سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

امروز ، انسان ایرانی یکی از بی پناهترین ها در جهان است . ایرانی باید پناه خود را در کجا بجوید ؟

 

– ایران مملکت بی صاحب .بخشی نوکر روس ،بخشی نوکر آمریکا وآن دیگرنوکرسعودی; و توده مردم پریشان احوال ! نجات دهنده ایران کیست ؟

کارگری به نام ” عمران روشنی مقدم ” ، که دو ماه حقوق خود را از صاحب کارش که شرکتی به نام ” نظم آفرینان ایمان )  تحت مدیریت یک سپاهی (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ) به نام ”  سرهنگ حجازی ” است! نگرفته  خود کشی می کند .

 شرکت ” ایمان ” ( ایمان به چی ؟ پول و سود حداکثری ؟) اعلام می کند که ” عمران ” مدتی بخاطر اعتیاد بستری بوده و در اوائل سال 1399 به کار برگشته اما تا 15 خرداد سال جاری حقوق خود را در یافت نداشته است چون حقوق کارگر در پانزدهم  ماه بعد پرداخت می شود ، در درد نامه هایی که بعد از خود کشی مظلومانه ” عمران ” از سوی کارگران شرکت مزبور منتشر می شود کاشف بعمل می آید که قراداد با کارگراان ، 6 ماهه با بخش های سفید امضا با حق اخراج از سوی کار فرماست . قراردادپیشنهادی شرکت چنان ظالمانه بوده است که کارگران ( 436 نفر) مدتها از امضای آن خود داری می کرده اند و نهایتا چون از مراجعه به خانه کارگر و  اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی شهرستان هویزه و… خسته می شوند بجز از 50 نفر  به امضای آن تن می دهند . عمران جزو کارگرانی بوده که قرار داد کار را امضا کرده بودند . وقتی ” عمران ” خودکشی می کند لشکر ” حزب اللهی ” ها و اصولگرایان این نوکران بدبخت و بی جیروه و مواجب سرمایه جهانی ، وسرمایه داری نوپا و غارتگر چین ، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی براه می افتند تا بر تقصیر شرکت ” ایمان ” سرپوش بگذارند و مقصر را ” عمران ” و ” دولت روحانی ” و خلاصه هر کس جز مدیر ” سپاهی ” شرکت معرفی کنند 

 شرکت ” نظم….”که وظیفه اش حفظ ومراقبت و نگهبانی از چاهها و تاسیسات نفتی است  خود طرف قرار داد یک شرکت چینی به نام ” سینوپک ” است و همچنین نماینده انحصاری فروش و خدمات پس از فروش (استان خوزستان) لوازم دفاع شخصی از جمله اسپری گاز اشک‌آور، شوکر با ولتاژ پایین، باتوم و … همینطور سیستم‌های حفاظتی الکترونیکی همچون سیستم دوربین‌های مدار بسته در سراسر کشور است.

نتیجه : مدافع حقوق کارگران این شرکت و هزاران شرکت مشابه در مقابل اجحاف کارفرما هیچکس نیست  ؟ مدافع حقوق کارگری که در 21 خرداد ماه هنوز حقوق اردیبهشت خود را که آنهم مبلغ ناچیز یک و نیم میلیون تومانی خود را دریافت نداشته کیست ؟ این مردم مدافع ندارند ؟، صاحب ندارند که از حقوق آنها دفاع کند ؟ این وسط ” چین ” چه کاره است که با ادعای ” کمونیستی ” و ” سوسیالیستی ” آمده پوست کارگر و مغازه دار و تولید کننده ما را می کند و گوش آخوند را می برد که گاهی در مجامع بین المللی از طرحهای خانمان بر باد ده آخوند ولایی ، حمایت کند …

در همان روزها شاهد خود سوزی یک جانباز بودیم که از دریافت مبلغ ناچیزی وام ناامید شده و دست به خود سوزی زده بود ، هر از چند گاه خبر خودکشی دختران و پسران جوان منتشر شده و حکومت با دستپاچگی سعی در مخفی کردن چنین اخباری دارد ، خودکشی معمولا در میان افراد متعلق به اقشار فقیر جامعه و بدلیل فقر مالی است . بی سر و سامانی ، فقر ، بیماری و کرونا ، فحشا و اعتیاد ، دختر کشی ، زن کشی  از سر روی مردم بالا میرود و دریغ از کوچکترین تلاش از سوی حکومت برای کمی التیام بخشی بر زخمهای عمیق و خونین جامعه !

آنسوتر و هرروز شاهد اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه هستیم ، دو کلاهبردار که از نزدیکان سران حکومت هستند میلیونها دلار به اسم  توسعه کارخانه  دریافت داشته و به جای نوسازی و گسترش تاسیسات ؛ آنرا در بازار آزاد فروخته و البته قطعا هم با سران حکومت در این دزدی شریک بوده اند و بعد هم شروع به فروش تاسیسات و تجهیزات کارخانه کرده اند واکنون که کارخانه توان ادامه فعالیت ندارد و کارگران چندین ماه دریافتی خود را طلب کار هستند و از گرسنگی زن و فرزند خود به فغان آمده و برای نشان دادن اعتراض یه خیابانها می آیند با سرکوب ودستگیری و باطوم و شلاق روبرو میشوند .

” اسماعیل بخشی ” از فعالان این حوزه کارگری  را چنان شکنجه کرده بودند که توان راه رفتن و کنترل خود را ازدست داده بود !  در همه جای دنیا در چنین مواردی سندیکاهای کارگری به دفاع از حداقل حقوق کارگران و زحمتکشان متعهد بوده و کارگر به پشتگرمی سندیکای کارگری دست به اعتصاب میزند ، اما در ایران ولایی و آخوند زده کارگر هیچ حامی و پشتیبانی ندارد و آن یکی سرهنگ بازنشسته سپاه و این یکی حرام زاده حکومتی و بر فراز سر آنها نظام ولایی و فراتر از نظام ، سرمایه داری غارتگر چین هر بلایی که بخواهند بر سر کارگر و عرض و ناموس او می آورد و بعد هم در صورت اعتراض  به سرهنگ بازنشسته مدیر شرکت ، سرهنگ های مشغول بخدمت سپاه ، با باطوم و اوباش ولایی و بسیجی در خیابانها منتظر سرکوب آنان هستند و آنان را خونین و مالین می کنند …

همین قصه پر غصه سرکوب و داغ و درفش در مورد مالباختگان صندوقهای قرض الحسنه ، شرکت کنندگان در مراسم روز کارگر ، معترضین به سقوط هواپیمای اوکرائینی ، کشته شدن روزانه کولبر ها ،  سرکوب شدگان شورشهای گرسنگی آبان ماه اخیر، تکرار می شود و دل هر انسان وطن دوست و آگاه را به درد می آورد ، امروز ، انسان ایرانی یکی از بی پناهترین ها در جهان است . کرد ایرانی را به بهانه تجزیه طلبی ، بهایی را به بهانه جاسوسی ، سنی را به بهانه سیلی زدن ” غنضف ” نامیدر 1400 سال پیش  بر روی فاطمه دخت پیامبر و هر کس را به بهانه ای میزنند و می کشند و دستگیر می کنند  ، در ممالک پیشرفته سازمانهای مدافع حقوق بشر و یا سندیکاها مدافع حقوق مردم و کارگر و در مقابل اجحاف دولت و در ممالک سنتی دین و سنت مخدر دردهای مردم هستند و ایران ولایی نه اینست و نه آن !!ایرانی باید پناه خود را در کجا بجوید ؟

سیاستمداران خائن  ازهر سو مجری طرحهای ضد ایرانی و ضد محرومین و مملکت بر باده هستند :

 همین سیاستمدارانی که با تصویب قوانین  خیانت آمیز در حوزه های کارگری ، مالی ، پولی ، بانکی و مملکتداری موجب خانه خرابی کارگر و کشاورز و کارافرین و مدیر و روشنفکر و دانشجو شده اند ، در حوزه روابط بین الملل و برای بدست آوردن حمایت های بین المللی از سوی دو ابر قدرت روسیه و چین ، خیانت آمیز ترین روابط را با این دو کشور برقرار کرده اند ، قراردادن پایگاه هوایی شاهرخی در اختیار روسیه ، امضای قرارداد یک طرفه و سراسر ضرر تقسیم دریاچه خزر با روسیه و کشورهای ساحلی این دریاچه، بلوکه شدن میلیاردها دلار ارز حاصل از صادرات نفت به کشور چین در آن کشور و عدم کوچکترین اعتراض از سوی ج.ا. و تن دادن به  واردات محصولات مصرفی ، خوراکی و واسطه ای در ازای پول نقدی که در آن کشور ضبط شده ، اینها همه اگر بیانگر بی سر و سامانی این مردم و خیانت رهبران حاکم نیست پس چیست ؟

آیا به آنسو به رهبران اپوزیسیون امیدی هست ؟

در آنسو تر نیز شاهد هستیم که گروههای سیاسی برای بدست آوردن رضایت قدرتهای منطقه ای و بین المللی و گرفتن امکانات با یکدیگر مسابقه  گذاشته اند و خلاصه کلامشان اینست که مردم باید خود را نشان بدهند، آعتراض کنند ، کشته بشوند و بکشند  تا مورد توجه و لطف قدرتهای بین المللی و مشخصا ” آمریکا ” قرار بگیرند  ، این حرف اگرتلاش برای  انداختن مردم و ملت خود به چنگال حضور قدرتهای خارجی در خاک مام وطن نیست پس چیست ؟

بعضی از گروهها اعضای خود را برای نشان دادن تعهد خود به کشورقدرتمند منطقه به ” مکه ” می فرستند و بقول معروف آب توبه بر سر خود میریزند که ای کاش بر سر خود خاک میریختند ، این یکی با نام ” شورای….” برای نشان دادن مراتب چاکری خود تعدادی خواننده و مداح درباری آن خدا بیامرز را به ” مکه ” می فرستد و حاجی می کند ، آن دیگری که ممهور و معروف به نوکری سعودی هاست در اثبات نوکری فرد دیگری می گوید که وی وقتی او را به مراکز تحقیقاتی وابسته به کشورهای ثروتمند منطقه معرفی می کرده ، برای وی موجب کسب در آمد شده و اورا صاحب امکانات کرده ، باید پرسید که این نهادهای وابسته به این کشورهای ثروتمند فقط به آن فرد که تو وی را معرفی می کردی پول میدادند یا به خود تو هم پول میدادند ؟ ، خوب طبیعتا تو هم پول می گرفته ای ! پس تو هم حقوق بگیر هستی ….

پیشکار مالی آن دیگری : رضای رضا زاده مهرسلطنت ، با سند و مدرک اثبات می کند که این خود از پادشاهی های منطقه پول دریافت کرده و می کند ، آن دیگر رسانه  ایرانی معروف ومستقر در لندن  مشهور به تامین مالی شدن از سوی کشوری است که همه میدانند در دل ، آرزویی جز تجزیه ایران ندارد .

این بی سر و سامانی ، این ارزان فروختن خود به قدرتهای خارجی چه از سوی رهبران و دولتمردان  حاکم و چه از سوی رهبران اپوزیسیون ، ترجمان همان بیسرو سامانی است که در میان کارگر و کارمند و مالباخته و زنان کشورمان می بینیم . تر جمان همان ” افزون شدن دستمزد گورکن از بهای جان ” ایرانی است . ترجمان همان نبود همبستگی ملی است که میان کارگر و اقشار متوسط و سرمایه دار و دولتمرد و نماینده مجلس می بینیم .

رهبران حاکم اساسا به موضوعی بنام ” همبستگی ملی ” که سیمان قوام دهنده میان اقشار و اقوام و طبقات تشکیل دهنده مردم یک کشور و بوجود آورنده یک ” ملت ” هستند عقیده ای ندارند ، آنان دل در گرو عجوزخبیث هزاردامادی بنام ” امت اسلامی ” دارند و در راه تقویت همبستگی ملی که امری مدرن است که به فهم بیناد گرایان از هر نوع آن در نمی آید تلاشی نمی کنند .

یکی قوام ملت را در دفاع ازبیضه اسلام میداند ، آن یکی در دفاع از  کیان شاهی میداند، آن دیگری می خواهد اسلام دموکراتیک خود را این وسط به ملت حقنه کند ، این دیگری خوشبختی ملت را بشرط بازگشت به دوران مدینه النبی میداند  وخلاصه هر کدام شرطی را مانند شمشیر دموکلس بالای سر ملت نگهداشته اند و هیچکدام هم صداقت دفاع خالصانه از منافع ملت را ندارند .

این وسط ملت چه  کند و به کجای این شب تبره بیاویزد قبای ژنده خود را ؟

عبور از سازمانهای سنتی سیاسی چه حکومتی و چه اپوزیسیونی که اکنون به فسیلهایی غیر منعطف تبدیل شده و قبل از منافع و همبستگی ملی به منافع گروهی و قشری خود فکر کرده و در این راه تا حد نابودی با یکدیگر به نزاع های درونی بر می خیزند . آری باید از این سازمانها و گروهها عبور کرد

بخشی از دلایل این وضعیت ، خود  گروههای سیاسی حاکم و اپوزیسیونی هستند .

پدیده ای که مردم را از این بی سر و سامانی و بی کسی نجات خواهد داد بوجود آمدن همبستگی ملی و نضج گرفتن پدیده ای مدرن بنام ” ملت ایران ” است ، آنچه که مردم ایران را نجات خواهد داد ” ملت ایران ” است . آنچه مردم ایران را نجات خواهد داد فرار از بنیاد گرایی به هر شکل آن و پیوستن به مدرنیته ، تجدد وبنیان نهادن  جامعه ای دموکرات است ، جامعه ای که در آن نه شاه است  و نه فقیه و نه دین برتر و نه انسان برتر ،  انسان صاحب حق ،  همبستگی ملی و برابری در مقابل قانون اینها اس اساسی راه ایرانی بسوی رهایی است .

Tagged as: , , , , , , , , , , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: