به وبلاگ ” کاوه” فرزند ملت خوش آمدید
درسهایی از انتخابات ریاست جمهوری 1396
2-” پیروزی حسن روحانی ، آغازی بر پایان انقلاب اسلامی “
. انقلاب اسلامی دیگر آبرویی نزد ملت ندارد ،این را مردم به چه زبانی به شما بگویند ، مردم این خشم خودرا با چه زبانی به شما بگویند
اکنون دیگر و با رای قاطع23 میلیونی اکثریت رای دهندگان به حسن روحانی که بخشهایی از طرفداران اصولگرایان را نیز با خود به همراه داشت و با توجه به موضعگیری سیاسی – اجتماعی جبهه اعتدال و اصلاح که اکنون دیگر انقلاب و انقلابی گری را نه ناسزا که موضوعی در همان حد می داند ، می توان پیروزی روحانی را ” آغازی بر پایان انقلاب اسلامی ” نامید. رای مردم رای به بی اعتمادی به انقلاب اسلامی در کلیت خود بود . این نوشته در این باره است .
عموم گروههای اپوزیسیونی وحتی ناظران خارجی هم رای اکثریت” رای دهندگان” به روحانی را رای نه ، نه تنها به اصولگرایان ، که رای منفی به انقلاب اسلامی و از نظر اکثر آنها رای منفی به انقلاب در کلیت خود تحلیل کردند . بنظر می رسد تحلیلگرانی از این دست از این جنبه که جبهه اعتدال و اصلاح دیگر هیچ قرابتی با پدیده ای بنام ” انقلاب اسلامی ” ندارد ، اشتباه نکرده اند .
اکثریت رای دهندگان به ” روحانی ” نیز بخوبی می دانستند که رقابت میان ” رییسی ” و “روحانی ” ، نه فقط رقابت میان دو کاندیدای درون جبهه ای بنام انقلاب اسلامی که رقابت میان دو نظریه متضاد و آشتی ناپذیر دردرون جبهه ای بود که یکی از آنها خود راالبته بدون اینکه بخواهد در این راه هزینه ای بکند مدافع نظریه ای برای ادامه حیات ” انقلاب اسلامی ” می داند و نظریه دیگری که مستقیما خود را اکنون مخالف ادامه روشهای انقلابی در سیاستهای خارجی و داخلی وعملا خود را ” ضد انقلاب ” می نامد . و عجیب نبود که مردم رای دادن به روحانی را برگزیدند .اما چرا ؟
چون مدعیان سینه چاک دفاع از خط انقلاب ، انقلابیون آبرو باخته اسلامی ” اصولگرا ” خود ، آبرویی برای پدیده ای بنام ” انقلاب اسلامی نگذاشته اند ! ابقول معروف احترام امامزاده بدست متولی است . انقلابیون اسلامی و نظام ارمانی اشان را و دولت و تمدن اسلامی اشان را با کدام محک بسنجیم ؟ با وزیران میلیاردی واختلاسگر دولت احمدی نژاد ؟ با محصولی که با دستکاری در قیمت گاز ، بیت المال را به بیت خود سرازیر کرد ؟ و هنوز هم با سربلندی ازآبروداران جبهه پایداری انقلاب اسلامی است !! زهی وقاحت ، با قوه قضاییه ای که حکم به شلاق زدن کارگرانی می دهد که نه برای داشتن اتحادیه کارگری یا امکانات ویژه که برای حقوق ماهانه عقب افتاده خود اعتراض کرده بودند و ادعا این بود که پیامبرتان گقته است مزد کارگر را وقتی که هنوز عرق جبین اش خشک نشده است بپردازید زهی وقاحت . انقلاب اسلامی دیگر آبرویی نزد ملت ندارد ،این را مردم به چه زبانی به شما بگویند ، مردم این خشم خودرا با چه زبانی به شما بگویند ، آیا آنطور که ایت الله خمینی گفت منتظر ” یوم الله 22 بهمن دیگری هستید که مردم با شما آن کنند که نباید بکنند ؟ این انقلابیون مملکت خود را صاحب فاسد ترین دولتهای جهان ، ناعادلانه ترین جوامع جهان و سرکوبگرترین سیستم های امنیتی و انتطامی کرده است . براستی که اصولگرایان ما عجیبترین و آبرو باخته ترین انقلابیون جهان هستند. گرانترین مقبره در جهان را برای رهبر مثلا کوخ نشین خود ساخته اند ، در بهترین سختمانهای کشور مدارس علمیه خود را ساخته اند ، آن شیخ بی آبرو ” رییس دفتر ” رهبرشان ” محمدی گلپایگانی سر پیری ” برای علاج بیماری به انگلستان رفته و در آنجا به درد ” دل ” دچار شده و یک دل نه صد دل عاشق یک خانم مو بور وچشم آبی انگلیسی شده و برداشته وی را با خود به سرای رهبر آورده و بازهم دم از انقلاب و جاسوس انگلیس بودن مخالفان خود می زنند . آن دیگری تئوریسین انقلای اسلامی ” رحیمی ازغدی ” صبح تا شام ورد می گیرد که 1400 سال پیش در شهر کوفه امامی بوده است که عادل بوده است و شب از درد ظلمی که بر کسی در امارتش رفته است خواب به چشمانش راه نمی یافته است و یکی نیست از وی بپرسد خوب مرد عاقل ، گیرم که رستم یلی بود در سیستان ، به تو امثال تو چه مربوط ،که در حکومتتان دکل 78 متری و هزاران میلیارد پول و 18 تن طلا یکجایه گم می شود و رهبرتان می گوید : هیس صدایش را درنیاورید !
رهبر شما اصولگرایان ،در سال 92 برای رفع نیاز به شیخی بنام ” روحانی ” دخیل بست که رفته است و در انگلستان درس ضدیت با کارگر وزحمتکش و فقیرو فعله خوانده است و اکنون طلایه دار اجرای وحشیانه ترین مقررات کارگری در کشور است و حالا هم زور خود رهبر هم برا ی پایین کشیدن وی به او نمی رسد .. این هم از رهبر با بصیرت شما اصولگرایان . همین رهبر با بصیرت قبل ار آن ، خبط ” احمدی نژاد ” نیمه دیوانه را دچار شد . بازهم به او می گویید با بصیرت ؟
آن دیگری که خود را کیسینجر انقلاب اسلامی می داند برای رفع مشکلات زیست محیطی می گوید باید از علما خواهش کرد تا بروند و در بیابان نماز استسقا بخوانند تا باران بیاید و سدها پر شوند د ، آنهم علمایی که یکی اشان تاجر شکر است و آن دیگری اشان ” استارلایت را یکجایه بالا کشید . این هم از تئوریسن شما اصولگرایان
وجدانا خودتان بگویید ایا ابرویی برای واژه ای بنام ” انقلاب اسلامی ” گذاشته اید تا مردم به روحانی و اعتدال و اصلاح و نعمت زاده که اکنون دیگر و بنا بر منافع جیبهای گشادشان و نه از سر درد مردم ، ضد انقلاب اسلامی شده اند رای ندهند ؟
اصولگرایان را می توان ورشکستگان به تقصیر دانست که باید به انان گفت که با این شکست ، ستون فقراتتان خرد شد ، این گوارای وجودتان باد که به اعتماد مردم خود خیانت کردید
اما مردم به چه کسانی رای دادند ؟
جبهه اعتدال و اصلاح آنچنان که در موضع گیریهای اقتصادی اقتصاد دانان آنان ومشخصا رهبر سیاسی فعلی آنان “حسن روحانی ” ، مشخص است خواهان ادغام کامل و بدون قید و شرط در اقتصاد جهانی است که هیج نظام سیاسی و اقتصادی این ادغام بی قید و شرط را نمی پذیرد .
از جمله نطرات مشعشعانه ایشان در کتاب معروفش اینست که نباید با افزودن بر دریافتی کارگران منجمله حق اولاد و …. سرمایه داران را از سرمایه گذاری در کشورترساند . در مقایسه با این نظرات ضد انسانی باید صد قل هوالله برای اقتصاد دانان مرحوم دوره پینوشه خواند و به روح آن مرحوم درود فرستاد . روحانی در این نظراتش از ترس انقلاب ، یکسره به قعر جهنم ” نئو لیبرالیزم ” که چه عرض کنم قعر جهنم فاشیزم در غلطیده است .
الگوی اقتصادی جبهه اعتدال و اصلاح کشوری با اقتصاد بزرگ با آرزوی داشتن رشد اقتصادی دو رقمی ، یک اقتصاد توسعه گرا و در حوزه سیاست نیز توسعه سیاسی است . اینکه در این رشد اقتصادی جایگاه تامین اجتماعی فراگیراقشار اسیب پذیر کجاست ، جناب روحانی به این موضوع فکر هم نمی کنند ، چون نمی خواهند امنیت سرمایه را بخطر بیندازند . ایشان و مشاوران اقتصادی اشان معتقدند اگر اقتصاد کشور بچرخد بطور خود بخودی وضع فقرا هم خوب می شود ، اگر اینطور بود که کشورهایی با رشد یعنی این اقایان اعتدال و اصلاح هر چه را که در سال 57 خورده اند اکنون بالا می آورند
الگوهای اقتصادی جبهه اعتدال و اصلاح ، حتی اگر بتوانند آنرا اجرا کنند ، که با توجه به پایین بودن قیمت نفت و تحریمهای دولت ترامپ ومخالفت دولت موازی سپاه و خامنه ای در درون کشور با دولت رسمی تقریبا غیر ممکن است ، دولت کوچک ، سپردن اقتصاد به دست مردم ( وابستگان وخودی ها ، آنطور که در کشورهایی با اقتصاد رانتی و کمتر توسعه یافته معمول است) و طرفداری بی قید و شرط از بخش خصوصی است . در حوزه حقوق مدنی و آزادی های سیاسی نیز تا کنون چون بعنوان اپوزیسیون جناح اصولگرا ، شعار توسعه سیاسی سر می داده اند از جامعه مدنی حمایت می کردند ، این موضوع قطعی نیست که اگر رقابتی با رقبای اصولگرای خود نداشته باشند الزاما خواهان آزادی های سیاسی باشند . با این مقدمات می توان نتیجه گرفت که اصلاح طلبان و اعتدالگرایان تقریبا دیگر هیج قرابتی با پدیده ای بنام انقلاب اسلامی و وشعارهای عدالتخواهانه ادعایی اش ندارند و با شنیدن شعارهای انقلابی رو ترش می کنند .
جبهه اعتدال و اصلاح را می توان دقیقا فراریان از جبهه انقلاب اسلامی و پناه آوردگان به نا کجا آباد دانست . چون هیچ طرحی ، بجز طرحهای دولتهای رانتی برای ساماندهی اقتصاد کشور ندارد .
آن از سینه چاکان انقلاب یعنی اصولگرایان و این هم از کسانی که با هزار قسم و ایه می خواهند ثابت کنند که دیگر انقلابی نیستند و از بالا رفتن از دیوار سفارت مردم پشیمانند . بهترین نام برای اینان فراریان از جبهه انقلاب و به گدایی روندگان بسوی اردوگاه رقیب است .
خود قضاوت کنید قدرت گیری ” حسن روحانی ” را نمی توان آغازی بر پایان انقلابیگری از نوع اسلامی اش دانست ؟
Leave a Reply