بخش دوم
بحث بر سر ” انقلاب ” یا ” اصلاح ” ، بحثی دراز دامن است که در همه کشورهایی که با دوران گذار روبرو بوده اند مطرح بوده است ، اگر بخواهیم به شرایط خاص کشور خودمان ایران بر گردیم ، می توان گفت هیچگاه نباید از هیچ اصلاحی که توسط رژیم اجرا شود روی گرداند ، هیچگاه نباید به اصلاح کوچکی حتی در امر صدور گواهینامه موتورسیکلت برای بانوان ویا اجازه حضور بانوان در ورزشگاهها نه گفت ،اما ما حق داریم تحلیل داشته باشیم که رژیم جمهوری اسلامی به تغییرات بنیادی در حوزه های معینی نظیر نظارت استصوابی ، ولایت فقیه ، حضور اقتصادی مخرب سپاه پاسداران ، بر تر شمردن نزدیکان به هسته اصلی قدرت از هر قوم و ملت و تیره به همه ایرانیان ، دست نخواهد زد ، حق داریم تحلیل داشته باشیم که نظام ج.ا. از اعمال خشونت بر علیه کارگران ، دانشجویان ، معلمان ، مالباختگان و زنان ، اندکی ، حتی باندازه سر سوزنی عقب نخواهد نشست ، حق داریم تحلیل داشته باشیم که برای خامنه ای و سپاه ، پیدا شدن امکان حضور و گسترش نفوذ در کشورهای اسلامی مهمتر و صد برابر مهمتر از ایجاد آبادانی ، رونق تولید ، فقر زدایی و سرمایه گذاری بر روی آموزش کشاورزان و مکانیزه کردن کشاورزی است و در این راه حاضر به سرکوب هر اعتراضی هستند ، سیراموردر 40سال گذشته به ما حق این نتیجه گیری را داده است . .
از هر اصلاحات و هر اصلاح طلبی باید حمایت کرد اما باید تحلیل کرد که اصلاحات فقط تسکین دهنده درد است و باید بدنبال درمان اساسی بود . از یاد نبریم که وقتی می گوییم رژیم به هیچ تغییری تن نخواهد داد ، منظور از تغییر ” عقب نشینی از مواضع ضد مردمی ” است ، یعنی ممکنست هر لحظه با تاکتیک معینی از سوی ج.ا. روبرو شویم که ظاهرا ناقض این ادعا باشد ! در این باره کمی توضیح میدهیم : مثلا ج.ا. برای سالیان دراز تبلیغ میکرد که هر گونه مذاکره با آمریکا مخالف با بنیادها و اصول انقلاب اسلامی وحتی ازطرفداران مذاکره با آمریکا بعنوان کسانیکه بی شرف هستند نام میبرد ، اما در سالهای آخر عمر دولت دوم ” احمدی نژاد ” ، مذاکره با آمریکا در “عمان” و بدون به بازی گرفتن “دولت” و از سوی شخص ” خامنه ای ” شروع شد و تا رسیدن به ” برجام ” هم ادامه یافت ، باکمی دفت می بینیم که ج.ا. در جریان مذاکرات ” برجام ” عقب نشینی نکرد و تغییر تاکتیک داد! شکی نیست که ج.ا.به مانندهمه نظامهای سیاسی طبیعتا بدنبال تاکتیکهایی است که حیات خود را تضمین کند “نظام” در مذاکرات منتهی به برجام ، با توجه به نیاز اروپا ،آمریکا وحتی چین وروسیه به سرکوبی “داعش ” ، زمینه حضور خود در “سوریه ” و “لبنان “را فراهم کرد ، زمینه مجازشمرده شدن گسترش برنامه موشکی خود را بدست آورد واینها همه در مقابل تعطیلی برنامه های هسته ای که میدانست نهایتا به پیشرفت مهمی هم نائل نخواهد شد حاصل شد، در همان زمان ما ” برجام ” را”صلح مسلح میان دو دشمن خونین ” نام نهادیم ،منظوراینکه ج.ا. در مواردی که دست به عقب نشینی بزند نه برای کوتاه آمدن در مقابل مخالفان که بدنبال تمهیدی برای استحکام مواضع ارتجاعی خود به شکلی دیگر وگاها مطمئن تر است .
