سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

مردم بعد از سرکوب دی ماه ، کشته شدگان بسیج و سپاه را ” شهید ” وطن نخواهند دانست. چه کسی می گوید سیاست خارجی ج.ا. ملی است

 

اگر این موجودات شکنجه گر وتیر خلاص زن و سرکوبگر ، شهید هستندو  بالاترین مقامات را در نزد ملت دارا هستند ، پس اعتراضات مدنی و زن و کارگر و دانشجو و معلم و آن ایرانی مالباخته بحق نیست ، نمی توان در یک معادله هم مردم سرکوب شده را ، مدافعان راه ازادی و استقلال دانست و هم سرکوبگران آنان را به مقام بالای ” شهید راه وطن ” ارتقا داده  و به عنوان مدافع امنیت ملی  مفتخر کرد !

 

alandgoo

مدتهای مدید در طول حاکمیت ج.ا. بر کشوربسیاری از ما ایرانیان ، بر سر یک دوراهی  بودیم ، آیا کشته شدگان سپاهی و بسیج در طول جنگ ایران و عراق ، در جنگهای خانمانسوزداخلی  عراق و سوریه و یمن ، که رژیم بر کشور و مردم تحمیل می کرد ، آیا این کشته ها در راه دفاع از میهن جان خود را فدا کرده اند و آیا بنا به اصطلاح معمول ، اینان را می باید ” شهدای ” راه وطن و دفاع از آزادی و استقلال کشور به حساب آورد یا نه ؟ طبیعتا وبنا بر روش همه نظامهای سیاسی استبدادی  که منافع خودو فقط  هر آنچه را که در خدمت بقای بلافصل  خود می دانند ، بعنوان منافع ملی تبلیغ کرده و آن  را بعنوان فرهنگ عمومی جامعه گسترش داده و تمام امکانات تبلیغی  از رادیو و تلویزیون و گویندگان رسمی و غیر رسمی را در این راه بخدمت می گیرند ، “ج.ا” نیز این روش را به کار بسته و مخالفان چنین سیاستهایی را که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت ، دشمنان ملت و کشور بحساب آورده و بدترین برخوردهای قضایی و تبلیغی را برعلیه آنان بکار می بندد .

از دوراهی که بسیاری از مردم بر سر آن قرار گفته بودند و تناقضی که حاکمیت در این باره به آن دچار آمده است گفتیم ، آن دوراهی اینستکه چگونه می توان یک نیروی سپاهی ، بسیجی و یا نیروی انتظامی را که درداخل کشور به خشن ترین نحو ممکن هر گونه اعتراض و مخالفت مردم خود با سیاستهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ج.ا. را سرکوب می کند ، کارگر و دستفروش وزن ومرد و پیر و جوان را به گلوله می بندد ، در زندانها بعنوان زندانبان بدترین شکنجه ها را در دوره بازجویی بر سر دستگیر شدگان دست بسته و بی دفاع اعمال می کند ، بعنوان مامور اجرای احکام اعدام های ظالمانه ناشی از محاکمات غیر قانونی ، هموطنان خود را می کشد و در کمال بیرحمی تیر خلاص را به شقیقه یک به یک آنان شلیک می کند و بعد برای اجرای ماموریت دیگر ، به مثلا جبهه جنگ در سوریه و عراق و یمن می رود و در آنجا خونش ریخته می شود ، یا حتی در جنگ ایران و عراق کشته می شدند ، شهید راه وطن دانست ، اگر این موجودات شکنجه گر وتیر خلاص زن و سرکوبگر ، شهید هستندو  بالاترین مقامات را در نزد ملت دارا هستند ، پس اعتراضات مدنی و زن و کارگر و دانشجو و معلم و آن ایرانی مالباخته بحق نیست ، نمی توان در یک معادله هم مردم سرکوب شده را ، مدافعان راه ازادی و استقلال دانست و هم سرکوبگران آنان را به مقام بالای ” شهید راه وطن ” ارتقا داده  و به عنوان مدافع امنیت ملی  مفتخر کرد !

اما اکنون بعد از دی ماه 1396 ، بعد از اینکه تظاهر کنند گان نه دیگر معترضان برای حق رای که حقی ثانوی است ، نه برای حجاب اجباری که نسبت به گرسنگی ، موضوعی درجه دوم است که فریاد می زدند : مرگ بر گرسنگی ، در لرستان فریاد می زدند : ماهمه بیکاریم ، دیگه  خدای شما هم رو دیگه قبول نداریم ، فریاد می زدند سوریه رو رها کن ، فکری به حال ما کن ، به خیابانها آمدند و با سرکوب وحشیانه و قتل در زیر شکنجه در زندانها روبرو شدند ، بسیار ی از پرده ها کنار رفت ! افشا شدن نقش مزدوری نیروهای بسیج و پاسدار وقتی خودرا به عیان نشان می دهد که بعدا قطعی شد که اینان برای شرکت سه روز در سرکوب هموطنان گرسنه خود یک سکه طلا دریافت داشته اند ، این واقعیت یعنی اینکه پاسدران وبسیجیان و نیروهای مزدور برای سرکوب ملت خود اگر رده پایین هستند برای کشتن و شکنجه هموطنان خود با یک سکه طلا به این کار راضی می شوند و اگر رده بالایی در آن تشکیلاتها داشته باشند مانند ” صادق محصولی ” و ” رستم قاسمی ” و ” علی شمعخانی ” با دریافت دستمزدهای میلیاردی و یا مناصب وزارت ودبیر شورای امنیت ملی به همکاری های ننگین با ج.ا. روی آورده اند ، ” علی شمعخانی ” خود در دهه شصت و هفتاد از شکنجه گران زندان ” توحید ” واقع در ” میدان توپخانه ” بود ، ” صادق محصولی ” مسئول حمله به خوابگاههای دانشجویان در 1388وشکنجه دانشجویان در زیر زمین وزارت کشور بود ، ثروت وی که اکنون بالغ بر 160 میلیون دلار است  از راه تقلب در معاملات انتقال نفت و گازو شکنجه دستگیر شدگان و جنایات کهریزک بدست آمده است ، بازجویی که در سال 1361 من را بازجویی می کرد و به بدترین وجه شکنجه می کرد و دعا می خواند ومن را شلاق می زد  یعنی ناصر سرمدی پارسا ، بعدا سفیر ایران در تاجیکستان شد ،  مزد در مقابل شکنجه ، یا سکه طلا یه هر بسیجی بدبخت و یا پست و مقام و امکانات اجتماعی برای رده های بالتر .

 حالا شخصیتی دیگر را مثل می زنیم ،”اسماعیل کوثری ” که نماینده مجلس بود و اکنون ” فرمانده قرار گاه ثارالله ” است که مسئول حفظ امنیت تهران و به زبان دیگر مسئول اصلی بر خورد با تظاهرات کارگران و زنان و بازنشستگان و گرسنگان و به زبان دیگر سرکوبگر اصلی تظاهرات اخیر در تهران و شهرستانها بوده است ، ایشان در جبهه جنگ ایران و عراق چند بار تیر خورده اما  نمرده است و اکنون که شهید نشده است و فرصت یافته است که زنده بماند به سرکوبگر مردم خود تبدیل شده است ،  یعنی همین اقای ” کوثری ” اگر کشته شده بود ، ملت ، باید ایشان را بعنوان شهید در راه منافع ملی ایرانیان روی سر می گذاشت و حلوا حلوا می کرد ، نتیجه منطقی اینکه این جماعت بنده پول ، مقام و امکاناتی هستند که رژیم در ازای خدماتی که می کنند در اختیار آنان قرار می دهد ، اگر کشته شده اند که اهل و عیال و خانوده اشان بعنوان خانواد ه شهید و… باری بر دوش ملت شده اند و اگر زنده مانده اند که در ازای خدمات خود به خامنه ای ، زر سرخ و مقام و وزارت و وکالت دریافت داشته اند و کشور را به این روز سیاه که می بینید انداخته اند . ملت به این جماعت چه مرده و چه زنده اشان چه بدهکاری ای دارد ؟

سیاست خارجی ج.ا. خدمت به بسط و گسترش قدرت روحانیت شیعه بقیمت خانه خرابی ایرانیان ، بالا بردن قدرت سیاسی شیعیان در کشورهای منطقه در جهت دادن امکان دادن مانور به” خامنه ای ” و ” سپاه ” در رقابتهای منطقه ای و بالا بردن وزن شیعیان در جهان اسلام برای تقویت خیالات رهبران ج.ا. در راه حاکمیت خیالی شیعیان بر جهان اسلام است و هیچ ربطی به منافع تاریخی و ملی و دفاع از امنیت ملی ایران و ایرانی ندارد . یک سیاست خارجی مترقی نمی تواندهمراه باخود فقر ودرماندگی وسرکوب را بنبال بیاورد ، آنان که در پی جدا کردم سیاست خارجی رژیم از سیاست داخلی سرکوبگرانه آن بوده یا اهداف ایئولوژیکی خاصی دارند و یا ملی گرایانی سطحی نگر هستند و یا کسانی هستند که منافعی آنان را به این کار وادار می کند که باید در مقاله ای دیگر به ان پرداخت .

کوتاه سخن اینکه در  خائنانه بودن سیاست خارجی ج.ا. همین بس که پیش برندگان این سیاست در داخل از بیرحمترین و سرکوبگرترین عناصر افراطی هستند ویا با سکه ای طلا و یا پست ومقام وامکان اختلاس ، به خدمتگزاری این رژیم در آمده اند ، براستی فکر نمی کنید که اصلی ترین دلیل عدم برخورد ” خامنه ای ” با فساد مالی و سیاسی و اختلاس مقامات رژیم همین واقعیت باشد که مدافعان اصلی ج.اکه پایه های نظام بر دوش آنان استوار است از فاسدترین عناصر سیاسی و اقتصادی این مملکت  هستند ؟

 

Tagged as: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: