بعد از کشته شدن ” قاسم سلیمانی ” بدست نیروهای نظامی آمریکا ، شاهد نوعی همدردی با فرد کشته شده که نهایتا بنفع حکومت اسلامی و خامنه ای و سپاه پاسداران تمام شد در میان آحاد مردم ایران در داخل و خارج کشور بودیم ! هدف این نوشته بررسی چرایی حضورانبوه مردم در تشییع جنازه فرمانده سپاه قدس است و برآنیم که نشان دهیم که این همدردی و حضور انبوه اتفاقا نه از سر همراهی با شعارهای رهبر “ج.ا.” که اساسا بخاطر وجوهی از شخصیت ” قاسم سلیمانی ” بود که در تضاد مستقیم با اهداف دراز مدت اعلام شده از سوی دستگاههای تبلیغاتی” نظام ولایی ” خامنه ای است .

صف مردم برای زیارت محل دفن ” قاسم سلیمانی “
شایسته نیست که در تحلیل حوادث و رویدادهای سیاسی ، از همان ابتدا و در شرح ماوقع موضع سیاسی خود را دخالت داد و بهتر آنست که ابتدا بنحوی واقعگرایانه به مانند ” آئینه ای که بنحوی خنثی و بیطرف در کنار جاده ای به انعکاس واقعیت می پردازد ” حادثه را برای مخاطب شرح داد و بعد با دخالت دادن موضع سیاسی خود به تحلیل آن پرداخت و به مخاطب نیز اجازه داشتن نظر مستقل خود را داد .
واقعیت قضیه اینست که علیرغم سرکوب خشن تظاهرات آبان ماه ، تظاهراتی که بعد از برسر کار آمدن ” ج.ا.” در سال 1357 از نظر ابعاد ، گسترش جغرافیایی و تاکید بر روی نا کار آمدی سیاسی – اجتماعی ” خامنه ای ” بعنوان راس قلعه ولایت ، بی همتا بود ، انتظار نمی رفت که با کشته شدن یکی از رهبران سازمان و تشکیلاتی که نقش مستقیم در اجرای سیاستهای خانمان برانداز سیاسی و نظامی داخلی و خارجی از سرکوب معترضان در داخل گرفته تا اجرای طرحهای اقتصادی زیان بار و تبدیل شدن به ارتش خصوصی ” خامنه ای ” در خارج از کشور داشت ، شاهد حضور انبوه جمعیت از هر طیف و قشر و طبقه و جنس در تشییع جنازه او باشیم.
نمی توان به ادعاهای آن دسته ازمخالفان “ج.ا.” که سعی داشتند حضور جمعیت بسیار از مردم را در مراسم تشییع جنازه ” سلیمانی ” کم اهمیت و ناشی از دغلکاری های معمول دستگاههای تبلیغاتی دانستند ،اعتبار داد . حضور در راهپیمایی های حکومتی در سالهای اخیر و علیرغم به خیابان کشاندن دانش آموزان و کارمندان دولت و سربازان ، محدود به جمعیتی محدود و نه در حد و اندازه جمعیتی که در تشییع جنازه ” قاسم سلیمانی ” دیدیم می شد، بود . بعنوان نمونه مطابق بررسی نقشه هوایی “گوگل ” و با محاسبه دقیق مناطقی که مردم نمازگزار در نماز جمعه بر گزار شده توسط ” خامنه ای ” بعد از حادثه شلیک به ” هواپیمای اکرائینی ” در دانشگاه تهران و محیط اطراف آن گرد آمده بودند مشخص شده که حداکثر جمعیتی گرد آمده حدود 130000 نفر بوده است که جمعیتی بالغ بر 1% جمعیت تهران و کرج و مناطق اطراف آن بوده است ، اما خبرگزاری های معتبر دنیا ، در تشییع جنازه ” قاسم سلیمانی ” حضور مردم در مراسم تشییع جنازه رهبر سپاه قدس را با کلماتی نظیر : حضورصدها هزار نفری (1) ان بی سی ، تشییع جنازه یک میلیون نفری در تهران (2) یو اس آ تو دی ¨جمعیت انبوه (3) سی ان ان ، انبوهی از جمعیت که حتی مراسم مذهبی هم نمی تواند جمعیتی در این حد را گرد بیاورد ، توصیف کردند . بعنوان الگوی ارزیابی صحت یک خبر می توان یک خبر را بعد از انتشار آن توسط خبر گزاری های معروف جهانی ، معتبر دانست .
در تاکید بر روی موضوع گرد آمدن مردم بصورت میلیونی در مراسم تشییع جنازه “قاسم سلیمانی ” قصد معینی داریم و آن اینکه حضور این انبوه جمعیت بدلایلی فراتر از تلاشهای معمول حکومت اسلامی برای گرد آوری طرفداران خود در مراسم و مناسبتهای حکومتی بوده و اکنون سعی در بیان این موضوع می کنیم .
بعنوان یک مخالف خواهان براندازی جمهوری اسلامی ، طبیعتا نمی توان و نباید از هیچ رویداد سیاسی که به شکلی از اشکال ، شائبه موفقیتی برای نظام را در پی داشته باشد خوشحال بود ! اما دیدن و پذیرش واقعیت به دور از تمایلات و خواسته سیاسی باید اصل و اس اساسی هر تحلیل باشد وحضور انبوه جمعیت در مراسم تشییع جنازه ” قاسم سلیمانی ” واقعیتی انکار نا پذیر بود :
” قاسم سلیمانی” برای اکثریتی از ایرانیان ، نماد میل به عظمت طلبی تاریخی ایرانیان بود .
” ج.ا.” و رهبر آن ” علی خامنه ای ” در عین بی اعتقادی به تشکیل دولت ملی و ملت مدرن و اعتقاد به ” امت اسلامی ” و دنیایی خیالی بنام ” جهان اسلام ” ، اما سعی در دامن زدن به شکلی از عظمت طلبی ایرانی با تکیه بر و تقویت “گفتمان ارتجاعی ملی گرایی شیعی” دارند و بسیاری از مردم ما بخصوص اقشار سنتی و اقشار متوسط شکل گرفته در دوران حیات ج.ا. تحت تاثیر تبلیغات شبانه روزی دستگاههای تبلیغاتی نظام ، به تفاوت میان گسترش عمق نفوذ سیاسی-نظامی ایران و آنچه که شیعیان ولایی تحت رهبری ” خامنه ای ” در ذهن دارند ، توجه نداشته و حضور “سپاه قدس ” در عراق و لبنان و سوریه را همان عظمت و بزرگی ایران گرفته و به انحاء مختلف از آن دفاع می کنند و امنیت مرزهای کشور واستفرار حاکمیت ملی را در گرو حضور خارجی ” سپاه قدس”می بینند . اشتباه این نگرش در اینست که اولا حضور نظامی فرامرزی یک کشور اگر نتواند بدنبال خود به حضور اقتصادی قوی در کشور میهمان منجر شود ، دراز مدت نخواهد بود و عموما بعد از مدتی ، منجر به عقب نشینی فضیحت بار می شود . از دیگر سو هدفی که”خامنه ای ” با حضور فرامرزی ” سپاه بدبال آنست با آنچه که ایرانیان در کلیت خود بدنبال آن هستند کاملا متفاوت است ، هرچند که این دو هدف در نقاط معینی همپوشانی دارند و این موضوع بسیاری از مردم و حتی بعضی از روشنفکران را به اشتباه مهلک دفاع از سیاست خارجی ” ج.ا.” دچار می کند . از سوی دیگر حضور نظامی ” سپاه ” در فرای مرز ، به بهای گزاف تحریمها و رودر رویی کشور با کشورهای همسایه و بر باد رفتن میلیاردها دلار سرمایه ملی بدست آمده و امنیت ادعایی مرزها ، می توانست با به صلح رسیدن با کشورهای همسایه و تنش زدایی با اروپا و آمریکا بدست بیاید ، ” خامنه ای ” باسیاست خارجی و تحرکات نظامی منطقه ای خود نه در پی رسیدن به امنیت که اساسا نوعی حرکت تهاجمی و با هدف به گروگان گرفتن امنیت منطقه برای تضمین حیات نظام رو به مرگ اسلامی خود است .
