
حضور فرماندهان سپاه پاسداران در جشن برگزار شده در محل سفارت ” روسیه ” در ایران . که مقامات و روزنامه نگاران ایرانی هم در آنجا حضور داشتند . اگر چنین محفلی توسط دیگر سفارتها برگذار شده بود با اعتراض شدید محافل اصولگرا روبرو می شد
فارغ از ادعاهای ” خمینی ” ، ” روشنفکران مذهبی ” و ” بنیادگرایان شیعه ” ، بعنوان رهبران و هادیان انقلاب اسلامی ، این انقلاب اما بشدت تحت تاثیرو هم سرشت با گفتمان تاریخی پدید آمده بعد از ” انقلاب اکتبر ” و انقلابهایی بوده که در ادبیات ” مارکسیستی– لنینیستی به ” انقلابهای رهایی بخش ” معروف بودند . اما آنچه در عمل از الگوی ” انقلابهای رهایی بخش ” دیده شد حرکات ضد غربی اسیر در میدان بازی های ضد آمریکایی و انگلیسی ” شوروی سابق ” و روسیه و چین امروز بود .
ادعای این نوشته اینستکه ” انقلاب اسلامی ” حرکت اقشار و طبقاتی بود که بدلایل تاریخی و اجتماعی و در عین حال بنیاد گرایی مذهبی ، با مدرنیته و غرب سیاسی بعنوان نوک پیکان آن، تضاد داشته ، طی یک انقلاب سیاسی ، نظام طرفدار غرب ” محمد رضا شاه ” بر کشور را سرنگون کرده و علیرغم ماهیت مذهبی رهبران ، فعالان و روشنفکران این حرکت ، بخاطر ناتوانی دین و مذهب از تولید نظر برای اداره جامعه وپیشبرد انقلاب ادعایی اسلامی ، و بخاطر غرب ستیزی افراطی ، نهایتا تحت تاثیر تئوریهای تولید شده کمینترن و بعد دانشگاه مارکسیست لنینیستی ” پاتریس لومومبا ” در شوروی ، رهبری فکری و حتی عملیاتی فدراسیون روسیه و حزب کمونیست چین را پذیرفته و از عجایب تاریخی اینکه، مذهبی ترین حکومت جهان در کنار ضد مذهبی ترین نظامهای سیاسی جهان یعنی چین کمونیست و رهبران بشدت مانریالیست روسیه ، قرار می گیرد ، علت این تناقض هم اینستکه مذهب در انقلاب اسلامی فقط سطحی ترین لایه و پوشش” انقلاب اسلامی ” است و آنچه که نهایتا بعنوان ملاک برای انتخاب روشها و عملکردها و موضعگیری های ” ج.آ.” عمل می کند منافع اقتصادی و اجتماعی روحانیت ، بازار ، اقشار سنتی و بخشهایی از بنیاد گرایان مذهبی است .
بر اساس گفتمان انقلابهای رهایی بخش ، آنچه که در کوبا ، چین ، ویتنام و کره ( بعدا شمالی ) اتفاق افتاد ، تحت تاثیر وقوع انقلاب اکتبر و استقرار نظام سوسیالیستی روسیه شوروی بوده است و اقشار و طبقاتی که بدلایل اجتماعی – سیاسی با بریتانیا و بعد ایالات متحده تضاد منافع داشته تحت رهبری روشنفکران ” چپ گرا “ و یا متمایل به” اتحاد شوروی ” توانسته بودند حکومتهای غربگرای حاکم برکشورهای خود را طی جنگ ، شورش و…. از قدرت خلع و نظامهایی با گرایش سیاسی – اجتماعی سوسیالیستی در کشورهای خود بر سر کار بیاورند . بر همین اساس ،اتحاد شوروی و قبل از آن ” استالین ” معتقد بودند این انقلابها و حرکات سیاسی و اجتماعی و حتی کودتاها ( مصر ، لیبی ، عراق ، الجزایر ) بخشی از جریانات جهانی باصطلاح ضد امپریالیستی بوده و برای نجات خود باید با شوروی بعنوان ابر قدرت ضد امپریالیستی دنیای آنروزبوحدت رسیده وبر این مبنا سعی داشتند که احزاب چپگرا ، روشنفکران و یا نخبه های سیاسی و نظامی حاکم بر کشورهای پیرامونی ( جهان سوم ) را به خود جلب ،آنان و نظام های سیاسی تحت رهبری اشان را بر علیه ” آمریکا و غرب ” شورانده و بیشترین روابط اقتصادی – سیاسی را با این کشورها بوجود آورده واین نوع رابطه یکطرفه واز بالارا تئوریزه و تحت عنوان ” راه رشد غیر سرمایه داری ” به روشنفکران چپگرا و سوسیالیست عرضه کنند .
