وبلاگ کاوه فرزند ملت
اصلاح طلبان با شتاب و هیجان و اصولگرایان با اکراه ، اکنون دیگر تسلیم جو حاکم بر کشور و جامعه مدنی شده اند که اساسا خواهان دوری از بسط درگیری های های بین المللی و منطقه ای ، نظم و سر وسامان دادن به اقتصاد و سیاست در داخل و بالابردن نرخ رشد اقتصادی به هر قیمت هستند .
درنظری به صحنه سیاسی کشور و نظری به گرایشات فکری ، گروههای قدرت و شبه احزاب سیاسی که خود را در چهارچوب نظامی سیاسی بنام ” جمهوری اسلامی ” که در آن نقش و کارکرد جمهوریت و اسلام هر دوخدمت به بقای نظام است ، آنچه که قابل توجه است اینکه اکنون دیگر اثر و خبری از شعارهای انقلابی دفاع از مستضعف و انقلاب جهانی پابرهنگان نیست ، بی حقوقی مطلق 14 میلیون حاشیه نشین شهری ، فقر، فحشا و اعتیاد ، بچه فروشی ، کلیه فروشی درمقابل بر خورداری مظلق وابستگان نظام از بهترین امکانات ، شاید اگردر نظام های سیاسی که جمهوری اسلامی خود، آنها را مستکبر و ضد مستضعف می خواند دیده شوند ، تعجب انگیز نباشد ، اما وجود این همه نابرابری و ظلم و استبداد و سرکوب در نظام سیاسی که خود را منتقد سرمایه داری و سرمایه سالاری و نتایج اقتصادی – اجتماعی مترتب بر حاکمیت چنین نظامهای سیاسی در چنین کشورهایی می داند ، قطعا بیانگر به پایان رسیدن دوران شعارها ی انقلابی برای انقلابیون اسلامی متعلق به گرایشات مختلف درون نظام است
اصلاح طلبان با شتاب و هیجان و اصولگرایان با اکراه ، اکنون دیگر تسلیم جو حاکم بر تسلط طبقه متوسط برفضای سیاسی کشور و جامعه مدنی شده اند که اساسا خواهان دوری از بسط درگیری های های بین المللی و منطقه ای ، نظم و سر وسامان دادن به اقتصاد و سیاست در داخل و بالابردن نرخ رشد اقتصادی به هر قیمت هستند . حضور نطامی در سوریه و عراق را هم باید نه از منظر ادعاهای پر طنطنه صدور انقلاب و تهاجم که از منطر دفاع از خود وخطر نابودی نظام باید دید و بررسی کرد .
اصلاح طلبان توانسته اند پیوند های محکم و حتی در مواردی تشکیلاتی با جوامع مدنی و بخشهای وسیعی از مردم برقرار کنند و اکنون این اصلاح طلبان هستند که تا هروقت که در ایران صندوق های رای حتی برآمده از نظارت استصوابی فقهای شورای نگهبان ، ملاک اصلی در تعیین آرایش صحنه سیاسی کشور باشند ، برنده عموم انتخابات ها خواهند بود . شکست و هزیمت اصولگرایان اکنون دیگر محدود به انتخابات ریاست جمهوری ، مجلس و حتی خبرگان نیست ! که دامنه این شکستها به شورای های شهر وشهرداری ها نیز کشیده شده است .
بازی “سپاه پاسدران” در این میانه چیست ؟
در میان گرایشهای منتسب به اصولگرایی و حامی خامنه ای ، سپاه پاسداران با توجه به تجربه بی ابرو شدن ” اصولگرایان ” و ” روحانیت ولایی ” در میان جمعیت جوان کشور و فعالین سیاسی – اجتماعی ، برخوردی هوشیارانه تر در اختلافات میان خامنه ای و روحانی و دو گرایش در درون روحانیت را بر گزیده و بنظر می رسد برای حفظ جایگاه سیاسی خود در میان مردم و طبقه متوسط بسوی وحدت بیشتر با جبهه اعتدال میل خواهد کرد . فراموش نکنیم که کادرهای نظامی و وابستگان و مدیران بنگاه های اقتصادی متعلق به سپاه خود از نظر اجتماعی دارای مواضع سیاسی – اجتماعی ، اقشار و طبقات متوسط هستند.
تنها نیرویی که امکانات تشکیلاتی و اجرایی برهم زدن دور پیروزی های روزتا روز اصلاح طلبان را دارد ” سپاه پاسداران ” است که بنظر نمی رسد این نیروهم با توجه به اینکه اکنون یکی از گرداننددگان اصلی نظام اقتصادی کشور است و می داند دمیدن در بوق صدورانقلاب اسلامی به معنای انزوای اقتصادی وسیاسی بیشتر و از دست رفتن امکان سرمایه گذاری شرکت های خارجی در ایران است ، تمایلی به برهم زدن بازی انتخابات و صندوق های رایی که در چند سال اخیر فقط پیروزی ” اصلاح طلبان ” را تضمین کرده است داشته باشد . نتیجه اینکه اصلاح طلبان تا کنون توانسته اند با گوریل ، شطرنج بازی کنند و با توجه به قدرت روز افزون جوامع مدنی و حمایت بخشهای اساسی جمعیت شهر نشین از آنها ، گوریل را وادار کنند تا بفکر بر هم زدن بازی نیفتد . همین واقعیات است که سپاه را وادار کرده است تا از موضعگیری های تند و تیز علیه ” روحانی ” خود داری کرده ، از “اصولگرایان ” فاصله معنا دار گرفته و حتی رابطه خود به ” خامنه ای ” را نیز محدود به روابط رسمی تعریف شده سنتی میان این دو نیروی تعیین کننده بازی قدرت در ایران کند. البته نباید فراموش کرد که خامنه ای و سپاه هر دو در مورد نیاز به روحانی و دولتمردانش برای بهبود رابطه سیاسی منطقه ای و بین المللی و گسترش روابط اقتصادی با اروپا ، سرمایه گذاری شرکتهای خارجی در امور نفت و گاز نیاز دارند با این فرق که اختلاف سپاه با روحانی و اصلاح طلبان فقط اقتصادی ، اما اختلاف “خامنه ای ” و اصولگرایان و روحانیت حوزه با ” روحانی ” اختلافات بنیادی در نگرش به دخالت دین و روحانیت و اسلام بیناد گرا در امور سیاسی است . مخلص کلام اینکه ” ریش ” ” آقایان سپاهی ” چندان با ریشه هم نیست و اینان بیشتر از گرایشات اصولگرایی اکنون ودر سال 2017 ، اندک اندک آماده پذیرش گرایشات اعتدال سیاسی می شوند . جمهوری اسلامی در هر شکل آن چه اصولگرا و ولایی و چه اعتدالی و اصلاح طلب به سپاه نیاز وافر دارند و هیجکدامشان جرات ریسک تضعیف این نیروی متشکل را ندارند .-
اصولگرایان و روحانیت سنتی وولایی اما بازنده اصلی بازی بوده اند .
اصولگرایان ادعا می کنند که از دولتهای بعد از وقوع انقلاب اسلامی فقط 8 سال قدرت بطور کامل در دستشان بوده است و با این ادعا ، گناه مشکلات سیاسی – اجتماعی را به گردن طرف مقابل یعنی اصلاح طلبان می اندازند اما خود را بفراموشی می زنند که مردم به این موضوع آگاه هستند که از فردای روز بقدرت رسیدن حکومت اسلامی در ایران ، تمام امکانات سیاسی – اجتماعی و اقتصادی ، توسط دو رهبر مادام العمر نظام ، در خدمت آنان و اهدافشان بوده است و نتوانسته اند کشور را از افتادن براهی که مدعی اند انقلاب اسلامی اساسا برای جلوگیری از افتادن به آن راه صورت گرفت نجات دهند . مگر شما اصولگرایان مدعی نبودید که کشوری می سازید که از ناهنجاری های معمول کشورهای رفته براه سرمایه داری . نئولیبرالیزم در آن خبری نخواهد بود ، البته موفقیتهایی هم داشته اید ! کشوری ساخته اید که در آن دانشجویان و دانش آموزان بسیجی وادار می شوند برای مراسم اعتکاف در صف بایستند و برای بر گذاری با شکوه شب قدر در صف بایستند اما مداح اهلبیت جاسوس از اب در می آید و الگوی حجاب برتر خود کشف حجاب می کندوسیاستمداران ولایی مثل محصولی قهرمان دست بردن در اموال مردم از اب در می آید . و خلاصه خواسته اید با الگوهای روحانیون بشدت عقب مانده ، کشور را از افتادن بدام نئولیبرالیزم و فقر وفحشاو اعتیاد و نابرای اجتماعی نجات دهید ، عقل خود را بدست کسانی دادید که راه حلشان برای گرداندن امر مالی و پولی اینست که خواهان نابودی بانکها هستند .
عقل خود رابدست کسانی دادید که در سال 2017 از بی اختیاری مردم د رتعیین سرنوشت خود دم می زنند
عقل خود را بدست کسانی دادید که بشدت خرافی ، بی اعتبار و دچار فساد اقتصادی و سیاسی هستند
و به همبن خاطر هم تمام اعتبار سیاسی خود را از دست داده و امروز در سپهر سیاسی کشور به لعنت شیطان هم نمی ارزید ، هر کس به شما نزدیک شود از سوی اکثریت رای دهندگان هو می شو د.
درمان شکست های شما اگر می خواهید در سیاست موفق باشیدو البته منظور فقط در چهارچوب جمهوری اسلامی است ، فاصله گرفتن از روحانیت سنتی و حوزوی و در پیش گرفتن نگرشهای اعتدالی است ، کاری که سپاه باهشیاری تمام انجام داد صبحانه را با ” خامنه ای ” می خوردو “نهار ” را “با ” روحا نی ” ! در غیر اینصورت مسیری که در آن افتاده اید به حذف کامل شما از صحنه سیاسی کشور منجر خواهد شد . شانس شما تکیه به مردم فقیر وفراموش شدگان سیستمهای اقتصادی سرمایه محور بود که سعی کردید با راه حل ” احمدی نژادی ” یعنی توزیع مستقیم پول میان گرسنگان و فقرا و استفاده از بخشهایی از آنان بعنوان ابزار رای و نه پیدا کردن راه حل برای گسترش تامین اجتماعی فراگیر و ایجاد شغل ورفع فقر استفاده کنید و در یک دوره محدود چند ساله مردم این فریب و شاید هم بن بست سیاسی – اجتماعی راه حلهای شما را دریافته و اکنون دیگر شانسی میان این دسته از مردم هم ندارید .
آفتاب اقبال جبهه اعتدال و اصلاح عمری طولانی خواهد داشت ؟
درحال حاضررهبر بلا منازع ومغز متفکر جبهه اعتدال و اصلاح ” حسن روحانی ” است که در عین چشم داشتن به حفظ موجودیت نظام و انقلاب اسلامی بی یال و دم واشکم از نوعی غرور و خود بینی نیز برخوردار است! چون بهرحال وی اولین رئیس جمهوری است که بدون نیاز به حمایت رهبری و حتی با به چالش کشیدن وی توانسته رای قاطع رای دهندگان را بدست بیاورد . روحانی نقطه برایند و تعادل نیرو میان اصولگرایان ، سپاه ، خامنه ای و اصلاح طلبان و طبقه متوسط است و عیرغم در افتادن با سپاه ، بخاطر اینکه وی می تواند روابط بین المللی ج.ا. را در یک حالت تعادل نگهدارد و سپاه بعنوان یکی از کارگزاران اقتصادی کشور سخت به سبک شدن تحریمها نیاز دارد ، سپاه سعی در برخورد سخت با وی ندارد .
نقطه ضعف روحانی اکنون نه سپاه و خامنه ای که عدم توانایی در بهبود وضع اقتصادی فقیرترین جمعیت مردم ، دفاع از حقوق کارگران مراکز صنعتی که بدترین وضعیت اقتصادی را در میان اقشار شهرنشین دارند است ، اما با توجه به بی آبرویی اصولگرایان و روحانیت مخالف وی �� انها بمانند زمان بر آمدن آحمدی نژاد نخواهند توانست از این نقطه ضعف وی سوء استفاده کرده و دوباره بقدرت برسند .
در این میان اقشار متوسط و مرفه بشدت نگران بخطر افتادن سرمایه های خود که در خرید اوراق و سهام بهادار کارخانه های بزرگ سود آور که عموما هم متعلق یا به دولت و یا به سپاه و یا به بنیادهای وابسته به رهبری هستند ، می باشند . اینان با سرمایه هایی که عموما از چند ده میلیون و گاه تا صدها میلیون است نمی خواهند بسرنوشت سرمایه دارن خردی که پولهایشان در موسسات مالی خرد ، سوخت و دود شد و به هوا رفت دچار شوند. ” روحانی ” برای اینان قهرمان عاقل کردن سپاه و بیت رهبری و به بند کشاندن جنون احمدی نژادی نهفته در میان اصولگرایان است . این واقعیت یکی از پایه های اساسی قدرت گیری جبهه اعتدال و اصلاح است . طبقه متوسط اکنون که ، نظام اسلامی ، طبقه کار گر را به واحدهای پراکنده محصور در کار گاههای زیر ده نفر و بی قرارداد تبدیل کرده است می خواهد مهر خود را برسیاست و اقفصاد در ایران بزند ، هیچکس بهتر از جبهه اعتدال و اصلاح نمی تواند چنین اطمینان خاطری را برای حفظ سرمایه های مالی اقشار متوسط ومرفه و تامین حضور غیر رسمی آنان در صحنه سیاسی کشوررا به آنان بدهد
هر پیسه گمان مبر که خالیست
شاید که پلنگ خفته باشد
با توجه به بحران اقتصادی و مسئولیت گریزی روز افزون دولت و دادن همه امور اقتصادی بدست بخش خصوصی ، دولت روحانی نخواهد توانست در بهبود وضعیت اقتصادی اقشار اسیب پذیر موفقیتی داشته باشد واین خود زمینه بی اعتمادی این اقشار را به کل نظام که اگر بر علیه نظام بایستند هیچکس توان مقابله با انان را نخواهد داشت ، فراهم خواهد آورد . روشنفکران ، دانشجویان و روزنامه نگاران که عموما از خانواده های طبقه متوسط هستند ، بزودی مجبور خواهند شد در هر نوع افشاگری بر علیه گرسنگی و فقر و فحشا ، در مقابل دولت روحانی که نشان حمایت قاطع اصلاح طلبان را بر پیشانی دارد بایستند و از ” روحانی ” رفع فقر و محرومیت را طلب کنند ، امری که نه تنها ” روحانی ” که هیچیک از دولتمردان ج.ا. از توان حل آنرا ندارند . نتیجه اینکه بعضی روشنفکران دینی و منتقدان رهبری بلا منازع ” خامنه ای ” که تا کنون استبداد رای وی را دلیل اصلی مشکلات اجتماعی و سیاسی کشور می دانستند ، بزودی این بهانه را از دست داده و این خود زمینه تضعیف کل نظام را بدنبال خواهد داشت . آن نظام سیاسی که با ادعای رفع فقر و از میان برداشتن ناهنجاری های اجتماعی بقدرت رسیده باشد ، درست در همان لحظه ای که ناتوانی خود را در دستیابی به این اهداف اعلام نکند که حتی راه حلی برای رسیدن به آن اهداف نداشته باشد ، دلیل وجودی خودرا از دست خواهد داد و زمان مانور و ماندن در قدرت چنین نظامی فقط تا آن وقتی است که محرومترین توده ها نیز خود به این حقیقت برسند . توده های محروم و فقیرو کارگران شلاق خورده را دست کم نگیرید که اگر بر خیزند ، توپ و تانک و مسلسل هایتان هم جلو دار آنان نخواهد بود .
Leave a Reply