بنطر می رسد ، خلخالی در سال 1358 نتوانست عمل غیر انسانی و ضد فرهنگی ، امحای جسد ” رضا شاه ” را به انجام برساند و احتمالا کسانی که در سال 1329 ، رضا شاه را دفن کردند ، احتمال ددمنشی افرادی مانند ” خلخالی ” را داده و جسد را در محل دیگری دفن کرده اند ویا شاید هم خلخالی به این کار زشت دست زده باشد .
امروز اما جسدی مومیایی پیدا شده ، که ظاهرا همان جسد ” رضا شاه کبیر ” است . باید با این جسد نه تنها به علت ” شئونات انسانی ” که به دلیل نقش بزرگی که این مرد در پایه ریزی ، ایران نوین داشته است با احترام بر خورد شود .
همه ما بخوبی می دانیم که رضا شاه درست وقتی در ایران بقدرت رسید که ، کشور درگیر جنگهای داخلی و ملوک الطوایفی و حضور و دخالت ارتشهای بیگانه بود ، سلسله در حال انقراض ” قاجاریه ” ، عملا سررشته امور را از دست داده بود “طی جنگ جهانی اول همزمان با حکومت احمدشاه قاجار دولت مشروطه ایران ضعیفترین دوران خود را میگذراند. ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات مهارگسیخته قدرتهای خارجی ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته و وابسته پیش برده بود. علیرغم اعلام بیطرفی دولت ایران نیروهای متخاصم از جنوب و شمال وارد ایران شدند. بر اثر اشغال ایران توسط بریتانیا و خرید آذوقه مردم ایران توسط ارتش اشغالگر و شروع قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸-۱۲۹۶)، بخش بزرگی از مردم ایران به کام مرگ فرورفتند. سپاه روسیه تا دروازههای تهران پیشروی کرد اما از منقرض کردن سلسله قاجار منصرف شد. غرب کشور را سپاه عثمانی اشغال کرده بود. در جنوب مردم محلی در چند نوبت با متجاوزان انگلیسی درگیر شدند که از مهمترین نبردهای جنگ جهانی اول در ایران میتوان به مقاومت تنگستانیها اشاره کرد. جمعی از رجال و نمایندگان مجلس، حکومت موقتی به نام دولت ملی به ریاست نظام السلطنه (رضا قلی خان مافی) تشکیل دادند. پس از پایان جنگ نیز کشور دچار هرج و مرج بود. دولت در خارج از پایتخت نفوذی نداشت و هر بخش از کشور زیر نفوذ قدرتی محلی بود. شمال کشور را سپاه انگلستان و روسیه در اشغال داشت. پلیس جنوب با همکاری قشون هندیها زیر نظر بریتانیاییها بر جنوب حکمرانی داشت. در آذربایجان غربی اسماعیلآقا سیمیتقو شورشی بود. لرهای شورشی لرستان را تحت کنترل داشتند. راه تهران به خراسان زیر غارت یاغیان ترکمن بود. در خوزستان شیخ خزعل حکومت میکرد و در فارس قوامالملک شیرازی و قشقاییها قدرت را در دست داشتند. کرمان و بلوچستان تحت نفوذ بلوچها بود و امیرموید در مازندران قدرت را به دست داشت.[1]”
درست در چنین شرایطی ” رضا خان میر پنج ” برای نجات ایران به پا می خیزد ، می گویند با انگلیسی ها هماهنگ بوده است ، گیرم ه با انان مذاکره کرده باشد ، این از ” ملی گرا بودن ، رضا شاه هیچ چیز نمی کاهد . در چنان شرایطی هر مرد ملی دیگری بجای ” رضا خان ” می بود و نفوذ بیحد و گسترده انگلیسی ها را می دید باید برای دفع شر و بیخطر کردن آنان و رفع بهانه با آنان مذاکره می کرد ، مذاکره با بیگانه مسلط با ” نوکری برای بیگانه ” بسیار متفاوت است رضا شاه با انگلیسی ها مذاکره کرد اما هیچگاه منافه ” ایران ” را به انان نفروخت . عاقبت وی در تبعید اثبات کننده ” سربلندی و آزادگی ” او بود .
وی حتی در سال 1303 ، قصد اعلام جمهوری داشت که با تلاشهای نیروهای ارتجاعی به رهبری ” مدرس ” نتوانست این مهم را به انجام برساند . البته در ابن باره نیز بعضی شخصیت های بزرگ ایرانی که در وطن پرست بودن انان تردید نیست در ترس از حاکم شدن یک نظامی بر مقدرات کشور با تلاشهای جمهوری خواهی ” رضا شاه کبیر ” مخالفت کردند و اشتباه بزرگی را مرتکب شدند .
پایه گذاری ارتش مدرن ، بوروکراسی و سیستم اداری واحد ، زبان واحد و تلاش مجدانه برای ایجاد راه آهن سراسری و آغاز بکار کارخانه های کوچک و اسلحه سازی ابتدایی همه و همه پیش شرطهای اولیه پای گذاشتن در راه مشروطیت و ساختن کشوری نوین به وجود می آمد .
در ایران سالهای 1320 تا 1332 همه ایرانیان از دستاوردهای ” رضا شاه کبیر ” ، بهره مند شدند ، میلیونها ایرانی می توانستند امنیت نسبی نسبت به سالهای قبل از 1300 را تجربه کنند ، در ایران برای اولین بار راه آهن سراسری با تاسیسات و نهادهای نوین بانک و وزرات خانه ای مالیه و آموزش و پرورش و بعد تر دانشگاه ، کشور یکپارچه ای بوجود آمد که در آن کمونیست می توانست حزبی سراسری را پایه ریزی نماید ، و اخوند قدرت ایجاد حوزه ها و مدارس دینی و سیستم مالی خود را بوجود آورد . هیچ فرد وگروه اجتماعی و سازمان سیاسی و صنفی نمی تواند ادعا کند که از دستاوردهای سلطنت پهلوی اول برای سازماندهی خود بهره نبرده است .
روشنفکران از “استبداد رای ” ، این شخصیت ملی می گویند اما کدام شخصیت دوران ساز تاریخی را می توانید مثال بیاورید که این خصلت منفی را نداشته از ناپلئون که خود را فرزند انقلاب کبیر فرانسه می دانست تا ” بیسمارک ” صدر اعظم پروس ” و ” استالین ” اتحاد شوروی ، همه برای انجام اقدامات زرگ به خطای ” استبداد رای ” در غلطیده اند .
به قول ” والتر بنیامین ” هر برگه زرین تمدن بشری ، برگه هایی از توحش نیزبا خود به همراه دارد ” ، با توجه به واقعیتهای زمان به قدرت رسیدن ” رضا شاه ” باید به نقاط ضعف این مرد بزرگ نگاه کرد .
در تاریخ خوانده ایم که در ایران ، رسم بر این بوده که هر گروه جدیدی که به قدرت می رسند ، همه نشانه های دولتمردان قبلی و حتی اجساد مردگان آنان را نابود می کرده اند ، شاید خلخالی در سال 1358 این سنت را ادمه داده و به جسد ” رضا شاه ” کبیر توهین روا داشته ، هیچکس نمی داند ، اما امروز باید ، ” پیکر مومیایی شده آن مرد بزرگ که بحق لقب ” کبیر ” زیبنده وی است را با احترام و تکریم به خاک سپرد ، هر نوع بی احترامی به ” رضا شاه کبیر ” اثبات کننده خوی دد منشانه و ضد بشری مرتکبین این عمل خواهد بود .
(1) این قسمت از مقاله ویکیپیدیا در باره ” رضا شاه گرفته شده است
Leave a Reply