سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

“جمهوری اسلامی” ، ” عقلانیت سکولار ” و نظم آهنین ما دی “حسن عباسی “

parcham2

به وبلاگ ” کاوه فرزند ملت ” خوش آمدید 

جمهوری اسلامی ، در مواردی که نیاز ضروری حس کرده است سالهاست که بمانند همه نظامهای سیاسی غیر دینی عقلانیت سکولار را بکار گرفته و در این سیاست شک هم بخود راه نداده است . انقلاب و شعارهای انقلابی در ج.ا. عملا ، بعنوان پوششی برای اجرای منافع بیت رهبری و سپاه بکار رفته می رود و نه بیشتر .

قطعا تا کنون متوجه شده اید که جمهوری اسلامی بعد از بر روی کار آمدن ،دولت جدید در آمریکا و بخصوص بعد از حمله موشکی به خان شیخون سوریه و پرتاب مادر بمب ها در افغانستان محتاطتر شده است . لحن رهبر نظام در سخنرانی هایش ، کمتر از گذشته کاخ سفید را نشانه می رود ، یک آزمایش موشکی از سوی سپاه معلق و فریادهای مرگ بر آمریکا مانند گذشته و با آن قدرت طنین انداز نیست .به نظر می رسد رهبران سیاسی و نظامی ج.ا. به ارامی در حال محک زدن حاکمان جدید کاخ سفید یعنی ترامپ و تیم مشاورانش هستند و تا داشتن تحلیل قطعی از عمق تهدید های رییس جمهور امریکا ، حرکت تنش آلودی در منطقه را دامن نخواهند زد. البته از نطر نباید دور داشت که «ج.ا. » وروسها در این مورد با یکدیگر در سطحی از هماهنگی عمل می کنند و روسیه نیز هنوز تکلیف خود را با ترامپنمی داند . . در عین حال نظام اسلامی از خط قرمزهای خود در مورد حضور موٍثر در سوریه و لبنان و عراق عقب ننشسته است و در حال تحکیم مواضع بدست امده خود در مناطقی است که بالاخره توانست حضور خود در آن سرزمین ها را قطعی کند .

در گذشته های نه چندان دور نیز یکبار دیگر وقتی که آمریکا به افغانستان حمله کرد ، رهبران نظام اسلامی ، مدتی نفس هارا در سینه حبس کرده و احتمال حمله نظامی به ایران را داشتند .

البته ایرانی ها فارغ از حزب اللهی و سکولار و شاه دوست و ملی گرا بصورت یک خصوصیت شاید بتوان گفت ژنتیک کمی تا مقداری در مقابل قدرت ، آدمهای محتاطی هستند و بقول داریوش شایگان ، به تیزی سنگهای تیز کناره ساحل اقیانوسها نیستند و مانند ماسه نرم کف رودخانه ها ، «پا» می‌خورند و آرام اما تعیین کننده نقش خود را در حرکت پر تلاطم تاریخ اگر نگوییم جهان اما در منطقه بازی می کنند .

ج.ا. در طول حیاتش همیشه سعی کرده است نقش یک نظام انقلابی و پر تحرک و آکنده از شور و شعار انقلابی را بازی کند ، اما با نگاهی به واقعیتهایی که در 4 دهه گذشته بر ایران و نطام گذشته است ، می توان با اطمینان گفت که این نظام هیچگاه برای اجرایی کردن شعارهای انقلابی خود هیج هزینه ای نکرده است ، اگر به لبنان و عراق و سوریه رفته است ، بقول مستند همه کارگزاران خود همین نظام برای این بوده که جنگ و خطر سرنگونی بداخل مرزهای کشور کشیده نشود و برخلاف شعارهای کم رنگ اولیه داده شده در مورد دفاع از مستضعف و مظلوم ، کمترین حرکتی از سوی این نظام در این باره دیده نشده است . اگر در کشوری کمیته امداد به مردم فقیر کمکی کرده است برای آن بوده که از آنان سربازانی برای اهداف منطقه ای دفاع از موجودیت خود بسازد و درست در مناطقی که سودی برای وی نداشته است نسبت به کشت و کشتار مسلمان وشیعه و…. چشمان خود را بسته است و ار کنار آن حوادث به ارامی گذشته است .

چنین بر خوردی در سیاست و سیاست ورزی عقلا��یت سکولار نام دارد و معنی آن اینست که نظامهای سیاسی هر چند هم که شعارهای تند و تیز انقلابی سر بدهند ، آخر کار و بر سر نفع و حساب و کتاب و دفاع از منافع ، ایدئولوژی را بکناری نهاده و حساب دو دوتا چهارتا می کنند .مشکل هم با این نظام این نیست که « مادی » برخورد می‌کند ، مشکل اما آنستکه ج.ا. در سیاستهای خود نه منافع «ملی» که منافع قشری و بخش محدودی از مردم را بعنوان « منافع کل مردم و کشور » در نظر می‌گیرد ,

در سیاستهای داخلی نیز اگر با نظری بیطرفانه نگاه کنیم ، رهبرانی که شعارهایشان فرار از سیاستهای اقتصادی نفت محور بود امروز پیروزی خودرا بخاطر صدور هرچه بیشتر نفت خام ،جشن می گیرند و به رهبران « هندوستان » اطمینان می‌دهند که ایران تأمین کننده خوبی برای انرژی مورد نیاز صنایع آن کشور خواهد بود. درست به مانند کسی که خون خود ر برای ادامه حیات خود می فروشد و تبلیغ می‌کند که این بهترین خون تولیدی است ,، رهبرانی که نظام پهلوی را بخاطر اتکا به صنایع مونتاژ ، محکوم می کردند امروز با گذشت نزدیک به 40 سال از انقلاب هنوز در بازار بین المللی خود رو ،حتی یک محصول قابل صدور ورقابت با محصولات معروف بین المللی را ندارند ، آیا می توان گفت نبود یک پیشرفت قابل تامل بخاطر تحریمها بوده است ؟ تحریمها نیز در عدم دستیابی به تکنیک های نو تولید مشتقات نفتی و گذار از صنایع مونتاز نقش داشته اند ، اما نباید از نظر دور داشت ، که علت اصلی نبود دست آورد در شعارهای اولیه اعلامی نظام ، فقدان اراده لازم برای ایجاد تغییرات انقلابی بوده است . گردانندگان نظام اسلامی قبل از ایجاد تغییرات در صنعت و اقتصاد و اداره امور به فکر تحصیل در آمد نقد و تقسیم آن بعنوان عاملی برای تربیت قشری فدایی در اطراف خود بوده اند ، این نظام هیچگاه حاضر نبود از منافع مالی و زود بازده صنایع مونتاز خود رو بگذرد و این صنایع را برای ایجاد خط آهن و واگن سازی که توان حمل ونقل کشور را چند ده برابر می کرد تبدیل به احسن کند . برنامه ریزان اقتصادی ج.ا. هیچ‌گاه سرمایه‌گذاری در صنایع سنگین را که سود آن بعد از دهه ها ظاهر می‌شود را نپذیرفتند و سنت‌های سیاسی و اقتصادی معمول را ادامه ادند .

در ایران اسلامی ، بالاترین بهره ها ی بانکی ممکن در جهان تا حد 20و30و حتی 40% از وام گیرنده دریافت می شود و جالب است که سهامداران عمده بسیاری از بانکها خود ، بنیادها و نهاد و جهاد و بنگاههای اقتصادی تحت کنترل سپاه و بیت رهبری هستند .

منظور از این جملات اینستکه جمهوری اسلامی ، در مواردی که نیاز ضروری حس کرده است سالهاست که بمانند همه نظامهای سیاسی غیر دینی عقلانیت سکولار را بکار گرفته و در این سیاست شک هم بخود راه نداده است . انقلاب و شعارهای انقلابی در ج.ا. عملا ، بعنوان پوششی برای اجرای منافع بیت رهبری و سپاه بکار رفته می رود و نه بیشتر .

————————————————————-

این سیاست ، همان تسلیم شدن به نظم اهنین مادی است .

حسن عباسی در یک سلسله از درسهای خود برای شا گردانش ، تحت عنوان غرب شناسی استراتژیک در توصیف فلسفه غرب یکی از ویزگی های پیروان آن مکتب فلسفی و تمدن « غرب » را تسلیم شدن به قوانین تغییر ناپذیرو آهنین مادی می داند وآنرا دلیل موفقیتهای دنیای غرب در حوزه های دانش و تکنیک و علم به حساب می آورد .

حسن عباسی در حقیقت از اولین کسانی بوده که درجمهوری اسلامی ، به هر دری زده است تا بسیاری از مفاهیم مدرن و پست مدرن را از دید نظام انقلابی از نوع اسلامی و بازهم از نوع فقاهتی آن باز تعریف کرده و بتواند مفاهیم التقاطی جدیدی را برای بسیاری از جوانان با تربیت مذهبی که درحوزه سیاست هم بسیار فعال هستند ، توضیح دهد . وی در حقیقت استراتژیست نظام اسلامی است ، بسیاری از مفاهیمی که وی برای توضیح و توجیه سیاستهای نظام « عبارت سازی » کرد بعداً از سوی رهبران سیاسی و نظامی ج.ا. تکرار شد , مفاهیمی مانند « نظام سازی » و « ایجاد سازمان « ، دولت اسلامی و تمدن اسلامی » تبدیل مساجد بعنوان مراکزی برای حل مشکلات مردم و گسترش قارچ گونه صندق های قرض الحسنه و,,,, همه از ابداعات وی بوده است و البته وی خود را کیسینجر دنیای اسلام می‌داند که کمی بلند پروازی است و می‌توان او را « استراتژیست » ج.ا. و بخش اصولگرا و فقاهتی آن دانست .

رهبران سیاسی نظامی ج.ا. از آنجاییکه صرف ادامه حیات حکومت اسلامی را به هر قیمت حتی به قیمت ، فعلیت نیافتن اهداف ادعایی انقلاب اسلامی ، نابود شدن سرمایه های کشور ، شدت یافتن فاصله طبقاتی و فقر و فحشا و در ماندگی و نبود دستآورد در حوزه های عدالت اجتماعی و مردم سالاری ، تمام و کمال همان آرمان انقلاب می دانند ، با تناقض زیادی روبرو نیستند ، اما کسانی مانند حسن عباسی که در پی تبیین تئوریک وضعیت فعلی که ج.ا. اکنون در آن گرفتار آمده است ، هستند با تناقض های بسیاری روبرو هستند . ” حسن عباسی در سخنرانی اخیر خود تحت عنوان دولت انقلابی؛ حلقه مفقوده انقلاب اسلامی گناه و تقصیر حاصل نشدن دستاوردهای اهداف انقلابی را به گردن اصلاح طلبانو وزیران میلیاردی و بانکداری ربوی که گناه آنرا نیز به گردن وزرا و مسئولین اقتصادی نظام که درس خوانده اروپا و امریکا هستند می اندازدو می‌گوید که در زمان جنبش تنباکو، با یک فتوی مردم قلیان ها را شکستند و امروز فقها با 62 فتوی نمی‌توانند بانکها را از شر نزول رها کنند , از ایشان باید پرسید آیا صاحبان حساب هاب بانکی آقایان علما و حوزه ها و قوه قضاییه که مملو از پول است از دریافت سود بانکی سپرده هایشان انصراف داده‌اند ؟ آیا حسابهای « قوه قضاییه « که تحت کنترل « مجتهد عادل و جامع الشرایط یعنی « شیخ صادق لاریجانی « است از سود حاصل ار اندوخته های خود انصراف داده است ؟ این سودها از همان بهره های بانکی 30و 40% که از مردم گرفته می‌شود و در بانکهای اروپای حداکثر 4% است حاصل شده است و با خود خانه خرابی و ورشکستگی واحدهای تولیدی راببار آورده است 

مثلاً اگر بنیادها در بانک اندوخته دارند به بانک نامه نوشته و اعلام کرده‌اند که سود حاصل از اندوخته هایشان را نمی‌خواهند ، اصلاً چنین چیزی ممکن است ؟ خوب این همان دلیل بی تأثیری فتواهای آقایان فقها است ,

ادعاهای اسلام انقلابی فقاهتی شما مانند برف در مقابل آفتاب تموز سودهای حاصله از اجرای سیستمهای سرمایه دارانه آنهم از نوع خشن ترین آن ، آب شده است ، باد شما را با خود برده است ، مانند « سلیمان» فعلاً بر پا ایستاده‌اید در حالتی که موریانه سود و سرمایه و حرص و آزو اختلاس ، اساس شما را خورده است . اگر می‌خواهید خود به جهنم فریب آقایان علمابروید البته مختارید اما چرا سعی در گمراه کردن مردم را دارید .

حسن عباسی ممکنست در یک بحث رتوریک وتبلیغاتی بتواند خود و شنونده های معتقد به انقلاب اسلامی را با این استدلال ها راضی کند ،اما این حرفها در یک بحث تئوریک بقول معروف کمیتش لنگ است . حاصل هشت سال دولت انقلابی احمدی نژاد که بالاترین هماهنگی ها را با رهبر نظام داشت چیزی بجز اجرای تعدیل ساختاری بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را داشت ؟ قیمت حامل های انرژی و مواد خوراکی بر اساس تئوری شوک درمانی به یکباره 200، 300، 400% بالا رفت ، در کجای جهان بجزدر دیکتاتوری های خشن نظامی ، چنین ظلمی به مردم ممکن بود و احمدی نژاد این کار را با حمایت کامل رهبری و تحت عنوان « دولت آقا امام زمان » انجام داد و ر هبری از وی تشکر هم کرد .

طرح تعدیل ساختاری و تاثیر مخرب آن بر زندگی و معیشت مردم به حدی دهشتناک بود که خود حسن عباسی در سخنرانی های آنموقع خود طرحهای اجرایی اقتصادی احمدی نژاد را طرحهای نئو لیبرالیستی نامیده و در مقابل آن ایستاد . اینجا این سئوال از حسن عباسی مطرح می شود که دلیل اجرای آن طرحها چه بود ؟ جز تسلیم شدن به قوانین آهنین دنیا سرمایه داری ؟ رهبری خبر نداشت ؟ علمای اعلام خبر نداشتند ؟ جرا رهبری نظام در چشم بهمزدنی می توانست عزل بنی صدر را از مجلس بگیرد ، اما اگر فرضا با طرحهای نئولیبرالی اجرایی احمدی نژاد مخالف بود نمی توانست در مقابل آن بایستد ؟ ، اختلافات روحانیت و رهبری هم با احمدی نژاد اساسا بر سر اختیارات برایتعیین وزرا و یا نشاندن ایران بجای اسلام از جانب مشایی بود ، یعنی هر چه احمدی نژاد انجام داد تماما سیاستهای اجرایی نظام بود و در مواردی که برای رهبری مهم بود مستقیما در مقابل وی ایستاد ، اما چرا رهبریحتی یک کلمه درانتقاد از طرح اجرای تعدیل ساختاری که امروزه زندگی را بر بیش از 60% مردم ما جهنم کرده است از سوی رهبری نظام شنیده نشد ؟ آیا این نبود که ساختار اقتصادی نظام ناوابسته از اینکه کدام دولت درآن بر سر کار باشد ، بعنوان جزئی از ساختار سیستم سرمایه داری جهانی درآمده بوده است و این ادغام بدون کنترل و حساب و کتاب زیر کنترل و چشم رهبر و دفتر سیاسی سپاه و حسن عباسی ها و سایر برنامه ریزان ج.ا. صورت گرفته و بازهم صورت خواهد گرفت ؟ آیا این واقعیت ها بیانگر این نیست که انقلاب اسلامی و مردانش فاقد اراده لازمه برای بهبود ساز و کار های اقتصادی در جهت ارتقای سطح معیشت مردم و گسترش دموکراسی اجتماعی وپایه ریزی اقتصاد متنوع و تقسیم عادلانه تر ثروت بوده اند؟ با تقسیم پول از جانب تولیت آستان قدس و توزیع بسته های کمکی به فقرا از جانب بیت و سپاه بین فقرا مناطق محروم که عدالت اجتماعی بدست نمی اید ؟ اینکار در بهترین حالت با مقصد وابسته کردن بخشهایی از مردم به صاحبان قدرت سیاسی و بکار گیری آنان در سرکوب رقبای سیاسی صورت می گیرد و در گسترش فقر و نابرابری بازهم تاثیر مخرب خود را دارد . آیا این واقعیت ها بیانگر این نیست که حکومت و انقلاب اسلامی نیز تن به قوانین لایتغیر مادی و سرمایه آنهم به بدترین و فاسد ترین روایتهایش را می دهند ، از اهداف انقلابی ادعایی خود دور می‌افتند ، سود خود حاصل می‌کنند ودر کنار آن برای مردم هم ممکنست «سودی » حاصل می‌شود ونهایتا زحمت مردم به بار می‌آورند .

آقای عباسی علت عدم موفقیت انقلاب اسلامی را نبود دولت انقلابی می داند ، از ایشان باید پرسید ایا واحدهای اقتصادی تحت کنترل سپاه و بنیادها و آستانهای قدس نسبت به واحدهای اقتصادی تحت کنترل دولت روابط عادلانه تری نسبت به کارکنان خود دارند در هر دو حالت کارگر بی پناه ، حق تشکل ندارد ، حقوقش ممکنست چند ماه عقب بیفتد و با طرحهای خصوصی سازی گارگرانشان در هر دو حالت از کار بیکار می شوند . حکومت اسلامی تنها نظامی در جهان است که ننگ شلاق زدن کارگران را که برای دریافت حقوق ماهانه اشان اعتراض کرده بودند را بر پیشانی دارد ، در همین حادثه معدن « یورت » ، که آن کارگر از بی حقوق خود و سایر کارگران اشک به چشم آورده بود سهامدار عمده این معدن ، از زیر مجموعه های سازمان بسیج مستضعفین است ,از نظر ج.ا. مستضعفی خوب است که بتوان وی را « بسیج » کرد ، اما « مستضعفی » که در « معدن یورت « یا « کارخانه » کار کند باید ماهها حقوق نگیرد و حق بیمه اش را واریز نکنند تا نتواند بازنشسته شود و حق تشکل هم که ندارد و قرارداد سفید امضا هم که از وی گرفته‌اند ! تا آقای محصولی در نطام شعار محور بازهم پروارترو میلیونرتر شود ، راستی آقای عباسی چرا وقتی از وزرای میلیاردی صحبت می‌کنید که خوب است بازهم صحبت کنید اما حرفی از محصولی و آیت الله های صاحب امتیاز واحدهای اقتصادی حرفی بمیان نمی آورید شما هم البته صداقت ندارید و سیاست بازی می‌کنید .

مثلاً در همان موقعی که « کارگران شهاب خود رو » تحت کنترل « تولیت آستان قدس رضوی » که حقوقشان چند ماه عقب افتاده بود و نهایتاً بخاطر مثلاً کمبود بودجه کار خانه به اخراج چند صد نفر از کارگران آنجا منجر شد ، « آقا زاده واعظ طبسی » که قطعاً اصولگرا هم بودند 1/5میلیارد تومان بی زبان را به خانم «سحر ریحانی » هنرپیشه گمنام داده بودند تا ایشان ،بتوانند یک طرح سینمایی را اجرا کنند و یک استادیوم خصوص ضبط صدا داشته باشند . آقا زاده طبسی راضی ، خانم احتمالاً زیبا روی هنرپیشه که یک‌دل نه صد دل ، هوش و حواس اقازاده را ربوده راضی و بر اساس سیاستهای اجرایی نظام مستضعف پرور ، گور پدر کارگر ناراضی . و البته این اقازاده بی مسولیت در پای منبر آقایان احتمالاً فقط این را از اسلام آموخته بوده که « الله جمیل ویحب جمال »

مردم در این نظام با چنین نامردمی هایی روبرو بوده‌اند و هستند ، چرا می‌خواهید با آدرس عوضی دادن « لیبرال » و دولت های غیر انقلابی ، خاک در چشم حقیقت بپاشانید .

حسن عباسی به شکلی از حلقه مفقوده دولت انقلابی صحبت می کند گه گویا در محدوده نزدیک به 40% اقتصاد که تحت کنترل نهادها و بیت رهبری و سپاه است روابط عادلانه ، انسانی و انقلابی است و تنهادر واحدهای تحت کنترل دولت است که کارگر و مستضعف « استثمار» می‌شوند. دولت نیز بخشی از همین نظام است که علیرغم داشتن بعضی تضادها با «رهبری » در تحلیل نهایی سیاستهای همین نظام را اجرا می‌کند . آقای « عباسی » شما نمی‌توانید به بهانه تضاد میان این دو نهاد ، ا ز جوابگویی به مشکلات و ناهنجاری‌ها ی موجود طفره رفته و گنا هها را به گردن بخش گویا لیبرال نظام بیندازید , خود نظام هم لیبرال شده شما یا خبر ندارید و یا پذیرش واقعیتی که نهایتاً خود را به شما تحمیل خواهد کرد برای شما بسیار سخت است ,

کوتاه سخن اینکه : نظام ج.ا. به مانند دیگر نظا مهای سیاسی حاکم بر کشورهای توسعه نیافته ، مجری طرحهای صندوق بین المللی و بانک جهانی است و نتوانسته کشور را از نتایج مخرب گلوبالیزم و اقتصاد جهانی و جنبه‌های منفی نئولیبرالیزم حفظ کند , با این فرق که ج.ا. ابتدا با ارائه طرحهای تخیلی و مغشوش از اجرای همین طرحها هم سر باز می‌زند و نهایتاً چون خود هیچ امکان عملی برای حل مسائل روز مره گردش امور ارائه نمی‌دهد و هیچ گزینه ای دیگری در مقابل آنها ندارد و اجرای این طرحها به وی تحمیل می‌شود و در نطر داشته باشیم که همه این‌ها در کنار مشکل اساسی دیگری است که نظام اسلامی حاکم بر ایران اساساً از اراده لازمه برای بینان گذاری مفاهیم اقتصادی و سیاسی انقلابی در یک مقیاس ملی و همگانی بر خوردار نیست و با تقسیم مردم به مؤمن و غیر مؤمن ، مسلمان شیعه و سنی و زن و مرد ، صرفا با توجه به منافع عقیدتی و مادی اقلیت کوچک حاکم ضربه‌های سختی به وحدت ملی ایرانیان زده است و خواهد زد ,

توده گرایی رهبران ج.ا. و بخصوص بخش اصولگرای آن و تأمین مالی آن‌ها بطور نسبی و تجهیز عقیدتی بخشهایی از مردم را هم می‌توان از منظربکار گریر آنان در صف بندی های سیاسی و تقابلات خیابانی فهمید و اساساً نقش انقلابی و دفاع از حقوق کارگر و زحمتکش ندارد .

Tagged as: , , , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: