سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

” مهران مدیری ” در خدمت به ” نظام ” چه ” هیولایی ” شده است !. نظری به سریال ” هیولا “

 

MM

خلاصه سریال ” هیولا “

 

هیولای” “مهران مدیری”، سرکوب نرم طبقه متوسط و خدمت به “بنیادگرایی ولایی”

سریال هایی که “مهران مدیری” آنها را “کارگردانی” کرده و بعضا خود در آنها هم به اجرای نقش می پردازد در خدمت به بنیادگرایی ولایی، حتی از آثار کارگردان  و چماقدار حزب اللهی مانند ” ده نمکی ” و یا برنامه های اعترافات اجباری دستگیر شدگان موثرتر بوده است. بسیاری از ما آثار “محسن مخملباف” آنموقع که نانِ انقلاب اسلامی را می خورد و از سفره مفتِ ولایت، بهره برده و کارگردان شد را به یاد داریم . “مخملباف” در آثاری بی بهره از هنر و سیاه مشق، مانند “حصار در حصار” و یا “دو چشم بی سو” تبلیغ خرافات می کرد و در “حصار درحصار” حتی منتقدان“ج.ا” را ضدانقلاب تعریف می کرد. مراکز تبلیغاتی و هنری “ج.ا” در آن سالها از شگردهای تبلیغاتی مدرن بی بهره بودند و ابزارِ کارشان تبلیغ مستقیم ایده بود و یک جوان ساده  حزب اللهی مانند “مخملباف” با اطلاعات ابتداییِ سینمایی هم نیازشان را برآورده میکرد.

اکنون بیش از چهار دهه از قدرت گیریِ روحانیون و سپاه گذشته است. جناحِ حاکم اصولگرا و جناح محکوم “اصلاح طلب” غرق در ناکارامدی، اختلاس و عدم تعهد به منافع ملی هستند و مردم نیز بسیار آگاهتر شده اند. خامنه ای و سپاه اگر هنوزهم بخواهند برای تبلیغ ادعاهایشان به “ده نمکی” و “مخملباف” سال 1360″ اتکا داشته باشند، بقول معروف کلاهشان پسِ معرکه است و قافیه را خواهند باخت.

روحانیت هم که خود برای تبلیغِ ایده هایش جز “قمار بازی امام حسین با خرزوخان و انتظار 4ساعته یک خانم برای دیدن خرزوخان و گفتن قبولی نذر ” حرف و ابزاری ندارد که آنهم موجب لبخند تمسخرآمیزِ شنونده می شود، اکنون کار تبلیغ خرافات و دفاع از سرکوب را به سینما گرانی از جنس خود اقشار متوسط و مرفه داده است

زمانِ دیگری معلم اخلاق اصحاب ولایت ” جوادی آملی ” مخالفان فکری نظام را به “دیاثت سیاسی” متصف کرد و گفت هر کس که راه نفوذ بیگانگان را به کشور باز کند، همان است که آن پیرِ بی ادب گفته بود و منظور وی هم همه آنانی بود که به شیوه حکمرانی”خامنه ای” نقد داشته باشند. الحق که این جماعت را آن معلم اخلاق می زیبد .

چماقداران ولایت هم اخیرا هنرمندانی را که با همسران خود در یک میهمانی شرکت داشته و پوشش زنان شرکت کننده در مراسم، آنان را حالی به حالی کرده است، بی غیرت نامیدند. این تمام آن چیزی است که اصحاب ولایت و چماقدارانش برای تبلیغ ایده و نظر دارند، یعنی “محسن مخملباف” در دو چشم بی سو واخراجی های “ده نمکی” و پیر بی ادب “جوادی آملی ” و چماقداران حالی به حالی شونده ، همه آن چیزی است که تمدن اسلامی ولایی در حوزه کار تبلیغی و تربیتی و برای برخورد با مخالفان سیاسی و منتقدان وضعیت داشتند و این روش برخورد تبلیغی و تربیتی باضافه ناکارامدی در گردش امور کار را به آنجا رساند که بعد از ۱۳۸۸ تا به امروز جبهه نامتحدِ اصولگرایان با آن همه امکانات در همه انتخاباتها متحمل شکست های سخت شدند و نفرات اول مورد توجه “رهبر ولایی” نفر آخر رای گیری ها شد و کار به آنجا رسید که اصولگرایان خود معترف شدند که از دشمن ( یعنی همان اکثریت شرکت کنندگان در رای گیری “شکست گفتمانی” خورده اند. سپاه و اطلاعات به خوبی می فهمند که اکثریت شرکت کنندگان در انتخابات که شکست سختی به جبهه ولایت وارد آورده اند دارای سبک زندگی دیگری هستند که هیچ شباهتی به سبک زندگی تمدن ایرانی – اسلامی ادعایی خامنه ای  ندارد.

بنظر میرسد که بعد از این شکست ها بود که تبلیغات جبهه ولایت متشکل از سپاه و بیت خامنه ای، بدست فعالان امور امنیتی افتاد.

“ج.ا” اکنون کار تبلیغ خرافات و دفاع از سرکوب را به سینماگرانی از جنس خود اقشار متوسط و مرفه داده است.

در شیوه های جدید تبلیغاتی دیگر به “مخملباف” و “ده نمکی” نیازی نیست و “چماقدارن” هم باید چماق های خود را فعلا غلاف کنند، اکنون به چماقهایی پوشیده در مخمل و استفاده از هنر هفتم و سریال های پربیننده نیاز است. دستگاههای اطلاعاتی و پروپاگاندای نظام  درست در چنین نقطه ای به کارگردانانی مانند ” مدیری ” و یا “جواد افشار ” در سریال دولتی ” گاندو ” احساس نیاز می کنند .

“مهران مدیری” در سریال “هیولا”، بخش وسیعی از مردم ایران را به سخره می گیرد.

 شخصیت محوری در این سریال “هوشنگ شرافت” است،شرافت از خانوادهای می آید که   از نظر نویسنده سناریوی سریال در شریف بودنش هم شک هست چون  لقب “شرافت” را هم از ” پادشاهان عقب مانده قاجار ” در یافت کرده یک معلم که به راحتی “شرافت” خود را در مقابل دریافت امکانات مالی و اجتماعی میفروشد، حق را ناحق می کند، تقلب می کند، به فرهنگیانی که وی را برای دفاع از حقوقشان انتخاب کرده اند خیانت می کند …..

در ایران اسلامی،حزب اللهی و مدیران دولتی تایید شده از سوی سیستم های اطلاعاتی ،دزدی و اختلاس می کنند ، ” مهران مدیری ” معلم و کارمند و کار آفرین را لجن آلوده می کند !

آن کس که باید کلاه بوقی بر سرش نهاده و در خیابانها بعنوان دزد اموال و ناموس مردم بگردانند ” سعید طوسی ” قاری محبوب رهبر  ، سلمان خداداد ” نماینده مجلس ولایی  و متجاوز بعنف به دختران بیگناه ، همدستان ” بابک زنجانی در اختلاس و دزدی و آخوندهای فاسد هستند ، ولایتی مشاور رهبرو ساکن ویلای چندمیلیاردی در اقدسیه است ، “صادق محصولی”  آن دزد سرگردنه حزب اللهی است که با دستکاری در قیمتهای سواپ گاز ترکمنستان ، میلیاردر شد ، نه معلمین زحمتکش که آخرین پس اندازهایشان را هم آقا زاده های سران نظام صرف خرید ماشینهای گران قیمت و ویلاهای چند میلیاردی درلواسانات کردند . ” مهران مدیری”  به کجا میرود ؟ آیا چون در ایران اسلامی ، همه از وزیر و وکیل و رهبر دارند ” وطن ” را می فروشند ،  وی هم باید بفروشد ؟

در بخشی از سریال ” هیولا ” ، ” هوشنگ ” راضی می شود که مادر سالخورده اش به عقد جوانی خل و چل در آید و سریال می خواهد بگوید جماعت غیر حزب اللهی ، با فروختن شرف ، به راهی می افتند که ” مادر ” خود را هم می فروشند !! براستی در ایران اسلام زده امروز ما کدام قشر است که برای حفظ قدرت حاضر است همه چیز را بفروشد و بقول خودش حتی احکام خد ارا هم تعطیل کند ، مگر نگفته اند برای حفظ قدرت حتی نماز راهم تعطیل کنید ، لازم شد شراب هم بنوشید و … آقای مهران مدیری ، به بیراهه زده اید ، این آخوندها یاران گرمابه و گلستان شما هستند که به هیچ چیز جز قدرت و ثروت وپست و منصب باور ندارند ، چرا قشر معلم را لجن مال کردید ، باید که کمی شهامت می داشتید و یک آخوند ، یک حزب اللهی و یا یکی از آنان که داغ ننگ خیانت بر پیشانی اش نقش بسته را رسوای خاص و عام میکردید که در آنصورت به مانند هزاران افشاگر کارگر و دانشجو و معلم مبارز ، سرو کارتان با داغ و درفش و زندان بود والبته از شما انتظار آن نیست . بیایید حالاکه یار مردم در تحمل بدبختی هایشان نیستید ، باری هم بر دوش آنان نباشید و سعی در گمراه کردن مردم نکنید !

در سریال همان خط تبلیغی فیلمها و سریالهای سالهای اول انقلاب زنده شده و به اجرا درآمده، دو خط حق و باطل با یکدیگر در حال مبارزه هستند،یعنی خط سیاسی نظام و ” ج.ا.” یکسره حق و مجاز به بکار بردن هر روشی بر علیه مخالفان خود و خط مقابل عده ای بی اخلاق و بی اعتقاد و مردمی ضد ملی هستند بااین فرق که آنطور که درسریالهای آبگوشتی مانند “پایتخت” و “ستایش” به اجرا درامد از آخوند و حزب اللهی خوب خبری نیست، اما مخالفان و منتقدین نظام از اصلاح طلب و جناح اعتدال گرفته تا اقشار متوسط و کارمند و معلم و کارآفرین به بدترین صفات، متصف می شوند.

اول به این سوال جواب بدهیم که چرا در این سریال از آخوند خوب و حزب اللهی فداکار خبری نیست؟ بسیار ساده است چون در طول این چهل سال اکثریتی از مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که هرکس با نام حزب اللهی و آخوند که به دور سفره انقلاب و تحت نام خدمت گرد آمده سوءاستفاده کرده است و حزب اللهی و آخوند های خوب هم در بهترین حالت همانهایی بوده اند که در جبهه ها کشته شده اند و زنده نمانده اند که به رانتخوران و یا شکنجه گران جوان و پیر و زن و مرد تبدیل شوند، پس دیگر زمینه ای برای مطرح کردن چهره خوب حزب اللهی فراهم نیست، که اگر این کار را می کردند موجبات مسخره شدن خود را فراهم می آوردند. اما نویسندگان و کارگردان این سریال تا توانسته اند به تخریب مردم غیر حزب اللهی روی آورده اند و این خود به معنای آن است که زبان گفتمانی این سریال اساسا بر نفی است و نه اثبات، یعنی دستگاه تبلیغاتی “ج.ا” دیگر حرفی برای زدن و موضعی موجه برای تبلیغ ندارد.

در ایران اسلامی ” مهیار ” ،  ” هوشنگ ” ، ” کامران ” مختلس و دزد هستند یا  ” رضا” خاوری  و” حسن” و سیده فاطمه حسینی  ” و ” صادق ” و “معصومه”ابتکار…؟

 اولین سلاح زنگ زده به کار برده شده در این سریال نامیدن شخصیت های منفی با اسامی تاریخی، شاهنامه ای و اسامی معمول ایرانیان غیر حزب اللهی  است : هوشنگ، مهیار، کامران، شهره، فلور، ارژنگ، اردلان، ژیلا و ….! دقت کنید که حتی یک تیپ شخصیتی حزب اللهی از نوع خاوری با آن چفیه و ریش و ظاهر ژولیده که در ارتباط نزدیک با سران نظام سه میلیارد تومان اموال مردم را دزدید و توسط خود مقامات حزب اللهی به کانادا فراری داده شد در این سریال وجود ندارد، در این فیلم این حقیقت پوشانده می شود که عموم اختلاسگران بزرگ از نزدیکان ائمه جمعه و مقامات درجه اول نظام بوده و با راهنمایی های خود آنان میتوانسته اند به منابع مالی بسیار بزرگ دسترسی داشته باشند. از یاد نبریم آدمهایی با فرهنگ شخصیت ها و کاراکترهای فوق الذکر از نظر سیاسی منتقد نظام، مخالف شیوه زیست ولایی- اسلامی و بسیاری از آنان به اصلاح طلبان گرایش دارند، این فیلم بطور پوشیده  حاوی همان حرفهایی است  است که معمولا دستگیر شدگان بعد از شکنجه های سخت آمده و در صدا  سیما تکرار می کنند ! و آقای ” مدیری ” این تبلیغات را که اکنون دیگرنمی شود با آوردن متهم شکنجه شده به صدا و سیما به مردم قبولاندبوسیله یک سریال عامه پسند به خورد مردم می دهد   این خدمتی است که “مهران مدیری” به حکومت اسلامی کرده  و خیانتی است که وی به مردم خود که از میان آنان برخاسته می کند.

، مهران مدیری با برگ انجیر سریالهای عامه پسند نمی تواند زشتی های نظام دزد و سفله پرور اسلامی را بپوشاند.

“کامران کامروا” با ظاهر فُکُل کراواتی، فردی فاسد الاخلاق و زنباره معرفی می شود، اما این نمی تواند “سلمان خداداد” نماینده اصولگرا و ولایی حزب اللهی را که به جرم رابطه نامشروع و تجاوز منجر به قتل، بارها از سوی محاکم “ج.ا” محکوم شد و البته همیشه از مجازات گریخت را از اذهان پاک کند.

 کارمند و معلم و داروفروش ناصر خسرو برای اختلاس به منابع میلیاردی دسترسی دارند یا عناصر حزب اللهی منصوب شده از جانب ائمه جمعه و مقامات بنیاد ها و بیت خامنه ای و مقامات اطلاعات سپاه ؟  ائمه جمعه، مقامات بنیادها وافراد نزدیک به بیت رهبری که افراد خائن و دزد اموال مردم را به چنین مناصب مهمی منصوب کرده اند، و در زمانی که این اشتباهات ده ها، صدها و هزاران بار تکرار شده است قطعا خود در اختلاس ها و دزدی ها شریک بوده اند

به نظر میرسد انگیزه “مهران مدیری” در این نوع خدمات بی شائبه به “ج.ا” فقط انگیزه های مالی و یا دست یافتن به امکانات اجتماعی نیست، در این سریال و همچنین درشب های برره” “مدیری” نوعی ضدیت با مدرنیته و تمایل به بنیادگرایی ضد تجدد را به نمایش می گذارد، از یاد نبریم که وی در مورد مسائل سیاسیِ روز، خود سوزی “سحرخدایاری” و حتی تظاهرات “آبان ماه” نیز در برنامه های خود، به تمسخر مخالفان و در مواردی به تمسخر مستقیم “هواداران نظام سابق” پرداخته بود و می خواهیم از این موضوه نتیجه گیری کنیم که “مهران مدیری” فردی کاملا سیاسی با گرایش سیاسی دفاع از بنیادگرایی و ضدیت با هویت تاریخی ایران و ایرانی است .

 در این باره بیشتر بدانید 

” سحر ” در آتش جهل حاکمان حکومت اسلامی سوخت و “مهران مدیری ” وی را مسخره می کند .

بعنوان نمونه به سریال پر بیننده “شبهای برره” به کارگردانی و نقش آفرینی “مهران مدیری” نگاهی بکنیم. در این سریال نیز از تبلیغ دین، نماز و آخوندهای مثلا پاکدست و انقلابی خبری نبود، نماز جمعه ای بر پا نمی شد، از تبلیغ جبهه و جنگ خبری نبود، اما این سریال همه تبلیغات و ادعاهای یک آخوند، یک بنیادگرای دینی، ادعاهای “جلال آل احمد” درباره غربزدگی، بنیادگرایی سیدحسین نصرو احمد فردید را نه در نقد مدرنیته که در تخریب مدرنیته یکجایه در خود داشت.

“مدیری” در ” شب های برره ” که در آن مدرنیته همان تجدد آمرانه “رضا شاه” فرض می شد، تا میتواند بنا به سلیقه و مذاق آخوند جماعت دستاوردهای مردم ایران درسال های دو دهه 1320- 1300  یعنی حفظ یکپارچگی کشوری که در حال اضمحلال بود، به وجود آمدن ارتش و سیستم اداری و آموزش را به تمسخر گرفته و با تحقیر از آن یاد می کند. از روشنفکران بعنوان جماعتی ابتر، بی استفاده و ترسان در مقابل قدرت یاد می شود و نتیجه آن تخریب روشنفکر و رضاشاه و تجدد آمرانه، تایید آخوند و جن گیر و شیخ فضل الله نوری و سنت و بنیاد گرایی دینی است. اگر روحانیت حاکم هزاران آخوند و طلبه و حسن عباسی و رحیم پور ازغدی را بسیج می کرد نمی توانست در تخریب مدرنیته، یک صدم مهران مدیری به خامنه ای و سپاه خدمت کند. ” مدیری ” در سریال ” شب های برره ” از تناقضات طبیعی میان بنیان گذاری تاسیسات مدرن و اکثریت جمعیت روستا نشین می گوید ، نظامیگری و شیوه استبدادی ” رضا شاهی ” را مسخره می کند ، اما جرات نمی کند بگوید که آخوندها در همان سالها در کجا و در کدام سمت این حوادث ایستاده بودند؟ ” مدیری ” در شب های برره نمی گوید که آخوند جماعت در آن سالها ، به تلاشهایی مزورانه برای زمینگیر کردن آموزش و پرورش ، سیستم قضا و انتخابات ، وحتی مخالفت باراه اندازی حمام عمومی با دوش و راه آهن و حتی استقرار نظام ” جمهوری ” دست زد  . ” مدیری ” در ” شب های برره ” از تاریخ  فقط و فقط هر آنچه را که آخوند جماعت بپسندد ، بازگو کرد.فقط یک بنیاد گرای مذهبی و یا یک آنارشیست ضد تمدن میتواند به این حد از تنفر نسبت به ایران مدرن بر آمده از خرابه های سلسله قاجار را ( البته با همه کم و کاستی هایش ) را آنطور که مهران مدیری و نویسنده سناریوی این سریال مطرح کردند برسد، تحلیل تنفر “مهران مدیری” نسبت به مدرنیته و “تجدد آمرانه” در این مقال نمی گنجد و نیت خوانی هم البته کار تحلیلگر نیست.

در “شب های برره”، علاوه بر ضدیت با مدرنیته، افتخارات تاریخی ایرانیان نه با زبان طنز که با هجو و تمسخر مطرح می شود و “مدیری” با این کار از یکسو به جنون ضدایرانی و ضد ملی گرایی روحانیت حاکم خدمت می کند و از سوی دیگر اقشار متوسط را که در میان ایرانیان بیش از دیگران به نشانه های ملی و باستانی وابستگی نشان می دهند مورد حمله قرار می دهد.

 !” مهران مدیری ” چه ” هیولایی ” شده است  .

“مدیری” نه یک کارگردان جویای پول، که از خدمتگزاران صدیق سیستم تبلیغاتی – امنیتی نظام جمهوری اسلامی است و به همه ایده هایی که در کارهایش مطرح می شود اعتقاد و ایمان دارد، وی را می توان از نظریه پردازان سیستم تبلیغاتی حلقه ی امنیتی باند خامنه ای و سپاه در تحقیرِ مخالفان و توهین به ارزشهای ملی و مدرنِ ایرانیان دانست. وی بنا به دستور ، سیاست سرکوب نرم ” طبقه متوسط ” در کنار سرکوب و شکنجه و زندان مبارزان را در سریالها و برنامه های خود رادنبال می کند که نتیجه آن تطهیر خیانتها و برنامه های ضد ملی روحانیت حاکم و بیت خامنه ای است .

Tagged as: , , , , , , , , , , , , , , , , , , , , ,

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, سیاست

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: