خوش آمدید 

فقط افراطیون چه در اپوزیسیون و چه در داخل نظام ، از رفتن ” آیت الله ” خوشحال هستند .  این دو به تیز کردن شمشیر ها برای یکدیگرپرداخته اند در مقابل مردم و مبارزان واقع بین اما به آینده ای مبهم و نه چندان امید بخش چشم دوخته اند .

 

قبل از بیان هر مطلبی باید براین نکته تاکید کنم که وجه همت این نوشته برخوردی ” پراگماتیستی ” و یا بزبان ساده تر ” عملگرایانه ” با حضور و اکنون فقدان ” هاشمی رفسنجانی ”  در سپهر سیاست ایران است  و هر آنچه که نیروهای  اپوزیسیون در باره  نقش وی در سرکوب گروهای اپوزیسیون و یا ترورهای منسوب به حکومت اسلامی  می گویند را مورد بر رسی قرار نمی دهد .

البته یاد آوری این نکته نیز ضروری است که حکومت اسلامی در کلیت خود چه ” ایت الله ” و اصلاح طلبان واعتدال گرایان و چه جناح مقابل آنان یعنی افراطیون بقول خود اصولگرا   تقریبا به هیچ کدام از اهداف “حرکت مردم ایران در سال 1357″ وفادار نبوده است و جز در مورد پاسداری از قلمرو سرزمینی و تمامیت جغرافیایی کشور ایران که آنرا هم  نه با اهداف ملی گرایانه که اساسا برای حفظ حکومت خود که انرا بقول خمینی از ” اوجب واجبات ” می داند ، انجام داده است ، هیچ تلاش دیگری برای پاسداشت تلاشها و مبارزات عدالت طلبانه و ازادی خواهانه مردم  ایران که از زمان نهضت مشروطیت شروع شده و تا امروز هم ادامه دارد  ، انجام نداده است .

اما بر مبنای سخن صدراعظم قرن نوزده کشور آلمان ” اتوفن بیسمارک” که ” سیاست علم ممکنات است ” و نه ایده آلها و آرزوها ، به تحلیل این نکته می نشینیم که حضور و  فقدان ” آیت الله ” با تمامی خیر و شرهایی که در باره وی می دانیم  کدام تاثیرات مثبت یا منفی را بر،ادامه مبارزات مردم ایران برای دستیابی به ایرانی بهتر و فردایی روشنتر ، داشت و خواهد داشت .

از قضا آقای “هاشمی رفسنجانی ” خود ، کسی بود که دوست و دشمن ، وی را مردی پراگماتیست و عملگرا می دانند . “هاشمی ” کسی بود که بحق توانسته بود نظام اسلامی  حاکم بر ایران را از میان بحرانهای مهلک عبور دهد . پذیراندن قبول قطعنامه پایان جنگ به ” خمینی ” ، تنظیم فعالیتهای اقتصادی برای سپاهیان و مشغول کردن سر پر شور  مردان جنگی حزب الله  با کسب مال و منال که از میدانهای جنگ به میدان مبارزات سیاسی روی آورده بودند ، آشتی دادن نظام اسلامی ای  که با شعارهای توخالی ضد آمریکایی فقط برای خود دشمن می تراشید  با بر نامه های اقتصادی نئو لیبرالیستی  کوچک کردن دولت و خصوصی سازی و توسعه اقتصادی مطابق بر نامه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول  که بخودی خودموجب گسترش فاصله طبقاتی در ایران شد  ، همه و اقداماتی از این دست فقط از عهده یک سیاستمدار پر قدرت و عملگرا بر می آمد که شاید بعد از ” بهشتی ” ، ” تنها فرد مناسب ماموریتهایی چنین  خطیر فقط و فقط ” هاشمی رفسنجانی ” بود . پس ” هاشمی ” آن کسی است که در جای خود مخالفین نظام را به بدترین نسبتها منتسب می کند و در قامت یک انقلابی دو اتشه فرمان سرکوب احزاب و گروههای مخالف را می دهد و در جای خود مجری طرح خرید اسلحه آمریکایی و مسافرت ” مک فارلین ” به ایران می شود .

با این مقدمات  می توان ، به ظرفیت بالای  بر خوردهای عمگرایانه ” هاشمی رفسنجانی ”  برای برون رفت ” نظام ” از میانه بحرانها را نمره عالی داد .

” پراگماتیسم ” “ایت الله ” برای مهار و کنترل زبانه های آتش

یکی دیگر از چالشهایی که ” نظام ” در پی قدرت گیری اجتماعی طبقه متوسط قدرتمند که رشد این طبقه و عطش آن برای دخالت در سیات و تشکیل احزاب سیاسی از زمان شاه آغاز شده بود  و خواهان تغییر ات اساسی در نظام سیاسی ایران بودند و اکنون خود را در  فعالیت های سیاسی احزاب و گروههای موسوم به اصلاح طلب  نشان می داد ، بود .  

در مقابل سپاه پاسداران ” و آن بخش از فقیرترین هواداران مردم ایران که یا بخاطر خرافی بودن و یا بخاطر ترس از درگیریهای اجتماعی  تا امروز هم معتقدند که ج.ا. می تواند ، موجد یک نظام عدالت پرور در ایران باشد و هنوز هم با سر دادن شعارهای تو خالی ضد آمریکایی و ضد اسراییلی در سیاستهای خارجی و سرکوبگرانه و ضد فعالیتهای دموکراتیک در سیاستهای داخلی ، مولد افراطیگری و اصولگرایی هستند ، سردمدار سرکوب و قلع و قمع اصلاح طلبان و اعتدالکرایان شدند و اکنون هم چنین سیاستی را دنبال می کنند . اصلاح طلبان در مقابل این سرکوب ، سعی در دادن شعارهای مورد پسند اقشار روبه رشد  متوسط و حرکت بسوی جذب این گروههای اجتماعی شدند . . زبانه های آتش تضاد و درگیری  میان ضعیفترین اقشار اقتصادی و در عین حال  عقب مانده ترین بخش مردم ایران  با نیروهای ترقی خواه و طبقه متوسط ، رژیم اسلامی را نهایتا در خود خواهد سوزاند .

دوم خرداد و رای بیست میلیونی ” خاتمی ” و بعدا اعتراضات سال 1388 ، بخوبی  نشان داد که اصلاح طلبان در جذب میلیونی اقشار متوسط موفق بوده و بخشهای وسیعی از مردم ایران با امید به برسر عقل آوردن حاکمیت مستبد و وادار کردن خامنه ای و سپاه و طرفدارن افراطی اشان به عقب نشینی ،با اصلاح طلبان دست وحدت داده اند . حضور میلیونی مردم  با شعارهای دفاع از خاتمی و میرحسین در مراسم تشییع جنازه ” هاشمی ” نشان داد که این پیوند و تلاش مردم کشورمان برای حل مسالمت آمیز بحرانهای سیاسی تا به امروز هم ادامه دارد و اتخاذ سیاستهای بی آبرو کردن ” هاشمی ” و ” روحانی ” و اصلاح طلبان از سوی خامنه ای و سپاه بی تاثیر بوده و مردم هنوز به این نیروها اقبال نشان می دهند .

” هاشمی ”  بعنوان سیاستمداری واقع بین سعی داشت با اتخاذ سیاست هایی  واقعگرایانه  ،  رژیم را از  بحران  تضاد ی که در یک سوی آن اقشار متوسط و روشنفکران ترقی خواه و کارگران شهر نشین و حاشیه نشینان شهری و در سوی دیگر فقیر وعقب مانده ترین اقشار که هنور روحانیت و اسلام را نجات بخش خود می دانند بسلامت برون آورد ، وی فردی بود که از یک سوهیچ کس از درون نظام  نمی توانست وی را به خیانت به نظام متهم کند و از دیگر سو با توجه به حمایتهای خود وی از حرکات اصلاح طلبانه و مدنی  بعد از وقایع 1388 و دستگیر شدن دخترش بخاطر فعالیتهای سیاسی ، مورد وثوق گروههای بزرگی از معترضان  بود .

” هاشمی ” تنها کسی بود که می توانست نظام را وادار به عقب نشینی های حتی مصلحتی کند واین عقب نشینی ها خود و در نهایت به تضعیف حکومت منجر می شد و شد و  بهای تغییرات بنیادی را برای مردم و کشورمان  به حداقل  خواهد رساند  .فقدان هاشمی افراطیون نظام و اپوزیسیون را بسختی خوشحال کرده است .  به همین خاطراست که یکی از شعار های مردم شرکت کننده در مراسم تشییع جنازه این بود که

عزا عزاست امروز ، روز عزاست امروز ، امید نهضت ما نزد خداست امروز

“هاشمی”  امید مردم به وادار کردن حاکمیت به سر کشیدن ” جام زهر ” بدون دست زدن به ” انقلابی دیگر ” و انداختن کشور بدامان چالشهای خطرناک بود !. اما آینده نشان خواهد داد که نظامهایی از نوع حکومت اسلامی را فقط با “انقلاب” می توان از مواضع نا بحق خود بعقب نشینی وادار کرده و وجود افرادی مانند هاشمی و اصلاح طلبان مانند مسکن هایی کار آمد، که بدون اینکه خود بخواهند شرایط را برای جراحی بزرگ  آماده می کنند در جای خود مفید اما نباید وجود آنانرا بعنوان  درمان نهایی تلقی کرد و مردم ما بتدریج خود به این نتیجه خواهند رسید .

“بیت خامنه ای” مشتمل بر بخشهای اطلاعاتی و اقتصادی  و شخص “خامنه ای” که برای حفظ قدرت سیاسی و اقتصادی خود بنحو فرصت طلبا نه ای به طرحهای ضد ایرانی سپاه و افراطیون حزب اللهی تن می دهد وهر لحظه آماده سرکوب خونین هر گونه اعتراض کارگری و مدنی و سیاسی است ،و در نبود هاشمی و با فراغ بال در قبضه کردن قدرت گام بر خواهد داشت .  با در گذشت ” هاشمی “مردم ما در مبارزه با حکومت اسلامی ابزاری کارآمد را از دست دادند .

طرحهای محتمل ” خامنه ای و سپاه ” بعد از ” هاشمی رفسنجانی “

خامنه ای و سپاه ، منطقا نباید به انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 تن بدهند ، چه اینکه بخوبی می دانند که 1- اصولگرایان دارای فردی که بتواند رضایت خیل عظیم رای دهنده طبقه متوسط و شهرنشین را که در آخرین رای گیری ( انتخابات مجلس و خبرگان ) به اصولگرایان پشت کرده و به لیستهای اصلاح طلبان بطور کامل رای دادند ، نیستند 2- هر فردی و حتی حسن روحانی  که با رای اصلاح طلبان و متحدان ملیونی  مردمی اشان انتخاب شود ، فقط برای به چالش کشیدن قدرت ” سپاه ” و ” خامنه ای ” خواهد آمد .  خامنه ای و سپاه در صورت انتخاب مجدد ” حسن روحانی ” از امکاناتدوی استفاده کرده و آهسته آهسته با ساز و کار های قانونی وی را بی خطر و حتی حذف کنند .

 برای فرار از برخورد با این نقطه ضعف طرحهای احتمالی این دو مولفه اصلی قدرت ، می تواند  الف : تعیین جانشین رهبر در زمان حیات  رهبر فعلی یعنی ” خامنه ای ” و با صلاحدید خود وی ورضایت ” سپاه ” باشد .  ب: طرح محتمل دیگر از میان برداشتن پست ریاست جمهوری و تبدیل نظام سیاسی کشور به نظام پارلمانی است . در اینصورت رهبر توسط شورای نگهبان بر نمایندگان مجلس لگام می زند و آن نمایندگان بیچاره هم به نخست وزیر پیشنهادی رهبر ، رای اعتماد خواهند داد . چه اینکه و از زمان آغاز حیات ج.ا. یکی از چالشهای اساسی این نظام ، چالش میان پست انتخابی ریاست جمهوری و “ولی فقیه” غیر انتخابی بوده است .  ج : یکی دیگر از راه حلهای احتمالی نظام بعد از ” هاشمی ” سپردن مقام ریاست جمهوری به فردی از میان ” سپاه پاسداران ” است که بنظر نمیرسد ، ” خامنه ای ، به چنین انتخاب چالش بر انگیزی تن بدهد ، اما در صورت اتخاذ چنین تدبیری ، در آینده ای نه چندان دور شاهد رشد تضادهای بی پایان میان ” سپاه ” و ” خامنه ای ” خواهیم بود .دو مولفه اصلی قدرت ،  اکنون و فقط با فقدان ” هاشمی “می توانند  چنین طرحهای محتملی  را اجرا بکنند و به سرکوب بیشتر روی آورند  . د: حاکمیت اگر از شرکت میلیونی مردم در تشییع جنازه “هاشمی ” درس گرفته باشد به انتخاب مجدد ” حسن روحانی ” که باندازه کافی وی را تخریب کرده اند که از وی نترسند ، تن خواهد داد ، اما حسن روحانی که این بار انتخاب شود ، با اطمینان بیشتری در مقابل ” خامنه ای ” خواهد ایستاد و از آنان امتیازات بیشتری خواهد خواست که این چالش خود نیز زمینه تضعیف حکومت اسلامی را فراهم خواهد کرد . حتی اگر دو کانون قدرت در ج.ا یعنی بیت و سپاه سعی در تضعیف روحانی نمایند نظام در کلیت خود تضعیف شده و اقشار متوسط شهری هر گونه امید به اصلاح طلبی و اعتدال را از دست داده و بسوی سرنگونی طلبان میل خواهند کرد . بنظر می رسد وسوسه انحصار قدرت نهایتا خامنه ای را به  حذف ” حسن روحانی ” خواهد کشاند . حسن روحانی برای به اتمام رساندن دوره دوم ریاست جمهوری اش با چالشهای جدی روبروست و اگر با کانون قدرت سازش کند اعتماد رای دهندگان به خود را از دست داده و د رمقابل ” بیت و سپاه تنها خواهد ماند .

هر کدام از راه حلهای احتمالی فوق  را که حکومت در پیش بگیرد ، موجب و موجد چالشهای بزرگتری برای وی خواهد بود که باید در نوشته دیگری به ان پرداخت .

کدام نیروها در اپوزیسیون  از مرگ ” ایت الله ” خوشحال هستند .

در اپوزیسیون نیز ، افراطی ترین نیروها ، مرگ ” هاشمی ” را تبریک می گویند و و با به انتشار در آوردن ودیو های جعلی مدعی می شوند که مردم فوت هاشمی را به یکدیگر تبریک می گویند ، نه افراطیون نظام و نه افراطیون اپوزیسیون دومیلیون جمعیت مشایعت کننده  تابوت هاشنی را نمی بینند و به اوهام خود دلخوش کرده اند . ، اینان نیز هما نطور که در سالهای اولین قدرت گیری نظام ، با اتخاذ سیاستهای افراطی موجبات  سرکوب خود وسایر   گروههای اپوزیسیون را فراهم آوردند به  بیشتر شدن تحریمها از سوی ” ترامپ ”  به امید بوجود آمدن شورشهای کور و کشاندن کشور به ورطه جنگ داخلی با چشمداشت بازگشت به کشور و قدرت یافتن  حتی بر بخشی از سرزمین در حال نابودی ایران هستند .

بخشی دیگر از اپوزیسیون اقبال مردم به تشییع جنازه ” آیت الله ” را ناشی از بی خردی ایرانیان و نشناختن ماهیت واقعی وی می دانند ، این بر خورد اپوزیسیون  عین بی خردی است ، مردم در فرار از جنگ داخلی و برادر کشی  و به امید وادار کردن استبداد به عقب نشینی اختیاری ، تا کنون هم سعی دارند به تمامی روشهای اصلاح طلبانه و با کمترین هزینه ها دست یازند و موجبات تضعیف نظام را توسط بخشی از خود نظام فراهم آورند .

فقط افراطیون چه در اپوزیسیون و چه در داخل نظام ، از رفتن ” آیت الله ” خوشحال هستند .  این دو به تیز کردن شمشیر ها برای یکدیگرپرداخته اند در مقابل مردم و مبارزان واقع بین اما به آینده ای مبهم و نه چندان امید بخش چشم دوخته اند .

Tagged as: , , , , , , , , , , , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: