سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

ریشه اختلافات ایران و عربستان و آمریکا و متحدان منطقه ای این دو در کجاست ؟

 

parcham2

 

 به وبلاگ » کاوه فرزند ملت » خوش آمدید 

 آفتاب سحرگاهان خاورمیانه کی سر خواهد زد ؟

این سئوال موضوع اصلی کنفرانسی است  که هم اکنون 27/02/2017 در روسیه با هدایت ” اندیشکده والدای ” در جریان است .  البته عنوان روسی کنفرانس “: когда наступит завтра?» است که رسانه های فارسی زبان آنرا “ چه وقتی فردا فرا خواهد رسید” ترجمه کرده اند که من عنوان زیباتر فوق را برای آن بر گزیده ام ”  در این کنفرانس بین المللی نیز بمانند ” کنفرانس مونیخ ” که در هفته گذشته  برگزار شد ، اما در سطح محدودتری  موضوع مرکزی و بحث بر انگیزآن  خاور میانه و رقابت قدرتهای بین المللی و منطقه ای حاضر در این منطقه است .

 

در طوفانی که از سال 2001 با حمله آمریکا و ناتو  به افغانستان ، 2003 به عراق و بعدا در سال 2011 با دخالت فعالتر اروپا و آمریکا  در  سوریه و لیبی ، بر پا شدو تا کنون از خود  صدها هزار نفر کشته ، میلیونها نفر آواره و زخمی و بی سر پناه بر جای نهاده است . در پی خلاء قدرت دولتهای مستبد این کشورها ، دهها تضاد قومی ، مذهبی ، طبقاتی و ملی فعال شدند و دهها دسته و گروه سیاسی و نظامی و مذهبی به جنگ و تصفیه حساب با یکدیگر پرداختند ، ” آمریکا ” که در افعانستان و عراق بعنوان یک ابر قدرت بین المللی و نیروی هژمون منطقه ای حضور داشت  در میانه این طوفان اساسا نه بفکر فرونشا ندن آتش که بعنوان نیرویی که بدرستی آنرا ” آتش نشان آتش افروز” نامیده اند سعی در یارگیری از میان نیروهای قومی و مذهبی فعال در درگیریهای سیاسی – نظامی بنفع خود بقیمت تجزیه و گسترش جنگ های داخلی داشته و دارد . ” آمریکا ” با توجه به دوری  هزاران کیلومتری اش ازاین منطقه طوفانی با جسارت دست به هر ریسکی زده است تا بتواند متحدان خود را از میانه آتشی که خود بپا کرده است باز قدرتمند و توانمند  بر سرکار نگاه داشته و اینکه تلاشهایش در این راه کشور های این منطقه بشدت استراتژیک را به دره های هولناک نابودی و جنگ فرو می افکند برای دولتمردان این کشور محلی از اعراب ندارد .” آمریکا ” در خاور میانه و خلیج فارس و تنگه هرمز ، چاههای نفت را می بیند که به انبار انرژی برای صنایع کشور چین با پیشرفت های غول آسا ، تبدیل شده اند  و می خواهد باتلاش برای کنترل منبع انرژی کشور ” چین ” در موقعیت بحرانی این کشور را بزانو در اورد ، آمریکا در این منطقه به  ایران می نگرد و آنرا آبستن انقلابی دیگر می بیند و بر آنست تا به حضور نظامی خود در کشورهای همسایه ایران ادامه دهد ، هر آنکس که بر ایران حاکم باشد ، کلید دار خلیج فارس و تنگه هرمز است و تغییر در ایران اما بنفع غرب  ،می تواند آسیای میانه و بعد ” قفقاز ” را از زیر حضور سیاسی نظامی ” فدراسیون روسیه ” بدر آورد .

” فدراسیون روسیه ” نیز بخوبی می داند  بدون حضور موثر درآسیای میانه و قفقاز، بسرعت رو به تجزیه و وقوع جنگهای داخلی خواهد رفت و تبدیل به قدرتی منطقه ای خواهد شد . آمریکا و اروپا قرنهاست که بدنبال تجزیه روسیه و فتح بازارهای میلیونی کشور های مسلمان نشین ” فدراسیون روسیه ” هستند آمریکا هیچگاه وسوسه تربیت مسلمانان بنیادگرای سلفی  کشورهای اسیای میانه و قفقاز  که ازنطر مرکزیت مذهبی بشدت زیر کنترل عربستان سعودی هستند را فراموش  نخواهد کرد ، اینان می توانند در به چالش کشاندن قدرت” روسیه” و “حکومت اسلامی ایران” نقش اساسی داشته باشند ، با توجه به توحش “داعش ” و سایر گروههای سلفی – وهابی  در برخورد با مردم مناطق تحت کنترل خود ، آمریکا و اروپا در حال حاضر نه تنها امکان دفاع از این نیروها را ندارند که حتی نمی توانند مانند سالهای 2013 و 2014 رشد و تسلیح انان را نادیده بگذارند  .. پس آمریکا قصد و عزم خروج از این منطقه را ندارد .  اکنون و د رهمین روزها جنگ و برادر کشی در سوریه و عراق و یمن و لیبی و بحرین ادامه دارد ، میلیونها اوراه دربیابانهای میان سوریه وعراق ، ترکیه و مرزهای اروپایی بدون هیچ سر پناهی در وضعیت وحشتناک و غیر قابل توصیف بیهدف آواره هستند ، زیبا ترین شهر های خاور میانه به تلی از خاک تبدیل شده اند ، زنان بر سر جسد کودکانشان و اطفال زاری کنان پدرو مادر گمشده خود را می جویند ، گروههای بشدت عقب مانده مذهبی چه شیعه و چه سنی با کشتن افراد منتسب به گروههای قومی رقیب ، جوی خون راه می اندارند ، و روسیه نیز در این میان در هراس از هجوم بیشتر “آمریکا ” و ” ناتو ” به مناطق تحت نفوذش دست به مداخله نظامی در سوریه  زده است و قصد دارد حضور فعالی در عراق و افعانستان وایران داشته باشد که این خود نیز  بر پیچیدگی اوضاع انجامیده وآاینده بازهم تیره تری را در افق خاور میانه ترسیم می کند ، آیا کشور های خاورمیانه ، ایران روسیه ، از این گذرگاه طوفانی وتیره و تار بسلامت بیرون خواهند آمد ، رنج برداران و خواهران ما در عراق و افعانستان و سوریه را پایانی هست ؟ آفتاب سحرگاهان خاورمیانه چه زمانی طلوع خواهد کرد ؟ این شب سیاه را پایانی هست

برای داشتن تحلیل از وقایع خونین امروز خاور میانه باید به این واقعیت  گردن نهاد که همه این در گیریها پس از تضعیف و از بین رفتن  نظم جهانی که پس از جنگ دوم توسط قدرتهای بین المللی پی انداخته شده بود بوجود آمدند ، برای فهم علت این درگیریها   باید به  زمان و نقطه شروع ضعیف شدن  تسلط قدرت های بین المللی غالب حاضر در منطقه یعنی آمریکا و ناتو بر گردیم .

امروز سالهاست که نظم جهانی که مدتها تامین امنیت منطقه با درنظرداشت تئوریها و نظرات اروپامحور را داشت تضعیف شده ، نظمی که با مشارکت بخشی از رهبران سیاسی این کشورها  مانند محمد رضا شاه در ایران ، پینوشه در شیلی ، سادات در مصر ، رهبران عربستان سعودی ورهبران سیاسی از این قبیل ،  سروری سیاسی  نظامی ، آمریکا و اروپا را در همه حوزه های زندگی اجتماعی  در کشورهای خود مجری  ودر سطحی جهانی تامین و تضمین می کرد ، ترک برداشته است و موج تغییر و تحول طلبی تمامی کشورهای خاورمیانه را در سطوح متفاوت در خود گرفته  ،  علت اصلی عقب نشینی آمریکا و انگلستان  از بسیاری از مواضع خود  اینستکه تحول طلبی در منطقه وجهان  که قبلا محدود به بعضی رهبران سیاسی مانند جمال عبدالناصر ، معمر قذافی ، محمد مصدق ، گاندی ، نهرو و رهبران احزاب ملی بود امروز در سطوح میلیونی توده ای شیوع یافته است ، توده های میلیونی را دیگر نمی شود مانند مصدق و فاطمی  در ایران ، آلنده در شیلی ، قوام نکرومه در غنا ، یا دستبند زد و بزندان برد یا آنان را ترور کرد و یا مانند جمال عبداناصر با مرگشان ، مهری بر پایان آن حرکات مبارزه جویانه زد ، میلیونها نفر از مردم و در درجات مختلف دیگر نمی خواهند مثل سابق و در حاشیه زندگی کنند   اما. باید تحلیل کرد…

 

نقطه ترک برداشتن نظم دیرپای جهانی  حاکم بعد از جنگ دوم جهانی کجاست ؟

وقوع حوادث سال 1357 در ایران و بر روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران یکی ازاولین عوامل ترک برداشتن نظم سنتی حاکم بر جهان بعد از جنگ دوم جهانی بود . و همراهی ” کارتر ” با حاکمان جدید نیز نتوانست سروری سنتی ” آمریکا ” بر نظام سیاسی در ایران را بر گرداند . بی لطفی و کم مهری دولت وقت دموکراتها در آمریکا نسبت به ” محمد رضا شاه ” نیز نتوانست دوستی های سابق و قول و قرارهایی که “ایت الله خمینی ” برای بیطرف کردن کاخ سفید با آنها گذاشته بود را احیا نماید .

اکنون و بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از وقوع انقلاب در ایران می توان بجرات گفت که ” خمینی ” آنقدر که ضد ” نظام سلطنتی ” شاه بود ، ضد امریکا نبود ! اکنون به کمک اسناد بسیار، قطعی شده است که یاران ” آیت الله ” با دست و دلبازی و با اجازه خود وی با آمریکا ، قول وقرارهایی گذاشته بوده اند . اکنون معلوم شده است که برای بیطرف کردن ارتش ، برای مجبور کردن خروج شاه از کشور از سوی ” هویزر” ، انقلاب ” ضد آمریکایی ” آیت الله از همان اول دستش در دستان “خود آمریکا ” بوده است . حتی موضوع ” اشغال سفارت آمریکا ” نیز حرکتی خودسرانه از سوی بعضی روحانیون و رهبران درجه دو و سه انقلاب و بکمک دانشجویان بازهم خودسرتر انجام گرفته است و “آیت الله ” برای جای نماندن از غافله جو ضد آمریکایی بر آمده از سرنگونی متحد آمریکا در ایران ، به اجبار ، ” اشغال ” را تایید کرده است و از آن چماقی برای بی اعتباری رقبای خود سیاسی خود ساخته است . روحانیت و آیت الله خمینی ، هیچگاه صاحب یک پرنسیپ سیاسی نبوده اند تا چه رسد که به ریسک ” ضد امریکایی ” شدن تن بدهند .  روحانیت شیعه زمانی با انگلستان نرد عشق می باخت و زمانی با آلمان و” اللهم حفظ ویلهملم ” می گفت و در ایران نیز بر عکس آنچه که همگان می گویند ، این مردم ایران بودند که روحانیت و بازار و  را ” ضد امریکایی ” کردند ، این مردم ایران بودند که بفراست در یافته بودند اگر بخواهند بسوی دستیابی به رستاخیز انسان ایرانی که خود نیز از درون دستیابی به اهداف انقلاب مشروطیت یعنی حکومت قانون و عدالتخانه و وجود یک حکومت مقتدر و مستقر و در جهت  بنیاد نهادن ایران مدرن و متجدد، گام بردارند ، باید قبل از هر چیز  صاحب یک حکومت حداقل از نطر سیاسی مستقل باشند ، روحانیت شیعه یا در ، دربار صفویان و قاجاریان به دعا گویی مشغول بود و یا دست بوس اعلیحضرت بود و یا با کارترو سولیوان و هویزر قول وقرارهای پنهانی می گذاشت ، ” روحانیت “بقول معروف ” مال این حرفها نیست ” همیشه و بمانند اوضاع اقتصادیش ، منتطر بوده حرکتی اعتراضی بشود و اینان سوار بر آن حرکت به نان و آ بی برسند  ،  نگویید که بسیاری از مردم ایران می گویند بگذار آمریکا بیاید و کار را تمام کند ، برای ما باید گفته های فعالترین اقشار و نه حتی گروههای  سیاسی موجود در جامعه که حاضرند برای اهداف سیاسی اجتماعی خود خون بدهند و بمیدان جنگ بروند، بها بدهند  مهم باشد و نه سخنان کسانی که جز آه و ناله و نفرین به جمهوری اسلامی کاری از دستشان بر نمی اید .

یعنی همان وقت که مردم ایران به این نتیجه رسیدند که با حکومتهایی که طرف مشورت شاه و رهبران سیاسی کشورشان ، سفرای آمریکا و انگلیس باشند ،( خاطرات سفرای این دو کشور و ملاقاتهای 24 ساعته آنان با شاه را  در روزهای انقلاب بخوانید تا حرف من باورتان شود ) نمی توان  مدرن شد  

با پیکان حلبی  و صدور نفت و تولید  روغن نباتی نمی توان به آن سئوال ” عباس میرزا ” پاسخ دادکه ” اجنبی توچه داری که ما نداریم ، چرا از آسمان بر سر تو زر میریزد و بر سر ما بلا !” از همان موقع ما ایرانیان فهمیدیم با حکومت ” محمد رضا شاهی ” نمی توانیم یک قدم دیگر بجلوتر برداریم ، و در این میان نیز روحانیت از ترس مدرن شدن ایران و نابودی تاریخی اش ، روی موج استقلال طلبی ایرانیان پرید و ابتدا با اما و اگر هایی و نهایتا باجبار مواضع ضد آمریکایی گرفت ، نظم حاکم بر منطقه شکاف برداشت .

آغاز حرکت بر پایی یک نظام سیاسی مستقل نه  فقط از نظر داشتن مرزهای جغرافیایی تایید شده  که بدور از تاثیر پذیری از سیاست گذاری  نظرات ” اروپا محور ” در “ایران ” بعنوان کشوری که صاحب یکی از با فرهنگ و سیاسی ترین مردم منطقه را داشت ، بود .

این حرکت به نقطه الهام و چراغ راهنمای بسیاری از روشنفکران  وملت های منطقه  تبدیل شد و تنها تضادهای بنیادی روحانیت حاکم بر ایران با اس و اساس مدرن شدن ایران و ناتوانی حکومت اسلامی در براورده کردن اولیه ترین ضروریات زندگی مردم است  که از تبدیل شدن ایران به قطب سیاسی منطقه و ملت های خاور میانه جلوگیری بعمل آورد . ایران خواهد توانست با خلع روحانیت از قدرت به قطب سیاسی – فرهنگی منطقه تبدیل شود ، همان نقشی که فرانسه در اروپا بازی کرد و تا به امروز هم مرکز فرهنگی سیاسی اروپا است .

چرا عربستان سعودی و چند قلوهای حاشیه خلیج فارس آن همراه با پاکستان و ترکیه بعنوان کشورهایی که نظام های سیاسی بشدت ارتجاعی بر آنها حکم می راند با راست ترین گرایشات سیاسی جهان مانند ” ترامپ ” و ” نتانیاهو” و ” جیمز ماتیس ”  بر علیه این حرکت با یکدیگر متحدند؟ عجیب است اما قابل فهم است ، عجیب است  چون آمریکا بعنوان مهد لیبرال دموکراسی و اسراییل که خود را تنها کشور دموکراتیک خاور میانه می داند  با کشورهایی متحد شده اند که هنوز زنان در آنجا حتی حق رانندگی ندارند ، یا گردن متخلف را با شمشیر می زنند و یا مهد و گهواره  رشد افکار بینادگرایانه داعشی و سلفی هستند ، اما قابل فهم است چون نژاد پرستان آمریکایی از نوع ” ترامپ ” برای حفظ سلطه، حضور و منافع نابحق خود درمنطقه می توانند تنها به کشورهای فوق الذکر که انان نیز از نظر تاریخی دشمن بوجود آمدن حکومتهای مردم بنیاد  هستند ، امید داشته باشند ، بر خلاف ادعای سران اتحاد بین کوتوله های عقب مانده تاریخی مانند عربستان و کویت و… و سران نژادپرست حاکم بر آمریکا ، که گویا جنگ در خاور میانه ، نبرد میان افراطی گری و میانه روی است ، این نبرد در حقیقت  ، نبردی میان نیروی خواهان  بوجود آمدن حکومتهایی است که در آن اکثریت مردم،  حق دخالت در سرنوشت سیاسی خود را دشته باشند و حکومتهایی که در آنها یک خاندان ، یک خلیفه یک رییس جمهور مادام العمر  بر انها حکم می راند و برای حفظ خود و سرکوب گرایشات مردمی ، ضمن دادن امتیازات انحصاری به ” ترامپ” و کشورهای بیگانه ، می خواهند حکومت دائمی خود را حفظ کنند .

ایرانیان اما در گذر به یک نظام سیاسی  جمهوری ،دموکراتیک و مستقل ، دراولین دور این حرکت اسیر دست آخرین بازمانده نیروهای اجتماعی مرتجع روحانیت  و نماد آن یعنی ” ولایت فقیه ” غیر انتخابی شده اند و صحنه درگیری های سیاسی – اجتماعی روز در کشورمان ، باز تاب دهنده مبارزه ای با شکوه برای از میان برداشتن این نهاد غیر انتخابی و رسیدن به کشوری دموکراتیک است . عطش توده های میلیونی برای داشتن حکومتهایی انتخابی و غیر موروثی را امروزه در و یمن و بحرین و بسیاری از کشورهای منطقه می بینیم ، چه باک که  در این کشورها رهبری این حرکات در دست عقب مانده ترین نیروهای سیاسی – اجتماعی است ، اما  رهبری این نیروها دیری نخواهد پایید ، در همین ایران ما و در اوائل انقلاب مردم ” تصویر ” رهبران سیاسی – مذهبی خود را در ” ما ه ” می دیدند و امروز روحانیت  و متحدانش فعلا نه  از نطر سیاسی که قطعا از نظر اجتماعی بی اعتبار ترین نیروها هستند  .

در مقابل اتحاد میان  آمریکا و عربستان و ترکیه و اسراییل ، اتحاد روسیه ، ایران و چین در منطقه نیز قابل فهم است ، این ها مردم و کشورهایی هستند که منتقد  نظم بین المللی اروپا محور بوده اند و اگر شرایط آن فراهم شود خواهان به چالش کشاندن هژمونی دلار و یورو و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هستند . سالها پیش نطریه ” آسیا در برابر غرب ” ” داریوش شایگان ، این وحدت و داشتن سرشت واحد این کشور ها  در مقابل مدرنیته را  را پیش بینی کرده بود . اگر بخواهیم از این تحلیل نتیجه گیری کنیم باید گفت “

در کوتاه مدت و در موضع گیری های سیاسی تا کتیکی ، عربستان سعودی و اسراییل و ترکیه ، خود قدرت تعیین خط مشی بر خورد تعیین کننده  با جمهوری اسلامی را ندارند ، این کشورها معمولا دنبالچه سیاستهای آمریکا در منطقه هستند ، ترکیه و عربستان سعودی در برخورد با ج.ا. یک بازی دوگانه را در پیش گرفته اند . بعد از سفر ” ترزا می ” نخست وزیر انگلستان و انتخاب شدن ” دونالد ترامپ ” به سمت ریاست جمهوری امریکا ، رهبران ترکیه و عربستان سعودی  با این انتظارکه امریکا و انگلیس ، سیاتهای سختگیرانه تری نسبت به تهران در پیش خواهند گرفت بر شدت تبلیغات و تحرکات ضد جمهوری اسلامی خود افزودند ، در حالیکه تا قبل از این تغییرات اقداماتی در جهت بهبود رابطه اشان باتهران در پیش گرفته بودند . اسراییل نیز با توجه به تغییر لحن  مقامات کاخ سفید در بر خورد با ایران ، می خواهد بر شدت اقدامات خود بر علیه ایران افزوده و اتحادی هر چند شکننده و موقت را بر علیه ج.ا. با این کشور ها بوجود آورد . یعنی اگر حاکمین تهران بتوانند با سیاستمداری و در عین حال با قدرتمندی  از تندی لحن آمریکا بر علیه خود بکاهند ، اقدامات سه تفنگدار منطقه یعنی اسراییل و ترکیه و عربستان سعودی را بر علیه خود بی اثر کرده و این کشورها البته بدون اسراییل  بار دیگر بسوی ایجاد ارتباط با ج.ا. گام بر خواهند داشت

 اما از نظر سیر حرکت تاریخی و دراز مدت ،خا ورمیانه بسوی پوست اندازی و بر آمدن حکومتهای مردم نهاد وبرچیدن حکومتهای فاسد موروثی و خلیفه گری پیش می رود . تنها امکان بتعویق انداختن این حرکت ، دخالت نطامی ” امریکا ” و ” ناتو ” است که منطقه را بخاک و خون کشیده  و سیر رشد تاریخی این کشور ها را از مسیر طبیعی خود منحرف  خواهد کرد . آفتاب سحرگاهان خاور میانه طلوع خواهد کرد ، غول آگاهی از چراغ بیرون جسته است ، ونمی توان  چرخ تاریخ را بعقب بر گرداند ، خاور میانه بسوی سربر آوردن حکومتهای مردم نهاد حرکت خواهد کرد ، اسراییل و امریکا و عربستان و متحدانشان می توانند در به انجام رسیدن این اهداف  ، حرکاتی ایذایی بوجود آورند اما اصل سیر تاریخی  حرکت مردم این کشورها را بسوی مدرنیته و آزادی و دموکراسی نمی توانند متوقف کنند  .

 

 

Tagged as: , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: