به وبلاگ » کاوه فرزند ملت » خوش آمدید
در این مقاله ” طرح آشتی ملی ” ارائه شده از سوی ” خاتمی ” و ” اصلاح طلبان ” ،را با یکدیگر بررسی خواهیم کرد . البته لازم به یاد اوری است که من خود یک اصلاح طلب نیستم ، اما “اصلاح طلبان ” را در حال حاضر بهترین گزینه موجود برای وادار کردن حاکمیت مستبد به عقب نشینی از مواضع نابحق خود میدانم .
هنوز طنین سخنان ” محمد رضا شاه ” در گوش یکا یک مردم ایران که آن زمان را بیاد دارند ، زنگ می زند انگار همین دیروز بود ، در آن سالها که ” محمد رضا شاه ” مست رسیدن به دروازه های طلایی تمدن بود و می گفت : 99/99 درصد مردم با من هستند و باید آن عده قلیل را از خود طرد کنند . آخرین شاه ایران ، معمولا با الفاظ بسیار تحقیر آمیزی از منتقدان و مخالفان خود نام می برد ، دشمن ، جاسوس ، انهاییکه می خواهند مملکت را به اجنبی ها تحویل دهند …
می دانم که دریافتید که منظور از این یاد آوری چیست .. اما باید قبل از ادامه مطلب به سخن یکی از بزرگان اشاره کنم که چه زیبا گفته است که نظامهای سیاسی نه فقط تاسیسات و کارخانجات و مال و اموال ، نظام ماقبل خود را به ارث می برند و تملک می کنند ، که آداب حکومتداری و سیاست ورزی را طابق النعل بالنعل نیز به ارث می برند و انرا نه دقیقا با همان شکل و شمایل که به اشکال دیگر تکرار می کنند . شاه در بسیاری از سخنانی های خود چنین می گفت : صفوف ایرانی باید از هم جدا شود از 30 میلیون ایرانی نهصد و نود و نه هزار و خرده ای ، ایرانی اند اما عده قلیلی اکر اسمشان ایرانی باشد اما ایرانی نیستند . دلشان ایرانی نیست . قلبشان ایرانی نیست . البته ارزش آنرا ندارد که بگوبم این دو صف ،اما آن بیست و نه میلیون و نهصد و نود و نه هزار نفر باید از این عده قلیل فاصله بگیرند ….. ببینید این حرفها چقدر شبیه حرفهای امروز خامنه ای است
باز به یاد داریم چندین سال پیش از وقوع انقلاب 1357 ، بسیاری از شخصیت ها و احزاب سیاسی خیر خواه و اصلاح طلب در ایران ، بارها به ” محمد رضا شاه ” هشدار دادند که پند آنانرا برای باز کردن فضای سیاسی و دخالت دادن همه اقشار واحزاب و آحاد مردم در اداره امور مملکت بپذیرد اما شاه در جواب چه می گفت : وی چند ماهی قبل از انقلاب، به یک روزنامه نگار آمریکائی گفته بود که افراد آن گروه از مخالفین که نامشان جبههٌ ملی است همه عوامل دول غرب هستند و مصممند که کشور را به کمونیستها تحویل دهند! عوامل دول غرب و تحویل مملکت به کمونیستها !!؟
باور می کنید حتی حزب توده با مرام کمونیستی ، از شاه خواسته بود که بهتر است تا وی سلطنت کند و نه حکومت ؟ باور می کنید که حتی آیت الله خمینی هم در نامه های اولیه اش به وی گفته بود که ” آمریکا دوست تو نیست ” و از وی خواسته بود که مردم خود و عقلای ملت را بحساب بیاورد ؟
اما ” شاه ” نیز استبداد سیاسی را از نظام ماقبل خود به ارٍث برده بود و اراده لازمه را برای ایجاد تعییرات انقلابی در بحساب آوردن همه آحاد مردم و نه فقط طرفداران حود را نداشت .
جواب ” خامنه ای ” در مقابل ” طرح آشتی ملی ” ارائه شده از سوی ” خاتمی ” رییس جمهور سابق ، دقیقا ادامه همان روش معمول نظامهای سیاسی در بر خورد با منتقدان خود است .
آنزملن نیز زنده یاد ” بازرگان ” به شاه هشدار داده بود که اگر انان ، اصلاح طلبان و خیر خواهان و دور اندیشان ملت ، سرکوب شوند ، نسل بعدی مبارزان با زبان دیگری با وی سخن خواهند گفت و شد همان پیش بینی که آنان کرده بودند ، از درون جبهه ملی چریکهای فدایی خلق بر خواستند و از درون نهضت آزادی ، نطفه های ” مجاهدین خلق ” پدیدار شدند و مبارزه ای خشونت آمیز را با ” نظام تا بن دندان مسلح ” رقم زدند . می توان بجرات گفت که آن مبارزات مسلحانه چریکی نقشی در تضعیف ” نظام ” نداشتند اما توانستند روش مبارزه خشونت آمیز سازمانیافته را در جامعه ما نهادینه کنند ، روشی که بعد از سرکوب اولین تظاهرات مسالمت آمیز توسط ارتش و ساواک ، بوسیله عقب مانده ترین بخشهای مردم ایران بعنوان روش اصلی مبارزات ملت بر علیه رژیمی که به هیچ صراطی مستقیم نبود بکار گرفته شد . می توان بجرات گفت که” محمد رضا شاه” ، خود ، مملکت را دو دستی به ” ایت الله خمینی ” و طرفدارانش تحویل داد ، او خود نهضت آزادی ، جبهه ملی ، حزب توده اصلاح طلب را سرکوب کرده بود ، در چنان شرایطی که ” شاه ” فراهم کرده بود ، هر کس از اصلاح نظام سخن بمیان می آورد با تمسخر همگانی روبرو می شد !
اکنون بالغ بر 5 دهه از آن سالها گذشته است ، مردم تغییر کرده اند ، نقش اقشار تحصیلکرده در اداره جامعه ، بسیار فراتر از آن دوران است ، حتی قرار گاه خاتم النبیا سپاه ، از دهها هزار نفر با تحصیلات عالیه سخن می گوید که با این نهاد همکارهای فنی ، اداری و شغلی دارند ، اینان خواهان دخالت فعالتر در ادره امور هستند ، نمی توان به اینان گفت در مقابل سیل مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی بی تفاوت باشند ، نمی توان به آنان گفت که اگر گور خواب داریم ، اگر 14 میلیون حاشیه نشین شهری داریم ، اگر سن فقر و فحشا و اعتیاد به حدود ده سال رسیده است ، به شما ربطی ندارد ، انان می بینند که ” بیت خامنه ای ” و ” سپاه” که صاحب ثروتمند ترین بنگاههای اقتصادی و تولیت ها هستند در ادراه امور ناتوانند ، آن استاد دانشگاه ” حسین میر دامادی ” به ” خامنه ای ” می نویسد : ” «آسیدعلی آقای عزیز! تا دیرتر از این نشده و دوران شما پایان نیافته و شیرازه امور به کل ازهمنپاشیده و مُلک و ملت از دست نرفته، مشی خود را تغییر دهید و این ناهنجاریها را جبران کنید.»
مردم فرهیخته، روشنفکر ، وکلا ، پزشکان ، کارمندان وزارتخانه ها ناامیدانه به اصلاح طلبان و اقداماتشان چشم دوخته اند تا شاید ” خامنه ای ” که تحت تاثیر شدید خواسته های طرفدارانش که نه از سر اتفاق عقب مانده ترین اقشار مردم ایران اما فعالترین اقشار سیاسی جامعه ما هستند قرار دارد را به انجام اصلاحات وادار کنند ، هاشمی رفسنجانی را که خواهان باز کردن فضای سیاسی جامعه بود توسط جبهه پایداری از میان برداشته می شود ، ” خاتمی ” با نا امیدی به هر دری میزند ، توسط ارباب بی مروت قدرت تحقیر می شود اما دم نمی زند ، دسته دسته اصلاج طلبان در زندان و غل و زنجیر و شاهد شدید ترین بر خوردهای ناعادلانه قضایی هستند . مردم اما نمی خواهند جامعه باز از نو و با توجه به شرایط خطیر منطقه و طرح دشمنان ایران برای به اشوب کشاندن کشورمان ، به شورش و هرج و مرج دربیفتد ، زنان و دختران و پسران و کارگران توسط اصحاب ” حزب الله ” یا شلاق می خورند یا بر رویشان اسید پاشیده می شود ، اینها نیز مانند اصلاح طلبان تحمل می کنند .
اصلاح طلبان آخرین امید ، طبقه متوسط برای وادار کردن خامنه ای و سپاه در اصلاح امور اقتصادی وباز کردن فضای سیاسی هستند . راستی پیوستن فرزند ” محمد نوریزاد” به” مجاهدین خلق ” نشان از این ندارد که بسیاری از مردمی که اکنون به امید اصلاح در اردوگاه اصلاح طلبان هستند ، با نا امید شدن از آن ، به ” مجاهدین خلق ” تمایل پیدا خواهند کرد .آیا حقیقت این نیست که بسیاری از اصلاح طلبان با نگرش عرفی و نه مذهبی به زندگی در پی نا امیدی از اصلاح به کمپ ، ” رضا پهلوی ” خواهند پیوست . این دو جریان سیاسی که البته با توجه به متحدان خارجی اشان ، می دانیم که اگر بیایند با خود جنگ داخلی و قومی و مذهبی وخرابی و ویرانی را همه با هم با خود خواهند آورد .
” خامنه ای بنا بر عادت مالوف ، مستبدان حاکم بر ایران نمی بیند ،که همین مردم متحد اصلاح طلبان ، چه شکست سختی در آخرین انتخابات مجلی و خبرگان به او یارانش وارد آوردند ” هر چه را که خامنه ای گفته بود صد و هشتاد درجه بر عکس انجام دادند ، در تشییع جنازه ” هاشمی رفسنجانی ” همین مردم واصلاح طلبان باز با فریاد های محکم ، به خامنه ای و ” سپاه ” و رو شهای حکومتداری اشان نه گفتند ، اما کو گوش شنوا ….
البته در میان مستبدان نیز گوش شنوا پیدا می شود ببینید
” محمد رضا شاه ” می گوید که ” پیام انقلاب مردم ” را شنیده است ، اما دیگر دیر شده بود ، رهبری حرکت دیگر نه در دست عقلای قوم که در دست خشن ترین و غیر مدنی ترین گروههای مردم است ، “محمد رضا” که دیگر شاه نیست باید برود ، متحدی در میان مردم خود و دوستان خارجی خود ندارد ، برو به تاریخ بپیوند ، در داگاه تاریخ مورد قضاوت قرار خواهی گرفت .
اکنون نوبت خامنه ای است ، که این سیر بر او جاری شود از به هیچ انگاشتن مردم و اصلاح طلبان ، تا روزی که بیاید و از مردم با زاری و التجا و التماس ، خواهان عفو و بخشش شود .
در آنروز ، حرکت دیگر در دست ” خاتمی ” و ” روحانی ” و عقلا و اندیشمندان نیست ، یا شورش است و یا انقلاب که اصلاح طلبان در هیچکدامشان شانسی برای حضور و اصلاح امور ندارند .
اما بالاتر از سیاهی هم رنگی هست ، قرار نیست هر چه که در گذشته اتفاق افتاده است با�� تکرارشود ، می توان به ” خاتمی ” ، ” تاجزاده ” ، ” روحانی ” ، حسن خمینی ” گفت و دهها شخصیت اصلاح طلب دیگر گفت که : بر در ارباب بی مروت دنیا چند نشینی که خواجه کی به در آید ” جماعت حکومت مدار در این کشور ، فقط گاه سرنگونی ، گوش شنوای ، تحول طلبی و تغییر را دارند ، منتظر اینان نشوید که آنزمان دیر خواهد بود ، خود دست بکار شوید .
خیل عظیم توده های خواهان تحول و تغییر ، خیل عظیم مردمی که از بیعدالتی ، فقر ، نابرابری ، حاکمیت قشری و عقب مانده ترین بخش مردم بر سرنوشت خود در عذابند ، برای فرار از در افتادن مملکت بدست اشوب طلبان ، جدایی طلبان ، جنگ طلبان و بیگانه پرستان با شما هستند ، اهسته آهسته فرا خوان بدهید ، در حال حاضر تنها شما اصلاح طلبان توان سازمان دادن حرکات اعتراضی مدنی را دارید ، اگر پروای خود ندارید ، از در افتادن مملکت آبا و اجدادی امان بدامن جنگ داخلی بترسید ، راهی که خامنه ای در بی اعتنایی به خواسته های بحق کارگر و زحمتکش و روشنفکر وکارمند و زن و مرد و کرد و عرب و بلوچ می رود راهیست که ” بشار اسد ” رفت ، راهیست که ” صدام حسین “رفت ، و چه سرانجام بدی داشته اند آن ملتهای تحت رهبری چنان رهبرانی .
بیاموزید از رودکی که خوش سرایید : آن که ناموخت از گذشت روزگار هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
**********************************************************************
Leave a Reply