نه به اصلاح طلبی بعنوان راه حل قطعی برون رفت از بحران
اصلاح طلبی و مشخصا اصلاح طلبان دینی پدیده و گرایشی نو در فضای سیاسی ایران نیستند ، از همان زمان که پدران ما در انقلاب مشروطه بدنبال تغییرات بنیادی بودند ، بخشهایی از روحانیت که در حکومتی سکولار مبتنی بر قوانین زمینی و نه مذهب بنیاد ، مرگ قطعی خود را میدیدند ، برعلیه مشروعه طلبان و ” شیخ فضل الله نوری و “دربار قاجار ” با انقلابیون و مشروطه طلبان همراه شدند ، روحانیت و روشنفکران دینی مشروطه طلب در همراهی با انقلابیون ، البته درد برون رفت از بحران فقر و گرسنگی مردم و عقب ماندگی دهشتناک کشور را نداشته که اساسا و در نخستین مرحله حفظ حیات اجتماعی –سیاسی دین و مشخصا اسلام برایشان از درجه اول اهمیت بر خوردار بود ، حاصل تلاشهای آنان سترون شدن نهادهای بر آمده از مشروطیت مانند آموزش و پرورش ، دستگاه قضا ، مجلس و سیستم قانونگذاری بود ونهایتا آن همه ادعا در مورد اصلاح دین و مذهب خرافی خدمت گذار بر آمد خمینی شد که در دوران خود ،خود را نسبت به روحانیت مرتجع ، انقلابی میدانست ، ما امروز با اعتماد به اصلاح طلبان و روشنفکران دینی و سپردن امور بدست انان ، یکبار دیگر اشتباه گذشتگان خود را در یکصد سال پیش تکرار کرده و روشنفکر دینی بار دیگر و بعد از اندک زمانی بخدمت روحانی مرتج دیگری ازنوع ” خمینی ” بر خواهد آمد ، رضایت دادن به هر گونه ادامه حیات سیاسی – اجتماعی مذهب ، خطر رانده شدن ارتجاع مذهبی بزیر خاکستری از رنگ و لعاب روشنفکری دینی و سر بر اوردن آن بعد از اندک مدتی خواهد بود .
از سوی دیگر بسیاری از اصلاح طلبان بر سر سفره غارت انقلاب اسلامی نشسته و بعید است که خواهان نغییرات اساسی در برون رفت از بحرانهای عمیق سیاسی – اجتماعی و اقتصادی بر آمده از انقلاب و جمهوری اسلامی باشند .
خانواده غارتگر خمینی و بودجه های میلیاردی که از بیت خامنه ای میگیرد ، خانواده غارتگر و رانتخوار رفسنجانی ، آن سیده وقیحه فاطمه صفدر حسینی اینها همه رخت اصلاح طلبی بر تن دارند و اینان در کدام نظام سیاسی از چنین امکاناتی بر خوردار خواهند بود ؟ اخیرا نام رهبران و یا وابستگان نزدیک جنبش اصلاحات از قبیل ” سید محمد خاتمی ” ، ” سعد حجاریان ” ( متوفی ) در کنار ” حداد عادل ” و حزب موتلفه در لیست صاحبان مدارس غیر انتفاعی باشهریه سالانه حدود 30 میلیون تومان از سوی مطبوعات داخل کشور افشا شده بود .شکی نیست که اصلاح طلب و اصولگرا با یکدیگر اختلافات بنیادی در منافع و جهان نگری و اداره امورداشته و در صورت فارغ شدن از دشمنان داخلی و خارجی خود حاضر به بریدن گلوی یکدیگر هم هستند ، اما در مورد وارد نشدن خدشه به موجودیت نظام با یکدیگر توافق دارند ، بنابراین اصلاح طلب هیچگاه برای طرفدرای از تغییرتن به ریسک تضعیف نظام نخواهد داد
در میان نام انقلابیون میلیارد و کاخ نشین ، به همان اندازه که نام اصولگرا می بینید ، نام اصلاح طلب را نیز پیدا می کنید ، اینان چرا باید خواهان تغییرات اساسی و بنیادی باشند ، خانواده رانتخوار “رفسنجانی ” به همان اندازه ” لاریجانی ها ” از اختلاس و سوء استفاده بر خوردار هستند ، در این ارتباط چرا باید میان اینان تفاوت گذاشت و یکبار دیگر بر دستان خود در مقابل اینان و به امید اصلاحات دستبند زد ؟.
پدیده “انقلابیون میلیاردر ” رانتخوار و بیمصرف از پدیده های منحصر بفرد ” انقلاب اسلامی ” است ، رهبران ” حزب کمونیست چین ” اگر ” میلیاردر ” هستند در عوض توانسته اند کشور خودرا به ابر قدرت اقتصادی تبدل کنند ، رهبران روسیه اگر “الیگارش”هستند در عوض کشور خود را به ابر قدرت نظامی تبدیل کرده اند در ایران اما این انقلابیون میلیاردر از رانتخواری و نابود کردن تولید و دست اندازی به سپرده های مردم ، برای خود کاخ ساخته وبزندگی انگلی خود ادامه میدهند .
روشنفکران و اصلاح طلبان دینی که دستی در قدرت دارند بلا استثنا دراختلاسها و دزدیهای حاکمیت شریک بوده وچنانچه در راس اعتراضات مردمی مدنی قرار بگیرند ، بر سربزنگاههای مهم ، مردم را به حکومت اسلامی خواهند فروخت و موجب وارد آمدن شکستهای اساسی به مبارزات خواهند شد . روشنفکران دینی اگردغدغه اصلاح دین را دارند بدون دخالت در سیاست بعنوان فعالیت فکری در حوزه اندیشه البته طبیعی است که به فعالیتهای تحقیقی خود ادامه خواهند داد، اما نباید مبارزه به جمهوری اسلامی را به فعالیتهای گویا روشنگرانه و ضد خرافات و اصلاح دینی این دسته از ایرانیان گره زد ، ج.ا. با حیات ننگین چهل ساله اش، خود بهترین منبع برای بی اعتبار شدن خرافات شیعی و افسانه عدالت پرور بودن آخوند و ملا و روضه خوان مکلا و معمم است
چرا نه به تحول طلبان
در یک تقسیم بندی کلی ” تحول طلبان ” را می توان “اصلاح طلبان “غیرحکومتی ” نامید که بطوراساسی از مناصب حکومتی رانده شده وعموما هم به خارج از ایران آمده اند . اینان معتقدند که باید در کنار حرکات مدنی مردم بود و از جامعه مدنی که آنرا ” جامعه مدنی ژله ای ” می نامند حمایت کرد و هر کجا که حاکمیت دست به کشتار مردم زد البته جانب مردم را گرفت ، اگراصلاح طلبان حکومتی با چانه زنی در بالا می خواهند حاکمیت را به عقب نشینی وادار کنند ، اینان اما بدنبال آن هستند تا با حمات و نه حتی به دامن زدن به اعتراضات مدنی به هدف وادار کردن حاکمت به عقب نشینی دست یابند .تحول طلبی را می توان در میان گرایشات فکری مختلف، بخشهایی از تفکرات چپ و سوسیالست ، گرایشات روشنفکری دینی و بعضی فعالین مدنی دید . تحول طلبان در مقابل حکومت منفعل بوده و طرحی برای خلع قدرت از روحانیت حاکم ندارند ودر انتظار حرکات مدنی هستند که اینان آن حرکات را سامان بدهند .
اینان در امید به وادار کردن رژیم به عقب نشینی و مشخصا اتکا به روش های مبارزات مدنی و غیر خشونت آمیز شبیه به بخشهایی از اپوزیسیون سلطنت طلب هستند که بدنبال برپایی انقلاب مخملی از راه دامن زدن به مبارزات مدنی وغیر خشونت آمیز بوده ومعتقدند همانطورکه در کشورهای سابق اتحاد شوروی ، مردم آن کشورها توانستند با انقلابهای رنگین ( طبیعتا اما نه برنگ سرخ که زردوبنفش ورز ) حکومت های استبدادی خود را عوض کنند ، در ایران نیز می توان با همان روش ج.ا. را وادار به عقب نشینی و برکزاری رفراندوم و…. غیره کرد .
Leave a Reply