به وبلاگ کاوه فرزند ملت خوش آمدید
. داشتن چنین نطراتی قطعا بدون تاثیر پذیری از یک “مجاهد” سابق در بیت ” مشایی ” یعنی همسر وی که سابقا عضو ” سازمان مجاهدین خلق ” بوده است و بعد ا در زندان از این سازمان بریده و با مشایی ازدواج کرده است نیست .
1-“احمدی نژادی ها” گروه سرگردان “حزب اللهی” بر علیه ” خامنه ای “ .
از قدیم گفته اند که ” ماهی از سر گنده گردد نی ز دم ” ، سالها ” خامنه ای ” چراغ بدست و در بدر بدنبال “دشمن ” در هر سوراخ و کنامی می گشت و اکنون حتی از سایه خود هم میترسد. اما اکنون کار از این ریزش های پراکنده چند نفراز قبیل ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد وکروبی فراتر رفته است و می توان از ریزش دسته های چند صد هزار نفری از میان یاران ” خامنه ای ” و بیت اش سخن گفت . دشمن خامنه ای خانگی است و دم بدم بخشهایی از یاوران وی به دشمنانش تبدیل می شوند .
یاران خامنه ای مانند برف در مقابل افتاب بهاری حرکت مردمی ملت ایران در حال آب شدن هستند وپیدا شدن گرایش های مختلف در میان یاران دیروز ” خامنه ای ” خود سر آعاز ریزش نیرویی است که بیت و خامنه ای و یاران حزب الله را در بر گرفته است . اولین گرایش عمده در این میان ، دسته ای است که طرفدار” احمدی نژاد ” هستند و زمانی ” خامنه ای ” از وی بعنوان نزدیکترین فرد به خود نام می برد . امروز بیشتر از ” آمریکا ” و ” استکبار ” و دشمن خارجی این خودی های حزب اللهی هستند که ” فقیه مستبد” را به چالش می کشند . در آینده ای نه چندان دور بخشهایی از ” سپاه” و ” دلواپسان” و علما ی قم بصورت یک حرکت عمومی نیز در مقابل او خواهند ایستاد .
2-” احمدی نژادی ” ها دارای چه ویژگی هایی هستند ؟
” احمدی نژاد ” و یار غار وی ” مشایی ” که زمانی تحت رهبری ” خامنه ای ” به سرکوب شدید مردم خود دست زدند ، اکنون خود مورد حمله و تهاجم وی و ” سپاه ” قرار گرفته اند و البته مدعی هستند که خوانش آنان از ” انقلاب اسلامی ” نجات دهنده ایران و ملت و کشور است . اما تعلقات فکری آنان “باورهایی در ابهام” هستند و نه بیشتر ! که قابلیت انطباق خود را با جامعه رو به تحول ایران را نخواهند داشت .عوض کردن جای سمبل های ملی با سمبل های مذهبی ، جایگزین کردن آرش و کاوه وکوروش و فردوسی که هیچ قرابتی با شخصیتهای اسلامی شیعی ندارند با “علی ” و ” ابوالفضل ” و رفتن به آرامگاه کوروش بجای رفتن به ” جمعکران ” که از سوی ” مشایی ” و “احمدی نژاد” تبلیغ می شود ، خود بخود موقعیتهای کمیکی بوجود می آورد که ریشه در سرگشتگی فکری – ایدئولوژیک اینان دارد .
اگر بخواهیم گرایش فکری ” احمدی نژاد” و مشایی را بر اساس ادبیات سیاسی معمول در ایران ” نامگذاری کنیم شاید مناسبترین عنوان برای این گرایش ” مارکسیسم اسلامی از نوع کمدی ” آن باشد . اطلاق کمدی نه بخاطر تحقیر و تخفیف که بدلیل موقعیت های غیرعادی و البته مسخره ای است که این یاران سرسخت سابق ” خامنه ای ” در آن دچار آمده اند . خوانش ” مارکسیست اسلامی بطور سنتی به ” مجاهدین خلق ” اطلاق می شد که می دانیم به “تراژدی ” منجر شد. ویژگی “مارکسیزم اسلامی ” از نوع احمدی نژادی آن و در حوزه سیاسی – اجتماعی ، برداشتی سطحی از نظرات سوسیالیستی –لنینیستی در حوزه روابط بین الملل و اداره جامعه و در برخورد با دخالت روحانیت در امور روزمره زندگی جمعی ، نوعی اسلام بدون آخوند است . اما چرا تفکرات و گرایش فکری ” احمدی نژاد” را می توان نوع کمدی ” مارکسیزم اسلامی ” نامید ، علت اینستکه مشایی و احمدی نژاد و مثلا علیرضا داوری تئوریسین آنان در ارتباط با تحلیل اقتصادی برداشتی سطحی و ابتدایی از اقتصاد سیاسی و عدالت اجتماعی ارائه می هند .
مثلا در ارتباط با راه حل برای برون رفت از بحرانهای اقتصادی – اجتماعی ، تکیه بر سوسیالیزم نفتی از همان نوعی که اکنون کشور ” ونزوئلا ” را با بحرانهای اجتماعی و تورم 1000% روبرو کرده است که “هوگو چاوز ” خود آن راه حلها را از اقتصاد دانان چپگرا مانند “استفان مزارش “به وام گرفته بود که می خواهد با توزیع پول نفت میان هواداران خود ، یک قشر حامی دولتی ودر میان توده های مردم برای خود بوجود بیاورد در زمانه پایین آمدن قیمت نفت و درست در دوره ای که اقتصاد های دولتی و مرکز محور در ایران و جهان در تناقض های بنیان کن گرفتار آمده است ، خود دلیل دیگر بر دلیل شکست گفتمان کمدی واری است که احمدی نژاد در آن گرفتار شده است
.از نظر سیاسی نیز در نظام سیاسی حاکم بر ایران که “ولایت فقیه ” در مرکز آن قرارداشته و “سپاه پاسدارن ” بازوی مسلح آن است ، رودرویی با این دو مرکز قدرتمند برای نیرویی که خود را متعهد به چنین نظامی می داند ، طبیعتا گیر افتادن در دور باطل است . وی از یکسو قدرت خود را از اسلام سنتی که در آن ” روحانیت ” و ” آخوند” در مرکز آن قرار دارند می گیرد و در همان حال در مقابل قدرت فائقه ” آخوند” در نظام بر آمده از اسلام فقاهتی می ایستند و این خود برخوردی متناقض است . ” احمدی نژاد” از یکسو و بخصوص در دوره های ریاست جمهوری اش سربازان خود را از میان هیئت های مذهبی و مداحان وروضه خوانها می گرفت و از دیگرسو گرایش به اسلام بدون آخوند دارد .
. داشتن چنین نطراتی قطعا بدون تاثیر پذیری از یک “مجاهد” سابق در بیت ” مشایی ” یعنی همسر وی که سابقا عضو ” سازمان مجاهدین خلق ” بوده است و بعد ا در زندان از این سازمان بریده و با مشایی ازدواج کرده است نیست .
اکنون یاران و نزدیکان احمدی نژاد در زندان ویا تحت تعقیب ، دستگاه بشدت ناعادل قضایی ” خامنه ای ” قرار گرفته اند ، از سوی دیگر ” احمدی نژاد ” و یارانش می دانند که بخاطر همراهی در سرکوب مردم در مدت 8 سال دولتهای نهم و دهم در میان مخالفان نظام سهل است که حتی در میان اعتدال گرایان و اصلاح طلبان جایی ندارند . ” خامنه ای ” بنا بر عادت مالوف روحانیون قدرت طلب و مستبد از ” احمدی نژاد ” و یارانش برای سرکوب مخالفان و رقیبان فکری و جنبش آزادیخواهی مردم سوء استفاده کرده و آکنون می خواهد آنان را سرکوب کرده و ازصحنه سیات در ایران حذف کند .
3- “احمدی نژاد ” و مشایی ” چه باید بکنند؟
اینان باید بدانند دیگر هیچگاه حتی بعد از خامنه ای در میان معتقدین پدیده ای به نام “انقلاب اسلامی جایی” نخواهند داشت ، اپوزیسیون نیز به خون آنان تشنه است در حالیکه هم اکنون ” خامنه ای ” برای آنان شمشیر را از رو بسته است .
” احمدی نژاد” برای نشان دادن صداقت خود که اتفاقا به آنهم بسیار زیاد می بالد باید قبل از هر چیز از مردم و رهبران حرکتهای سیاسی – اجتماعی مردمی عذز خواهی کند تا بتواند برای جبران مافات در مبارزه بر علیه استبداد فقاهتی خامنه ای جایی داشته باشد . در غیر اینصورت وی زیر فشار خرد کننده دستگاه قضایی و اطلاعاتی ج.ا. خرد خواهد شد و خود و هوادانش بتدریج از صحنه سیاست کشور حذف خواهند شد . “هواداران احمدی نژاد ” بهتر است بدانند که راه مبارزه با مفاسد و ناهنجاری های اجتماعی از طریق پیوستن به مبارزات سرتاسری آزادیخواهی ملت ایران می گذرد ، ” انقلاب اسلامی ” حداقل با خوانش ” فقاهتی ” و ” سپاهی نه تنها دیگر هیچ ظرفیتی برای پیدا کردن راهکار برای نجات میهن ندارد که هیج روزنه ای برای آزاد اندیشی حتی در میان هوادان خود باقی نمی گذارد .
استفاده از دین بعنوان ابزاری سیاسی برای منکوب کردن رقبای سیاسی ، دامچاله ای است که بسیاری از روحانیون مرتجع در کشور ما صدها سال است و اکنون و در چهل ساله اخیر بعنوان قدرت سیاسی مستقر به ان دست زده اند واین روش و روز تا روز اعتبار خود را از دست داده و زمینه ساز حذف روحانیت بعنوان مرجع تصمیم گیریهای مردم نه تنها در سیاست که در زندگی روز مره آنان شده است . ” احمدی نژادی “ها برای نشان دادن حداقل صداقت خود باید به واقعیت عدم کارآمدی کاربرد دین بعنوان ابزاری سیاسی گردن گذاشته و راه خود را از روحانیت وفقیه جداکرده و زمینه ساز مخالفت دخالت روحانیت فقاهتی و مرتجع در سیاست شوند ، این حداقل خدمتی است که وی و هوادرانش می توانند به خود وبه فعالیت سیاسی مسلمانان نه بعنوان کاربرد دین در سیاست که بعنوان مسلمانانی که می خواهند فعالیت سیاسی هم داشته باشند بکند .
آن دسته از هوادارن جمهوری اسلامی که هنوزبه انواع متفرق گرایشهای اصولگرایی و از جمله ” احمدی نژاد ” و یارانش امید دارند باید بدانند که سنگ بنای دخالت اسلام و روحانیت در سیاست ، زمینه ساز ” استبداد سیاسی دینی می شود و رای 26 میلیونی مردم به “روحانی ” نشان داد که ” استبداد ” از هر نوع آن ومشخصا ” استبداد دینی “در ایران امروز مورد تنفر عمومی است و باعث حذف کسانی که از چنین گرایشی حمایت کنند از سپهر سیاسی کشور خواهد شد .
Leave a Reply