هنوز چند ماهی نگذشته است که یکی از فعالان سیاسی ایرانی طرفدار سیاست ” آمریکا اول ” ، نام خواننده مطرح افغانستان ” آریانا سعید ” را بزبان آورده، فریاد شادی سرمیداد که به مدد حضور نیروهای آمریکایی و صدور دموکراسی به افغانستان ، این کشور نیز صاحب ” مدونا ” شده و کوس برابری با ” ایالات متحده آمریکا ” را میزند ! یاللعجب مردم گرسنه در آن کشور پر پر می شدند و طالبان و نیروهای دولت پوشالی حاکم در حال نابود کردن یکدیگر بودند و این جناب از راه افتادن کلوب های رقص در شهر بلا زده کابل و قر و قمیش های ” آریانا سعید ” سرمست شده بود که بیا وببین که دموکراسی به ” افغانستان ” صادر شده است .
البته در همان روزها ، ایرانیانی که با کمی شرمندگی اما در عین حال مستقیما و با تمجید از انتخابات و آزادی زنان و وجود کلوپ های رقص و بر پایی روز عشاق در کابل خواهان صدور دموکراسی از سوی آمریکا به ایران نیز میشدند ، چشمان خود را بر روی تکه تکه و له شدن دختری – فرخنده ملکزاده – زیر ضربات مشت و لگد مردم ناآگاه و عقب مانده در خیابان وروز روشن و بجرم واهی توهین به مقدسات به دست مردمی که گویا و بقول اینان ” دموکرات ” شده اند ، می بستند . 20 سال حضور آمریکا در افغانستان نتوانسته بود کوچکترین قدمی در راه دموکرات کردن مردم افغانستان بر دارد هر چند که دربرپایی انتخابات و رئیس جمهوری و مراکز نظامی برای ارتش آمریکا و راه اندازی فرستنده های تلویزیونی رنگارگ ، مراکز خرید پر زروق وبرق و تربیت مترجم برای ارتش آمریکا به موفقیت های چشمگیری دست یافته بود.
بعد از دو دهه حضور آمریکایی ها در افغانستان همراه با گسترده شدن مزارع زیر کشت خشخاش ، گسترده شدن قدرت و حضور طالبان و داعش و گروههای بنیاد گرای مذهبی ، گسترش فقر و فاقه وبیکاری و فساد دولتی و مهمتر از همه قوی شدن ” طالبان ” به حدی که آمریکا را بزانو در آورده است ، برگزاری انتخابات و چندین مرکز شهری پر رنگ و لعاب و برگزاری کنسرت های موسیقی و فعالیت های اجتماعی زنان و مردانی که عموما از میان خانواده های مرفه و نورچشمی سیاسی برخاسته اند ، حتی ” دونالد ترامپ” نیز توجیحی برای حضور پر هزینه نیروهای ارتش خود در ” افغانستان ” ندارد و بهای این حضور را قبل از همه مردم افغانستان ، مالیات دهندگان آمریکایی و کشورهای همسایه افغانستان خواهند پرداخت .
ما ایرانیان دوره داشتن حکومتهای پوشالی تحت حمایت آمریکا را بیش از نیم قرون پیش از سر گذرانده ایم و با نتایج فاجعه بار حاکمیت چنین نظامهای سیاسی بخوبی آشنا هستیم .
آمریکا اکنون و در ارتباط با منافع ملی خود به این نتیجه رسیده است که قدرت را به ” طالبان ” بسپارد وبنظر میرسد که تکلیف دولت پوشالی “غنی و عبدالله ” نیز بدست طالبان روشن خواهد شد و می دانیم که با قدرت گیری “طالبان ” نقشه ژئوپولیتیک منطقه دچار دگرگونی های بسیار خواهد شد که به آن خواهیم پرداخت .
اگر قرار بود قدرت سیاسی در افغانستان به طالبان سپرده شود پس ، چرا آمریکا به افغانستان حمله کرد ، چرا ” قویترین بمب خود به نام “مادر همه بمبها” را بر سر مردم بدبخت و فلکزده آن کشور انداخت ؟ فقط می خواست بمب نابود کننده خود را بر تن و پیکر مردم آن کشور آزمایش کند ؟ بارها درنوشته هایمختلف اشاره کرده بودیم که شناخت آمریکایی ها از منطقه بسیار کم و ابتدایی است و عموم مداخلات این کشور در امور خاور میانه و منطقه ، منتج به اشتباهات و در گیری های دهشتناک و خونین نظامی و تلاطمات اجتماعی شده است
آمریکا با حضور بیست ساله خود در این کشور ، معادلات سیاسی در این کشور فقیر و عقب افتاده را بازهم دچار پیچیدگی ها و کلاف های سر در گم کرد ! آیا اکنون که ” دونالد ترامپ” به بیحاصل بودن حمله نظامی به افغانستان پی برده ، می توان به عبث بودن حمله به عراق ، لیبی و دخالت در امور سوریه نیز اذعان کرد ؟ دقیقا همین است و مداخله نیروهای خارجی که اساسا و دردرجه اول که تنها بدنبال منافع خود هستند و معظلات و تعاقبات دخالت و حمله نظامی در کشور مورد تجاوز اساسا برایشان به پشیزی نمی ارزد ، جز ایجاد مشکل برای خود ، و منطقه هیچ نتیجه ای ببار نخواهد آورد
به عراق نگاه کنید ، با جنگ داخلی و تجزیه یک قدم فاصله دارد ، اوضاع در لیبی باز از این هم بدتر است ، در سوریه ای که اسیر مداخلات کشورهای خارجی است ، میلیونها نفر آواره ودهها هزار نفر کشته شده اند .
کمک گرفتن از آمریکا ” کلید واژه ” در خواست دخالت نظامی است .
درست به دلیل شکست آمریکا در افغانستان و عراق باید عرق شرم بر پیشانی ایرانیان طرفدار دخالت آمریکا در امور کشورمان ایران بنشیند و دستان خود را بعنوان پذیرش اشتباه خود و بعلامت تسلیم بالا بگیرند و لاف لزوم گرفتن کمک از آمریکا برای حل مسائل ایران را نزنند و می دانیم ودر سال 1332 در ایران و حمله نظامی به کشورهای در دو دهه اخیر درمنطقه دیده ایم که اینگونه باصطلاح ” کمک خواستن ” ها و در نهایت وتحلیل نهایی به در خواست حمله به کشور خود منجر شده و آمریکا در موقع مقتضی اعتنایی به خواست و تمایل “عوامل ایرانی” خود نخواهد کرد .
” کلید واژه ” حق اپوزیسیون برای ارتباط با کشورهای خارجی و در اینجا از ” آمریکا ” در حالتیکه ایرانیان همکار آمریکا از هیچ امکانی در داخل برای کشاندن معترضین یه خیابان برخورد دار نیستند ، همان رمز التماس برای برخورد نظامی با ” ج.ا.” و حمله به ” مام وطن ” است که ایرانیان ارتزاق کنند ه از سیاست ، هنوز هم با بی شرمی تمام آنرا توجیه می کنند ، امری که با توجه به عدم اراده ” آمریکا ” برای حمله نظامی این کشور به ” ایران ” به اعمال تحریمهای گسترده بر علیه ” ج.ا.” منجر و نتیجه آن فقر و فاقه گسترده در میان هم میهنانمان و بی تفاوتی سیاسی در میان طبقه متوسط و محدود شدن حرکات اعتراضی به تعداد اندکی گرسنه بجان آمده در کنار دانشجویان آگاه ، شده و بیشتر به حرکاتی شورشی و نه اعتراضاتی سیاسی و سازمانداده شده شبیه است .
از یاد نبریم که ایرانیان ” آمریکا محور ” تا به امروز هم از دخالت مستقیم آمریکا در امور کشورمان وفعلا از تحریمهای کمر شکن دفاع می کنند و این یاد آوری نه برای چوب زدن آنان که برای تاکید بر این موضوع است که این دسته از ایرانیان که عموما دارای گرایش سیاسی “سلطنت طلب ” و یا ” تحولخواه آمریکا محور ” هستند ، ، قدرت تحلیل مسائل و اینده نگری نداشته و بهتر است بعد از این از دخالت در امور سیاسی بپرهیزند و موجب بی آبرویی خود و اغتشاش فکری برای آندسته از مردمی که به تحلیل های آنها توجه می کنند نشوند .ایندسته از ایرانیان از سیاست نان می خورند و دغدغه ملت و ایران و کشور و مام وطن ندارند.
یکی از سخنگویان ایرانیان ” امریکا محور ” در رسانه ” بی بی سی فارسی” میگفت که معتقد به نوعی از نظم جهانی هرمی است که آمریکا در راس آن باشد ، براستی این همه شیفتگی و خود باختگی در مقابل “آمریکا ” با آن همه اشتباهات فاحش در مسائل منطقه ای ، جز اینکه نشان ازعقب ماندگی فکری معتقدان به آن باشد نشان از چه دارد؟
نتایج منطقه ای و بین المللی قدرت گیری طالبان
بنظر میرسد که آمریکا با خروج از افغانستان قصد دارد تا وظیفه به چالش کشاندن ” روسیه ” در ” آسیای میانه ” را به این نیروها بسپارد ، از سوی دیگر شکی نیست که طالبان روابط خوبی با عربستان سعودی و ترکیه خواهد داشت و باید منتظر شد و دید که رهبران طالبان به کدام از یک از این دو قطب مخالف در میان کشورهای اسلامی منطقه روی خواهند کرد ، اگر طالبان رویکرد نزدیکی به ترکیه را اتخاذ کنند ، موقعیت ” اخوان المسلمین ” در میان کشورهای اسلامی خاور میانه تقویت و اگر بسوی ” عربستان سعودی ” روی بیاورند موقعیت کشورهای متحد آمریکا در منطقه قویتر خواهد شد . دراینصورت زمینه بوجود آمدن ائتلاف ضد ” ج.ا.” میان افغانستان ، پاکستان و عربستان سعودی بیش ار بیش تقویت می شود . قدرت گیری طالبان اما در هر صورتی شانس بهبود روابط ” ج.ا.” را همسایگانش را افزایش نخواهد داد و در صورت تلاش ” طالبان ” برای تاثیر گذاری بر مسلمانان آسیاسی میانه و قفقاز ، تلاطمات سیاسی – نظامی بیشتری از نوع تشدید تحرکات بینادگرایان کشورهای ازبکستان ؛ تاجیکستان ، قرقیزستان و حتی ترکمستان و کمتر از این کشورها در جمهوری های خود مختار مسلمان نشین فدراسیون روسیه شامل تاتارستان ، چچنستان و.. در انتظار منطقه بوده و فدراسیون روسیه بازهم بیشتر بسوی حمایت از ” ج.ا.” و تقویت موقعیت شیعیان منطقه تمایل پیدا خواهد کرد .
Leave a Reply