” خامنه ای ” و فعالان سیاسی معتقد به ” اسلام ولایی” با حضور فرامرزی این طرح را در ذهن دارند که با حضور در لبنان و تحریک احساسات ضد اسرائیلی اعراب منطقه ، بتوانند به قهرمان یک نوع “پان اسلامیزم انقلابی و ضد اسرائیلی ” تبدیل شده و با مورد حمایت قرار گرفتن از سوی مردم ناراضی کشورهای عرب منطقه ، این دست اورد را بعنوان دست یافتن به هدف بزرگی و عظمت ایران که در سایه حاکمیت ” شیعه ولایی ” بدست آمده ، بعنوان پیروزی ” انقلاب اسلامی ” در داخل کشوربعنوان عامل قدر قدرتی ” ایران ” اعلام و زمینه سرکوب هر چه بیشتر گرایشهای منتقد ، معارض و رقیب را فراهم آورده و حیات سیاسی اجتماعی ” روحانیت ” را در عرصه سیاسی ایران تضمین کند . . اما با گذشت 4 دهه از پیروز انقلاب اسلامی شاهد هستیم که این تئوری اکنون کمترین دستا ورد را برای آنان به بار آورده است . رهبر سازمان و تشکیلات مدعی تضمین امنیت کشور و مرزها خود امنیت ندارد و براحتی مورد یک حمله هوایی قرار گرفته و بنحو فجیعی کشته می شود !
انگیزه مردم ایران در حمایت از ” قاسم سلیمانی ” چه بود ؟
بسیاری از ایرانیان هنوزهم و تا کنون این آرزو را در سر می پرورانند که حاکمیت ملی ، استقلال سیاسی و اقتصادی و دستیابی به یک اقتصاد صنعتی و سرشار از پتانسیل تولیدی را در سایه حفظ سه گفتمان ” ایرانیت ” ، ” اسلامیت ” و “مدرنیت ” در کنار یکدیگر بدست آورند و شکی نیست که در میان معتقدان به ” انقلاب اسلامی ” ، این اصلاح طلبان هستند که ظرفیت پاسخگویی به این نیاز را دارند و ” اصولگرایان ” برهبری بیت خامنه ای ” اساسا در پی تشکیل امت بزرگ اسلامی از میان مسلمانان ضد اسرائیلی و آمریکایی منطقه بوده و موضوعات ایران وایرانیت و ملی گرایی برای آنان به پشیزی نمی ارزد . می خواهیم بر روی این مسئله تا کید کنیم که در میان دولتمردان دست اول نظام اسلامی حاکم بر ایران اتفاقا “قاسم سلیمانی ” تنها شخصیتی بود که معرف گفتمان مورد حمایت ” اصلاح طلبان ” یعنی حفظ همزمان سه گفتمان ایرانگرایی ،اسلامگرایی و مدرنگرایی دراین باره بود و حضور انبوه جمعیت در تشییع جنازه وی اساسا در ارتباط با این خصیصه بارز وی بود .
این درست است که او دائما بر روی اطاعت از رهبری و ذوب شدگی در ولایت فقیه تاکید داشت ، اما از یاد نبریم که او یک سرباز و یک نظامی بود و بطور طبیعی می بایست معتقد به اجرای اوامر عالیترین مقام سیاسی ساختار سیاسی حاکم یعنی ” ولی فقیه ” می بود ، اطاعت محض مقامات نظامی از مراجع سیاسی یکی از خصایص فرهنگ سیاسی ایرانیان و در عین حال بر آمده از نوعی فرهنگ مدرن است و ” سلیمانی ” نمود بارز این خصیصه بود در بسیاری از اظهار نظرهای ” سلیمانی ” می توان نکاتی را یافت که بیانگر نوعی اعتقاد به ملی گرایی – شیعی و عظمت طلبی ایرانی بود و اسلامیت نظام را بعنوان پشتیبان حفظ قومیت ایرانی میدانست و این اظهار نظرهای وی بود که باعث میشدتا بخشهای وسیعی از مردم ایران ، اورا سرباز و مجری تمنیات تاریخی خود بدانند ، اما ذکر این نکته ، ضروری است که هم ” قاسم سلیمانی ” و هم ” دوستداران ” وی در این مورد و در تحلیل نهایی در این بازی ، از روحانیت که اساسا در حرکات فرامرزی نظام ، بدنبال اهدافی غیر ملی و متفاوت با آنچه آنان می خواهند است ، شکست خورده و به بزرگی و عظمت ملی نرسیده سهل است که کشور را به فاجعه ملی خواهند رساند. ایرانیان نهایتا باید به حذف گفتمان اسلامیت از رهبری سیاسی کشور تن داده و این دوران دردناک با همه تبعات سیاسی – اجتماعی آنرا پذیرفته و عطای این تحفه را به لقایش ببخشند ، گفتمان ایرانیت نیز باید مدرن شود و گرنه هیچ دستاوردی برای اداره جامعه نخواهد داشت ! با این نگرش جمهوری اسلامی در کلیت خود همراه با اصلاح طلبان هفت رنگ و رهبران سپاهی معتقد به” ملی گرایی شیعی ” نمی توانند در روند رسیدن به استقلال سیاسی و اقتصادی و نوزایی فکری ما ایرانیان برای ما دستاوردی داشته باشند ، اما در عین حال نباید فراموش کرد که نیروهای سیاسی و اجتماعی حاکم بدنبال تن دادن و اجرای نیازهای تاریخی ملت ایران نبوده و آنان نیز اهداف خود را در سر دارند و تمایل ایرانیان اساسا و در شرایط فعلی و جز در زمانی که کیان مملکت را در خطر ببینند و کارد به استخوان برسد ، تن دادن به حداقل موجود اما واقعی ممکن در چهارچوب نظام سیاسی موجود است .
” رهبر سپاه قدس ” همان حداقل ممکن در ” ج.ا.” بود .
قاسم سلیمانی هر چند که جزء امضا کنند گان نامه سران سپاه پاسداران به ” سید محمد خاتمی ” بود و در آن نامه وی به برخوردهای سخت تهدید شده بود ،اما از یاد نباید برد که بسیاری افراد بخاطر حضور در ساختارهای معینی، معروف به داشتن سمتگیریهای سیاسی می شوند که ممکنست از نظر شخصی خود اعتقاد چندانی به آن موضعگیریها نداشته باشند .در اثبات این ادعا ” سلیمانی ” از معدود فرماندهان ” سپاه ” بود که در مورد درگیریهای جناحی درون حکومتی ، سرکوب معترضین و کارگران و زنان ، موضع دفاع از سرکوبها نمی گرفت ، یا حداقل مانند سایر سران حکومت در مورد چنین موضعگیریهایی فعال نبود و به نوعی ملی گرایی شیعی نیز علاقه و حتی عشق نشان میداد و این دقیقا صفاتی بود که افکار عمومی ایرانیانی که می خواهند همراه با حفظ جمهوری اسلامی ، بحرانهای حاد سیاسی – اجتماعی و اقتصادی کشور حل شوند به آن توجه و حمایت نشان میداد از جمله این موضعگیریها می توان به مورد زیر توجه کرد :
“قاسم سلیمانی ” دریک سخنرانی در تاریخ 27 بهمن ماه سال 92 چنین گفت :
الف : این ساختار که در قانون اساسی ایران معنا و مفهوم پیدا کرده و تفسیر یافته، این ساختار حکم میکند و مراقبت میکند جمهوریت و اسلامیت این نظام با هم بقا داشته باشند.
( تاکید بر حفظ جمهوریت در کنار اسلامیت در مخالفت مستقیم با نظران جبهه پایداری ، مصباح یزدی و حتی گروه طرفداران ” احمدی نژاد ” است )
ب : احیای شیعه چیست؟ احیای شیعه با مرجعیت ایران یک قطبیت، یک قدرت به ایران میدهد هم در بعد سیاسی و هم بعد امنیتی و هم بعد اقتصادی. این کار بزرگ امام بود که مذهب را در پشتوانه ملیت و قومیت آورد. امام این ملیت و قومیت را بیمه کرد. ایران امروز دارای یک قدرت حقیقی است که با همه افسانههای تاریخ و قدیمی ایران کاملا متفاوت است. از حضور قدرتمند ایران در شرق مدیترانه میتوان نام برد.
(” سلیمانی ” در این فراز قومیت و ملیت ایرانی را اصل و مذهب را بعنوان عامل مستحکم کردن آنها می داند و کار بزرگ خمینی را بیمه کردن ملیت و قومیت ایرانی میداند )
ج: اینکه میگویند «هلال شیعی»؛ هلال شیعی که سیاسی نیست. هلال شیعی هلال اقتصادی است.
. مهمترین مسئله اقتصادی جهان نفت است. ما میدانیم 3 کشور ایران، عربستان و عراق بیشترین نفت جهان را دارند. عربستان اول و ایران و عراق دوم و سوم هستند و تقریبا 70 درصد نفت جهان در منطقه شیعه نشین است یا قریب بر 80 درصد در منطقه شیعهنشین است. نفت عراق در همین کریدور بصره و بغداد؛ کوتر عربستان 80 درصد نفتش در منطقه شیعه نشین دمام، قطیف قرار دارد و ایران هم که مشخص است.
د: فکر نکنید ما خرج عراق میکنیم نه! ما الان قریب 12 میلیارد ریال با عراق تجارت داریم و این قابلیت رسیدن به 30 میلیارد دلار را دارد.
قسمتهای آبی رنگ سخنان ” قاسم سلیمانی ” در سخنرانی مذکور است
با کمی دقت به صحبتهای ” قاسم سلیمانی ” تاکید وی بر قومیت و ملیت ایرانی ، تاکید بر ارزش اقتصادی هلال شیعه و بیان چشم انداز تخیلی حاکمیت سیاسی ” ج.ا.” بر” هلال شیعه ” بعنوان مرکز استخراج و صدور نفت و داشتن امید واهی به اینکه روزی ” ولی فقیه ایرانی ” حاکمیت سیاسی این منطقه ثروتمند جهان را بگیرد از انگیزه های اساسی او و بسیاری از اعضای سپاه پاسداران برای ماندن در خدمت ” علی خامنه ای “و حمایت از ” ج.ا.” است .
” سلیمانی ” در بخش دیگری از صحبتهایش بر روی موضوع ” جمهوریت و اسلامیت ” و قومیت ایرانی و قدرت سیاسی ، نظامی ایران بعنوان آرزویی تاریخی تاکید می کند ، ممکنست بگویید این ادعاها محلی از اعراب ندارد ، اما از شما می پرسیم که تو خالی و موهوم بودن این ادعاها برای چند درصد مردم ایران روشن و و اضح ومبرهن است ؟ آیا جمعیت روستایی که 25% از اهالی کشور را ، صاحبان کارگاههای خرد و بنگاههای توزیع و تولید کوچک که 40% از 25 میلیون نیروی کار را تشکیل می دهند بازاری ها ، سپاهی ها و بسیجی ها با جمعیتی بالغ بر دو میلیون نفر و حتی بسیاری از اقشار متوسط ، با این تفکرات و نگرش ” سلیمانی ” مشترک نیستند ؟ جواب ما اینست که هستند و دقیقا به این علت است که بصورت انبوه به تشییع جنازه وی می آیند .
اکثریتی از ایرانیان در ضدیت “ج.ا.” با تفکر مدرن و تفکر “ایرانگرایی ” که هر کدام و تا کنون بخشهایی از هویت ” انسان ایرانی معاصر ” را تشکیل می دهند همراه نبوده و خواهان حفظ و ابقای سه گفتمان ” ایرانیت ” ، ” اسلامیت ” و ” مدرنیت ” بصورت همزمان و همراه با یکدیگر هستند که این همان گفتمانی است که ” اصلاح طلبان ” و روشنفکران دینی آنرا تبلیغ می کنند و می خواهند به هر شکلی و هر امکانی از رو دررویی اسلام با دو بخش دیگر تشکیل دهنده هویت ایرانی یعنی مدرنیته و ایرانیت جلوگیری کنند ، چون می دانند این رودر رویی به حذف اسلام از صحنه زندگی سیاسی و حتی اجتماعی منجر خواهد شد ، تلاش اصلاح طلبان نه از روی خیر خواهی برای مردم و ملک و ملت که اساسا برای جلوگیری از حذف دین از صحنه سیاسی است ، مردم اما از دیگر سو، بازی خود را دارند ، اینان در هراس از در گرفتن نبرد میان حاکمیت اسلامی که در پی حذف آن دو عامل دیگر تشکیل دهنده فرهنگ و تمدن معاصر ایرانیان است و در هراس از جنگ داخلی و بیسر و سامانی و آشوب ، به هر ریسمانی که به آنان امید صلح و آشتی میان اقشار و گروههای اجتماعی و گرایشهای سیاسی حاکم را بدهد ، می آویزند و ” سلیمانی ” در کلیت شخصیتی خود برای مردم نمود نوعی صلح و همریستی مسالمت آمیز میان بخشهای مختلف تشکیل دهنده گفتمان ملی گرایی و اسلام گرایی و جمهوریت که نشانه ای از تفکر مدرن در اداره جامعه است بود .
بنظر میرسد که ” خامنه ای ” بسیار زود امید این بخش از مردم را نا امید و بسیار ی از اعضای ” سپاه پاسداران و بازاری و اقشار محافظه کار اجتماعی خواهند فهمید که اسلامیت با مدرنیته و ایرانیت و ملی گرایی سازگاری نداشته ودر به کار گیری الگو های اقتصادی وسیاسی و اجتماعی نمی توان از اسلام هیچ بهره ای گرفت ، سهل است که الگوهای دولت داری باستانی و تاریخی ماهم ارزش اجرایی اداره مدرن جامعه پیچیده امروز را ندارند مردم ما هنوز به این نتیجه نرسیده اند که ” مدرنیته ” نمی تواند و نباید ” ایرانی ” و ” اسلامی ” شود واتفاقا این ” تفکر ایرانشهری ” و یا ” دین ” است که باید ” مدرن ” شوند و این دومی به هیچ شرطی در سیاست و امور اجتماعی دخالت نکند ، تا زمانیکه مردم ما ، بخصوص سیاسی ترین بخشهای مردم ما به این نتیجه مهم نرسند ، سکه ” خامنه ای ” و” خاتمی ” و کسانی مانند ” سلیمانی ” اعتبار داشته و بسیاری از مردم و اعضای سپاه ، هم به مانند ” سلیمانی ” حتی جان خود را در راه اهداف روحانیت رو به حذف ، خواهند داد . به تصویر صف طولانی مردم برای زیارت آرامگاه ” سلیمانی ” نگاه کنید ، تا با ادعاهای مطروحه در این نوشته همراه شوید ، برای زیارت این آرامگاه که ساندیس و کیک نمی دهند !
(1)، ان . بی . سی نیوز : صدها هزار نفر معترض خشمگین در مراسم تشییع جنازه فریاد مرگ بر آمریکا سر دادند
(2) در پایتخت ایران یک میلون نفر برای تشییع جنازه ” قاسم سلیمانی گرد آمدند
:U,S,ًA To day ;A procession in Tehran on Monday drew more than 1 million people in Iran’s capital, crowding main thoroughfares and side streets. Emergency services in Kerman blamed high levels of congestion and overcrowding for the deaths.
(3) سی ان ان – جمعیت عظیم گرد آمده در مراسم تشییع جنازه ” قاسم سلیمانی
Tehran declared three days of national mourning, and the past few days have seen huge crowds of black-clad mourners take to the streets for his funeral procession in both Iraq and Iran
Leave a Reply