ناگفته پیداست که تئوریهایی از این دست اساسا در خدمت منافع ژئوپولیتیک و استراتزیک اتحاد جماهیر شوروی آنروز و روسیه و چین امروز بوده است و مارکسیسم لنینیزم تنها پوسته ایدئولوژیک این منفعت طلبی بوده و هست . تفوق ” استالین ” بر احزاب کمونیست ، چپ گرا و حتی ضد آمریکایی آنروز ، در آن حد بود که افراد و رهبرانی که نسبت به این تفکر با دیده تردید می نگریستند را به انحاء مختلف ترور و یا اگر در شوروی بودند به حبس و زندان و اردوگاه اجباری محکوم می کرد .
این اتفاقی نبود که مارکسیستها ی روس تنها درکشوری توانستند طی یک انقلاب ، قدرت را در دست بگیرند که بطور سنتی از تجزیه شدن توسط حرکت رو بتوسعه ژئوپولیتیکی کشورهای پیشرفته غربی در هراس بود ، بنظر میرسد که هراس روسها از غرب و ضدیت ایدئولوژیکی مارکسیستهای انقلابی روس با کشورهای سرمایه داری ،در سال 1917 با یکدیگر به وحدت رسیده و تئوری های لنینیستی ” انقلاب سوسیالیستی و بورژوا دموکراتیک در کشورهای عقب مانده ” و ” حرکتهای رهایی بخش ” شکل گرفت .
هر گونه حرکت افراطی ضد آمریکایی و اروپایی لاجرم به بازی در میدان روسیه و چین می انجامد .
از سال 1917 ببعد و بخصوص در زمان حاکمیت ” کمینترن ” بر چپ جهانی ، هر حرکتی که داعیه مبارزات استقلال طلبانه آزادی بخش و برخورد با حضور آمریکا و بریتانیا با کشور خود را داشت ، خواسته یا ناخواسته در میدان و حتی رهبری و هدایت تحرکات ضد آمریکایی روسها و بعد چینی ها بازی میکرد و این حرکات را از این سرشت گریزی نیست .تا همین امروز هم شلتاق بازیهای مثلا ضد امپریالیستی! سپاه پاسداران و آخوندهای حاکم بر ایران هم از این قاعده مستثنی نیست . از نظر تاریخی هم سرنوشت غمبار میرزا کوچک خان ، فرقه دمکرات آذربایجان و…. سندهایی تاریخی بر این ادعای ما است .
حمایت میرزا کوچک خان جنگلی از اتحاد شوروی که از قضا و به مانند رهبران ج.ا. طلبه ، مذهبی و بنیاد گرابود و پشت کردن نهایی حزب کمونیست اتحاد شوروی به وی ، شاید برای رهبران سپاه پاسداران از روش نوکرمآبانه ای که در مقابل فدراسیون روسیه وچین در پیش گرفته اند ، درس عبرت خوبی باشد تا شاید از روش زبونانه ای که درمقابل چین و روسیه پیش گرفته اند بازگردند .
ممکنست بپرسید چرا ” خامنه ای ” و ” سپاه ” در مقابل “چین ” به چنین رابطه ای که به نوعی سلطه و تابعیت را به ذهن می آورد ، تن می دهند ، دلیل تن دادن به این حد از خفت می تواندآن باشد که ” خامنه ای” ، آمریکا را بعنوان دشمن قدر قدرت خوددر مقابل صدور انقلاب اسلامی دانسته و طبیعی است که می خواهد بعنوان متحد کشور چین که بنظر برنامه ریزان ” ج.ا.” یگانه کشوری است که توان به چالش کشیدن ابر قدرتی ” آمریکا ” را دارد ، عرض اندام کند ، انقلاب اسلامی که در هیچ حوزه ای،خود حرفی برای زدن ندارد باید بتواند بعنوان دنبالچه چین و روسیه برسمیت شناخته شود و این سیاست هم تحت عنوان ” نگاه به شرق ” تئوریزه شده است .
دم خروس اظهار بندگی در مقابل چین .
اگر امروز و در سال 2020، فرماندهان نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعنوان یک نیروی بشدت بنیاد گرای مذهبی و پاسدار نظام محتضر رو به موتی بنام ” انقلاب اسلامی ” ، از سفیر ” ، ” چین کمونیست ” بخاطر گفته های بحق “کیانوش جهانپور”، رئیس مرکز روابط عمومی وزارت بهداشت ، معذرت خواسته و سخنگوی وزارت امورخارجه ” ج.ا.” مانند ” گربه دست آموز ” سعی در دلربایی از ” دولت چین ” را دارد ، بخاطر اینستکه هنوز هم هر نوع حرکت افراطی ضد آمریکایی و اروپایی عملا بعنوان بخشی ازپروپاگاندای سیاستهای خارجی روسیه و چین بوده ، بعنوان بلندگوی وزارت امور خارجه آنها و نهایتا هم نه بنفع کشور متبوع که بنفع دو کشور مذکورتمام می شود . “انقلاب اسلامی ” در میانه رقابتهای میان چین و روسیه با آمریکا و اروپا ، فقط و صرفا در حد کارت بازی آن دو کشورمیان آنها و آمریکا است و نه بیشتر والباقی ادعاهای ” ج.ا.” در باره سپردن حکومت بدست امام زمان وادامه حرکت عاشوراواین قبیل جعلیات ، در حد همان ادعاهای عقب مانده ترین ایرانیان است که زمانی می خواستند با یک ضربه شمشیر ، فرق تزار روس را به دونیم کنند و رفتند که آن کنند و نهایتا 30% خاک را دادند .
خود باختگی ” ج.ا.” در مقابل ” چین ” به حدی است که حتی بخشی از نیروهای ارزشی نظام ،به طعنه نام ” کاپیتولاسیون ” براین روابط نابرابر نهاده اند .
بعنوان نمونه چندین سال است که دولت چین به بهانه تحریمها ، مبلغی در حدود 40 میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده مردم ایران را ضبط کرده و پس نمی دهد ،این موضوع از سال 1393که این مبلغ 22 میلیارد دلار بوده است تا کنون در جریان است . هیئت های اقتصادی و پارلمانی ” ج.ا” بارها به چین سفر کرده و مقامات چین تعهد کرده بودند از آنجاییکه قادر به واریز کردن مبلغ فوق به حسابهای بانک مرکزی ایران نیستند ، به ازای هر دلار مبلغ سه دلار در طرحهای عمرانی داخل کشور ، بصورت وام ( فاینانس ) سرمایه گذاری کنند وهمین چند ماه پیش نیز هیئتی بسرپرستی ” لاریجانی ” رئیس مجلس به آن کشور سفر و با دست خالی بازگشتند ، از یاد نبریم که مقامات “چین ” مانند هر کشور تامین کننده امور مالی طرحها ، تنها بشرطی حاضر به وام دادن به کشور درخواست کننده هستند که مبلغ وام منحصرا برای خرید اقلام مورد نیاز طرح و منحصرا از آن کشور مورد استفاده قرار گیرد و وقاحت چینی ها از یکسو و نوکر صفتی مقامات ” ج.ا.” در مقابل آنان به حدی است که منبع و پایه وام اساسا سرمایه ملی ماست که چینی ها به بهانه تحریم آنرا به ما پس نداده ، وام هم نمی دهند و اگر هم وام بدهند باید همان وام صرف خرید کالاهای چینی شود ، اگر اسم این رابطه استعمار و استثمار کشور و مردم ما توسط ” چین کمونیست ” نیست ، پس چیست ؟ موضوع قابل اشاره دیگر اینکه ” چین ” با تاکید بر اینکه قطعات و کالاهای مورد نیاز طرحهای اجرایی که خود مبلغ آنرا بصورت وام تامین می کند ، باید از ” چین ” خریداری شوند عملا کمر به قتل تولید کنند گان داخلی قطعات بسته است و درست در چنین میانه ای ” سپاه و رهبران آن ” از سفیر چین در ایران دلجویی کرده و هموطن خود “کیانوش جهانپور” را به یک خارجی میفروشند . قبل از این و در مناسبتهای مختلف برخورد زبونانه فرماندهان سپاه در مقابل سیاستهای روسیه و چین را دیده بودیم ، بعد از این نگویید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، بگویید : سپاه پاسداران انقلاب ” اکتبر” و “چین” !!
Leave a Reply