در چندماه اخیر ، چند شیخ نشین حاشیه خلیج فارس ، اقدام به بر قراری ارتباط با دولت ” اسراییل ” کرده اند ، ، این مقاله در پی بررسی تاثیرات سیاسی و تعاقبات احتمالی این حادثه که در نوع خود حادثه ای قابل توجه در عرصه سیاسی کشورهای منطقه است میپردازد . در روزهای اخیر ” ریاض ” نیز از احتمال برقراری روابط دیپلماتیک با ” تل آویو ” سخن گفته است که بازهم بر اهمیت برقراری روابط بین این کشورها می افزاید .
اگر بخواهیم منظور خود از تیتر بالا را بصورت مشروح بیان کنیم به این شکل خواهد بود :
آیا فشار « آمریکا » بر کشورهای عرب برای نزدیکی به « اسرائیل » و اجرای رفرمهای ضد مذهب و سنت به تلاطمات اجتماعی – سیاسی در آن کشورها منجر خواهد شد ؟. آیا اقدامات آمریکا در عراق و افغانستان و حتی لیبی به قدرتگیری شیعیان در عراق، طالبان در افغانستان و دولت اخوانی در لیبی منجر نشد ؟ اقدامات آمریکا در کشورهای عربی نیز می تواند بر خلاف انتظار به بر روی کار آمدن دولتهای بنیادگرا و اسلامی منجر شود
شرح موضوع : برای اینکه بتوانیم اهمیت موضوع را برای شما مخاطب گرامی بیان کنیم ابتدائا باید منظور نگارنده از بکار بردن چند عبارت کلیدی را توضیح دهیم :
« راه ایران » : منظور از راه ایران، مجموعه سیاستهایی مشتمل بر« انقلاب سفید » ، « اصلاحات ارضی » و یک سلسله اقدامات اصلاحی از بالا بود که توسط « محمد رضا شاه »در ایران انجام شد . براساس نظرات مطرح شده در کتاب «ایران بین دوانقلاب» نوشته « یروان آبراهیمیان » این اقدامات نقش اساسی در فراهم آوردن زمینه وقوع «انقلاب اسلامی» داشته است . همچنین « ناصر شاهین پر» تاریخ پژوه در برنامه خود در رسانه تلویزیونی «میهن » بتاریخ 25/09/220- 05/07/1399 تحت عنوان « معنای استقلال در میان مردمان میهن ما » بطور واضح مطرح می کند که « تمامی اقدامات اصلاحی شاه مثل تاسیس سازمان برنامه ، ایجاد برنامه عمرانی 7 ساله ، اصلاحات ارضی ، سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات ، برنامه هاییست که در واشنگتن نوشته شده به شاه ایران دیکته شده وقتی که شاه از ملاقات با کندی ؟؟؟ از کاخ سفید بیرون میاد ، یک یادداشتی را در جیب خود می گذارد که در آن نوشته شده بود « اصلاحات ارضی » .
بر مبنای چنین تحقیقاتی می توان ادعا کرد که برنامه های دیکته شده از سوی آمریکا برای یک سری از کشورهای صادر کننده نفت و خریدار اسلحه و کالاهای آمریکایی و اروپایی اساسا بر محور سود حداکثری کشورهای پیشرفته صنعتی تنظیم شده بوده است و زمینه ای رشد و ترقی صنایع مربوط به صادرات و استخراج نفت و همچنین زیرساخت های لازمه برای واردات کالا از آن کشورها به کشورهای صادر کننده مواد خام فراهم و اینکه این شکل از مدیریت صنعتی به کدام مهندسی اجتماعی منجر می شده است برای برنامه ریزان آمریکایی و اروپایی از اهمیت برخورددار نبوده است .در مورد انقلاب ایران دیدیم که به مجرد بحران سیاسی در ایران ،سفرای آمریکا و انگلیس خود به « شاه » اصرار کردند که کشور را ترک وشروع به مذاکره با « خمینی » کردند .
ادعای محوری این نوشته اینستکه برنامه های دیکته شده به محمد رضا شاه از سوی آمریکا که مبتنی بر بوجود آوردن یک طبقه متوسط برای گرداندن امور یک ساختار اجتماعی – اقتصادی و بی اعتنایی کامل به تولید کنند گان سنتی شهری و روستایی و کشاورزان و بازاریان همراه با هجوم مغول وار فرهنگ غربی به کشور و فرهنگی که تحت رهبری روحانیون ارتجاعی و و شیعیان بیگانه ستیز بوده است ُ موجب اتحاد میان روحانیت ، بازار ، تولید کنند گان سنتی که بیش از 30٪ اقتصاد کشور را در دست داشتند شده و زمینه ای وقوع انقلاب اسلامی برهبری خمینی را فراهم آورده است . روشنفکران ملی و چپ و سکولارنیزکه با اقبال عمومی روحانیت از سوی اکثریت مردم روبرو بوده اند ،به واقعیت تن داده و از وقوع انقلاب و راندن شاه از کشور حمایت کرده اند .
کشورهای عرب : اینروزها بافشار حداکثری « کاخ سفید » برای ایجاد رابطه دیپلماتیک میان کشورهای عرب و اسرائیل روبرو هستیم ، « دونالد ترامپ » بعنوان یک دستاورد تبلیغاتی برای جذب رای لابی های قدرتمند یهودی در آمریکا به متحدان خود در کشورهای حاشیه خلیج فارس فشار می آورد تا هر چه سریعتر با اسرائیل، رابطه بر قرار کرده و در روزهای اخیر شاهد ایجاد رابطه میان « سودان »و اسرائیل بودیم و بازهم در ادامه این روند بود که موضوع دریافت رواید میان اتباع دو کشور اسرائیل و امارات حذف شد (امارات عربی متحده، اتحادی از هفت شیخنشین کوچک به نامهای ابوظبی (که پایتختی را بر عهده دارد)، دبی، شارجه، عجمان، فجیره، راسالخیمه و امالقوین است که بعد از استقلال از بریتانیا در ۲ دسامبر ۱۹۷۱ میلادی شکل گرفت.)
از یاد نبریم که فشار « دونالد ترامپ» بر این کشورها نه فقط در حوزه ایجاد رابطه با اسرائیل که همچنین در ارتباط با سرمایه گذاری بخش هایی از درآمد نفتی در آمریکا ُ خرید اسلحه تضمینی از آن کشور و ایجاد اصلاحات از بالا نظیر آنچه که اینروزها در عربستان سعودی و توسط « محمد بن سلمان » اجرا می شود است و جالب است که این اقدامات همراه با سرکوب شدید رقبای سیاسی ، سرکوب گروههای سیاسی مانند « اخوان المسلمین »سرکوب روحانیت سنتگرا بخصوص در عربستان سعودی و دستگیری و حبس روزنامه نگاران و اساتید دانشگاهها در این کشورها و بخصوص در عربستان سعودی است . آیا این شرایط دقیقا اصلاحات از بالای محمد رضا شاه همراه با اختناق سیاسی و فساد اقتصادی در دهه 40 و 50 در ایران را بیاد نمی آورد .
نتیجه گیری : یکی از گزینه های محتمل در کشورهای حاشیه خلیج فارس و در صورت ادامه بحران اقتصادی و کاهش در آمدهای نفتی که منجر به شروع به استفاده از ذخاير ارزی در این کشورها و کاهش یارانه های دولتی به اقتصاد خواهد شد ،آغاز نا آرامی های اجتماعی وسیاسی و نزدیک شدن روزنامه نگاران و اساتید دانشگاه واقشار متوسط به روحانیت سنتی در این کشورها که بر روی هویت عربی- اسلامی تاکید دارند را نباید از نظر دور داشت و در چنین صورتی برنده چنین تحولاتی ترکیه و قطر خواهند بود که منجر به تقویت موضع « اخوان المسلمین » در بعضی از این کشورها خواهد بود .
از خاطر نبریم که « محمد بن سلمان » گفته بود که تمایل بسیار برای ایجاد اصلاحات در کشور خود به شیوه « محمد رضا شاه » دارد ، اگر وی به اقدامات شاه سابق ایران تا به این حد علاقه دارد چرا باید احتمال دچار شدن وی به سرنوشت « شاه » را ازنظر دور داشت .
شاید بتوان گفت که « همه راهها به رم ختم می شوند » و تقدیر تاریخی کشورهای خاورمیانه و حتی ترکیه راازیک دوره قدرت گیری نظامهای اسلامی گریز نیست .
البته « ج.ا.» بوجود آمدن تلاطمات اجتماعی سیاسی در کشورهای عربی همسایه ایران حتی تا مصر و سودان وسومالی را نقطه آغازرشد نفوذ و تحرکات خود در این کشورها دانسته که در صورت بروز هرگونه خلاء قدرت سیاسی در جغرافیای سیاسی فوق الذکر ، نتایج آن الزاما بسود « ج.ا.» نخواهد بود که باید در تحقیقی دیگر به آن پرداخت .
Leave a Reply