سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

هشدارجدی امنیتی به همه فعالان سیاسی و فضای مجازی .

 

 شرح موضوع : مدتی پیش در شبکه های اجتماعی  یک درخواست کمک برای جمع آوری کمکهای نقدی برای خانواده های زندانیان سیاسی را دیدم .

از یکسو اشتیاق برای کمکی هر چند کوچک به خانواده فردی که فداکارانه و در مبارزه ای خطرناک بر علیه رژیم سفاک ” خامنه ای ” بپا خاسته و از سوی دیگر برای روشن شدن حقیقت برای خودم که چگونه است که افرادی در داخل کشور چنین علنی وبی مهابا و بدون احساس خطر در توئیتر ، تلگرام و فیس بوک برای فعالیت سیاسی با نام و فامیلی حقیقی خود اعلامیه میدهند ، تصمیم گرفتم که با کسی که در این باره درخواست داده بود تماس گرفته وبرای کمک به خانواده یک زندانی سیاسی اعلام آمادگی کنم .

فردی که اعلام درخواست کمک را داده بود خود یکی از فعالان وابسته به جریانی بود که خود را ” پادشاهی خواه ” می نامید ، فردی شناخته شده بود که محاکمه شده و اکنون با قرار کفالت آزاد بود و برای روشن شدن پرونده و تکلیف نهایی منتظر تشکیل دادگاه بود . وی در  طول همین دوران انتطار برای تشکیل دادگاه با حضور مجازی در رسانه های اپوزیسیون طرفدار سلطنت  بطور علنی بر علیه رژیم تبلیغ میکرد و مواضع سیاسی جمهوری اسلامی را ازادانه و شجاعانه بنقد میکشید . از وی مستقیما پرسیدم که با توجه به اینکه در داخل کشور و منتظر تشکیل دادگاه است از اعلام نظر علنی نظراتش احساس خطر نمی کند و اینکه چگونه است که بعضی زندانیان سالها بدون حتی یک روز مرخصی و یا حتی اجازه ملاقات با خانواده اشان در زندان هستند اما در مقابل زندانیان یک جریان خاص ، در حین مرخصی و در در جریان انتظار برای تشکیل دادگاه آزادانه اظهار نظر می کنند ، فعالیت نیمه علنی کرده و حتی برای زندانیان کمک مالی جمع می کنند ؟ که ایشان مطرح کرد من نمیدانم چرا بعضی از ما از این امکانات بر خوردار هستیم و در اینمورد با کسی هماهنگ نیستم .

از طریق همان شبکه اجتماعی که این فرد در آن تقاضای کمک داده بود با وی تماس گرفته و برای اطمینان ازحقیقی بودن موضوع و واقعی کردن تماس از وی خواستم که با ایشان تماس ویدیویی داشته باشم که با درخواست من توافق شد و بعد از تماس تصویری مطمئن شدم که یک فرد واقعی در آنطرف تماس و داخل کشور وجود دارد و از وی خواستم که نام و فامیلی خانواده ای را که باید به وی کمک کنم را به من اعلام کند که مشخصات یک حساب بانکی به من داده شد و من با جستجو در اینترنت متوجه شدم که حساب متعلق به همسر یکی از زندانیان است که بعد از دستگیری ” شوهرش ” اکنون با کودک خردسال خود در یکی از شهرستانها زندگی می کند . فرد زندانی نیز متعلق به جریان پادشاهی خواه بود ومن البته مطرح کردم که من خود یک جمهوری خواه هستم و با اصحاب سلطنت میانه ای ندارم اما گرایش سیاسی فردی که بر آنم به وی کمک کنم برای من اهمیتی ندارد و جنبه اجتماعی این اقدام برای من مهم است .

توسط همان فرد اعلامیه دهنده ،  شماره تلفن همسر فرد زندانی را گرفته و با وی تماس گرفته و متوجه شدم که حداکثر نیاز آن خانواده هر هفته سیصد هزار تومان مخارج زندانی در زندان و حدود سه میلیون تومان هزینه زندگی خانواده است . با یکی دونفر از دوستان تماس گرفتم و تصمیم گرفتیم که مبلغ را که حدود 150 یورو در ماه میشود را فراهم کرده و توسط صرافی که همیشه و در چنین مواردی از آن طریق مبالغ جزئی در همین حدود را بداخل کشور منتقل میکردم این مبلغ را هم برای این خانواده بفرستم . طبق معمول که قبلا و در چند مورد توسط صرافی که نه در شهر محل زندگی ام که از طریق صرافی که در شهر دیگری بسیار دورتر از محل سکونتم است ، عمل کرده بودم برای انتقل 150 یورومعادل حدود 4000000 تومان به صراف مراجعه کردم که وی مبلغ و کارمزد خود را دریافت و گفت که در یکی دو روز اینده این کار را انجام خواهد  داد .  بعد از دوروز که با صراف تماس گرفتم وی بمن اطلاع داد که طرف تجاری وی در ایران که سعی کرده بود که مبلغ را به حساب داده شده از من واریز کند ، از سوی مراکز امنیتی مورد بازخواست قرار گرفته که حساب بانکی مقصد را از کجا بدست آورده و چرا می خواهد که به آن حساب پول واریز کند که وی گفته بود که این حساب از طریق مشتری به وی داده شده و شناختی از دریافت کننده و ارسال کننده پول ندارد ، همان عامل امنیتی به طرف ایرانی صراف گفته بود که ارسال پول به این حساب بانکی ممنوع و بهتر که بعد از این از نقل و انتقلات پولی مشکوک خودداری کند و به این شکل نیز ارسال پول از سوی من برای خانواده آن زندانی با اشکال برخورد کرد  و عملا انجام نشد .

بررسی موضوع: بنظر میرسد که دستگاههای اطلاعاتی رژیم اسلامی ، افراد معینی از میان فعالان سیاسی را در انجام فعالیت های سیاسی علنی آزاد می گذارد ، این افراد معمولا و بدون هراس علیرغم زیر تیغ دادگاه و احکام سنگین قضایی ، به رسانه های خارج از کشور تلفن میزنند ، در میزگردهای آنها شرکت می کنند ، و در مواردی حتی ” خامنه ای ” را نیز مستقیما مورد شماتت و در مواردی توهین های سیاسی قرار میدهند ، عملی که جرم و اتهام بسیاری از زندانیان سیاسی است . این افراد در اکثریت قریب باتفاق از جریان سلطنت طلب و پادشاهی خواه هستند و یا اگر مستقیما خود را پادشاهی خواه نمیدانند ، اساسا و فقط با رسانه های هوادار رژیم سابق مثل ” ایران اینترنشنال  و ” من و تو ”  ویا دو رسانه آمریکایی که مستقیما به پایگاه سلطنت طلبها تبدیل شده ، یعنی  ” صدای آمریکا ” و “رادیو فردا ”  و یا با ” ایران فردا ” رسانه  نزدیک به سلطنت طلبها و عربستان سعودی تماس میگیرند . البته اخیرا شرکت بعضی فعالان سیاسی داخل کشور  نیز در ” بی بی سی فارسی ” که توانسته است مرز میان یک رسانه اپوزیسیونی و یک رسانه حرفه ای خبری را حفظ کند حضور پیدا کرده ودر مصاحبه با این رسانه شرکت می کنند .

اگر بخواهم مستقیما و در جهت آگاهی بخشی کامل عمل کنم منظور من از چنین افرادی بشرح زیر است  :

  • زردشت احمدی راغب متعلق به جریان 14 نفر امضای استعفای خامنه ای که در طول مدت بازداشت خود و در دوره ای که حتی در اعتصاب غذا بود با رسانه ” ایران فردا ” و برنامه ” تفسیر خبر تلفن زده و  ظاهرا شجاعانه بر علیه ج.ا. اعلام موضع می کرد
  • ” فاطمه سپهری ” متعلق بجریان امضای در خواست خلع ” خامنه ای ”
  • حشمت طبرزدی که خود را رهبر جریانی بنام جبهه دمکراتیک ملی ایران معرفی می کند
  • قاسم شعله سعدی که مردم را به قیام برای عبور مسالمت آمیز خوانده و بنحو حرافانه ای گاه خبر از صدور فرمان عفو برای نظامیان و گاه ازصدور فرمان های مختلف برای عفوئ بخشودگی خامنه ای و سران رژیم میدهد وجود چنین فرد خیالپردازی بیشتر موجب وهن اپوزیسیون است
  • – مریم سمقانی فعال پادشاهی خواه که از داخل کشور با حضور در رسانه ایران فردا ( متعلق به علیرضا نوری زاده ) بنحوی بی محابا به تبلیغ علیه ” ج.ا.” می پردازد
  • محمد نوری زاد که با فعالیت تبلیغی علنی و با نزدیکی زیاد به رسانه های نزدیک به طرفداران رژیم سابق و امضای نامه 14 نفر در درخواست برای استعفای خامنه ای نهایتا دستگاههای اطلاعاتی بر آن شدند که وی را دستگیر و با وی برخورد قطعی در حد حذف  فیزیکی وی کنند . اینکه چرا رژیم مدتها “نوری زاد” و افرادی مانند وی را آزاد گذاشته و در کدام مرحله فرد را دستگیر می کنند در حال حاضر قابل فهم نیست . اما دو نمونه ” روح الله زم ” و ” نوری زاد ” بیانگر آنستکه برخورد با چنین افرادی بسیار حساب شده است و از سر تصادف و تساهل نیست .

شکی نیست که دستگاههای اطلاعاتی رژیم با هر فردی و بنا بر تحلیل خود از آن فرد معین با وی برخورد و در ازاد گذاشتن هر فرد مفروض بنبال هدفی معین هستند ولی در تحلیلی کلی می توان گفت که آزاد گذاشتن افراد معینی اساسا با هدف کلی ، رصد تماسها و فعالیتهای این افراد و دستگیری افرادی است که به این دام افتاده و با آنها تماس بگیرند . در حال حاضر نمی توان ونباید ادعای مطلع بودن افراد فوق الذکر از رصد فعالیتهایشان توسط اطلاعات رژیم را کرد و باید بیشتر احتمال را بر بی تجربگی این افراد نهاد .

شکی نیست که رژیم در موارد زیادی سعی در تقویت جریانهای پادشاهی خواه و طرفداران رژیم سابق داشته و دارد که تحلیل این موضوع را در نوشته های دیگری می توانید ببینید .

تحلیل موضوع : می توان با اطمینان گفت که فعالیت تبلیغی – علنی اکثر فعالان فضای مجازی ساکن در داخل کشور تحت رصد و کنترل دستگاههای امنیتی رژیم انجام میشود ، بخصوص در مورد افرادی که فعالیت خود را بطور علنی و با اعلام مشخصات فردی خود انجام میدهند ، بطور معمول  می توان به صداقت این افراد اعتماد داشت و نباید انگ همکاری با دستگاههای امنیتی به آنها زده شود ، اما قطعا می توان گفت که این افراد از تیز هوشی و درایت لازم برای کار سیاسی در یک دیکتاتوری سرکوبگر و فاشیستی برخوردار نیستند ،

علت ساده نگری این افراد چیست ؟

از خاطر نبریم که تحلیل  بسیاری از فعالان سیاسی داخل و متاثر از جریانات غالب اپوزیسیونی خارج از کشور بر اساس عبور مسالمت آمیز ، برگزاری رفراندوم و یا انتخابات است که نوعی خوشخیالی و ساده گرفتن امر مبارزه با حکومت اسلامی را در ذهن این فعالا ن مطرح کرده است ازیاد نبریم که فعالان پادشاهی خواه و طرفداران رژیم سابق که از حمایت رسانه ای گسترده رسانه های خبری رادیو فردا ؛ صدای آمریکا ، ایران اینتر نشنال ، منو تو و ایران فردا  برخوردار هستند  و علیرغم این همه حمایت  فاقد تجربه کار تشکیلاتی بوده  بخاطر سنتی و ضدیت اشان با  جریانهای روشنفکری نیز حاضر به مطالعه و تحلیل عمیق اوضاع اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی نبوده و از سطح سواد تئوریک بسیار پایینی برخورد دار بوده و درست به همین خاطر امکان نفوذ دستگاههای امنیتی در آنها بسیار بالاست . شک نکنید که رژیم توانسته با صادر کردن بعضی عوامل خود به خارج از کشور آنها را در رسانه های متعلق به آمریکا و عربستان سعودی بکارد و تا مغز استخوان در این رسانه های نفوذ کند و از طریق آنها به اعمال سیاستهای تبلیغاتی و رسانه ای در مورد تضعیف ویا تقویت کردن جریانات سیاسی اپوزیسیونی مورد نظر خود بپردازد . یک نمونه موفق این سیاست کنترل حساب شده  ، جریان ” آمد نیوز ” بود که نهایتا وبرای مخفی نگه داشتن روش های اجرایی بکار گرفته شده به فاجعه اعدام عامل اساسی آن منجر شد . افرادی از این دست و مانند ” روح الله زم ” بدون اینکه خود بدانند و با ساده نگری  به ” کبوتر پر قیچی ” سازمانهای اطلاعاتی ” ج.ا” تبدیل شده و نهایتا هم خود یه بشکل فیزیکی حذف و یا با ترور فکری ، از نظر سیاسی حذف میشوند .

مسئولیت به گردن چه کسی است :

شکی نیست که مسئولیت اساسی همه مشکلات و فجایع در کشور ما  قبل از همه بعهده رژیم جمهوری اسلامی و شخص علی خامنه ای است ، اما ما بعنوان اپوزیسیون ، در مورد رژیم بعنوان دشمن برخورد میکنیم ،  اما افراد و شخصیت های اپوزیسیونی را متعلق به هر جریان سیاسی که باشند رانقد می کنیم چون احتمال تغییر نگرش ودیدگاه آنان را داده و از آنها انتظار تغییر روش و نگرش های سیاسی خود را داریم  بنابراین و از این دیدگاه :  مسئولیت اساسی این ساده نگری های منجر به فاجعه به گردن الف : اصلاح طلبان که وعده عبور مسالمت آمیز از رژیم توسط صندوق رای را داده و از مبارزات مردم بعنوان کارت بازی و دادو گرفت سیاسی با رژیم استفاده می کنند و با اشتباهات خود هزاران نفر را بدام رژیم انداخته اند   ب: محسن سازگارا ، حسن شریعتمداری و افراد گرد آمده در” شورای مدیریت  گذار” که با طرح نظرات انحرافی عبور مسالمت آمیز و تصویر فضای صورتی امکان برپایی انقلاب مخملی به خوش باوری و بلاهت در میان مخالفان دامن زده و باعث برخورد خوشباورانه بر این مبنا که رژیم در همین چند ماه آینده سرنگون میشود باعث برخورد علنی افرادبی تجربه و نهایتا دستگیری آنانرا فراهم می آورند ، محسن سازگارا در برنامه های خود و بمجرد وقوع تظاهرات ، وضعیت ایران را به ” اوکراین ” و کشورهای سابق شوروی تشبیه کرده و فریاد بر می آورد که مردم در حال فتح فرمانداری ها و ادارات و هستند و با بوجود آوردن جو کاذب ،  فقط در جهت کشته و دستگیر شدن مردم و گرفتن امتیاز از اتاق های فکر آمریکایی که با آنان همکاری می کند گام بر میدارد  ….

ج– شخص رضا پهلوی که دائما و بنا بر ملاحظات و ارتباطات سیاسی خود بر روی گذر غیر خشونت آمیز تاکید کرده و به هواداران خود وفعالان داخل کشور نوعی ساده نگری و پخمگی سیاسی انتقال میدهد که گویا با حضور در تخت جمشید ، آب بازی در پارکها و یا روشن کردن چراغ ماشینها در ساعاتی معین می توان رژیم را سرنگون کرد  

د: اپوزیسیون آمریکا نشین و مشخصا فردی مثل ” معصومه علی نژاد ” که مبارزات مردم و زنان ایران را در چهارچوب منافع  دولت آمریکا سازمان داده و زنان و دختران ایرانی را به سربازان بی جیره و مواجب اعمال سیاستهای ” دونالد ترامپ ” تبدیل کرد و در حالیکه زنان و دختران ایرانی در اجرای سیاستهای ” مایک پمپئو و چهار شنبه های سپید ” بزندان می افتادند  و احکام 20 و 30 ساله میگرفتند درست در همان حال ” دونالد ترامپ ” برای مذاکره و مبادله زندانی با ” ج.ا.” در حال مذاکره بود و با صدای بلند اعلام میکرد که ایران با همین رژیم هم می تواند به پیشرفت و ترقی دست یابد  و خانم ” قمی ” هم در حال خرید و فروش آپارتمان در نیویروک بود .

اشتباهات اپوزیسیون آمریکا محور در سوریه و افغانستان نیز همین بود !

 از یاد نبریم که اولین جرقه های حرکات موسوم به ” بهار عربی ” در سوریه ؛ مصر ، لیبی و حتی یمن که به سرکوب خونین و قتل و دستگیری هزاران نفر و بوجود آمدن جنگ داخلی در آن  کشور  منجر شد توسط همین جریانات خوشخیال  طرفدار عبور مسالمت آمیز و حضور میلیونی در میدان و بصدا در آوردن صدای بوق و نشستن در میانه خیابانها و قلیان کشیدن بعنوان اعتراض در میانه بزرگراهها   در آن کشورها راه اندازی شد .

در آن کشورها  حرکاتی  درست به مانند همین خوش خیالان طرفدار عبور مسالمت آمیز سازمان داده شده بود که منجر به آن فجایع شد . در مبارزه با رژیمهای سفاک و آدمکشی مانند رژیم اسلامی حاکم بر ایران ؛ رژیم خونریز بشار اسد و یا حکومت نظامیان در مصر نمی توان و نباید به انقلابهای صورتی ومخملی دل بست . در مورد آن کشورها نمیتوان نظر قاطع داد اما در مورد کشور خودمان ” ایران ” می توان گفت که رژیم اهریمن با انقلابی خونین بر سر کار  آمده وفقط با انقلابی خونین از قدرت دست می شوید .

عوامل اجرای این سیاست چه کسانی هستند :

 منظور از این سیاست ، همان گستردن جو خوشبینی و خوشخیالی نسبت به پیروز صندوق رای و عبور مسالمت آمیز و … است که اتفاقا عوامل اجرای آن صادقترین فرزندان همین مردم هستند و در صف اول و تحت تاثیر اصلاح طلبان ، اپوزیسیون معتقد به عبور مسالمت آمیز ، فریاد  بر لب آورده با تمام توان خود شروع به فعالیتهایی از نوع صدرو بیانیه و در خواست استعفای خامنه ای و … می کنند و رژیم هم شروع به بازی با آنان می کند و بصورت برنامه ریزی شده آنانرا بسوی ارتباط گیری با رسانه های مهر و نشاندار خارج از کشورفرستاده و عامدانه سبب معروف و  مطرح شدن آنان را فراهم می کند  و از آنسو ضمن رصد و کنترل ارتباطات آنان ، شروع به دستگیر و تحت مراقبت قرار دان هر کس که با اینان تماس بگیرد می کند . نمونه ” روح الله زم ”  ، سازمان پادشاهی خواه رعد  و دستگیری ” جمشید شار مهد ”  از این نمونه هاست . در مورد ” زم ” بعد از دستگیری وی  افراد وسیعی  در ارتباط با وی دستگیر و ی مورد تعقیب قرار گرفته و حرکات اعتراضی سالهای 1396و1397 با شکست روبرو شد از نمونه های موفق دستگهای اطلاعاتی رژیم در نفوذ بداخل مبارزان و روشنفکران و سازمانهای مخالف بود .

 نتیجه گیری : نمی توان و نباید بدون اسناد و ادله محکم کسی را به همکاری با دشمن متهم کرد اما باید در مورد ارتباط با:  رسانه های آمریکایی ” رادیو فردا ” و ” صدای آمریکا ” ،  که رژیم سعی داشته است  عوامل خود را در آنجا بکارد

 ، ” ایران اینترنشنال ” که عموم همکارا  آن از اصلاح طلبانی هستند که هنوز به بازگشت بدوران طلایی امام امید دارند ، منو تو و ایران فردا بخاطر اینکه اینان اساسا هیچ درکی از مبارزه با یک رژیم سرکوبگر و استبدادی را ندارند احتراز و در صورت لزوم  و فقط بدون گذاشتن هیچ اثری با اینان تماس گرفت . در مورد تماس با افراد فعال سیاسی بخصوص داخل کشور که بر علیه رژیم ، مواضع علنی – انتقادی گرفته و براحتی و بدون اشکال بارسانه های خارج از کشور تماس گرفته و فعالیت علنی سیاسی می کنند باید بسیار محتاط بوده  و دانست که همه فعالیتهای افرادی از این دست تحت رصد نیروهای امنیتی رژیم است . در مورد تماس با سازمانهای خارج کشور فقط با افرادی که شناخت مبتنی بر ارتباط فردی با آنان دارید اقدام کنید و از یاد نبرید که سازمانهای پادشاهی خواه علیرغم داشتن کینه نسبت به رژیم ، اما بخاطر فقدان تجربه کار تشکیلاتی پر از ماموران نفوذی – امنیتی رژیم هستند .

از یاد نبریم که رژیم سوریه در ابتدای بهار عربی با آزاد گذاشتن افراد منصوب به گروه تکفیری داعش به بساری از اهداف خود رسید و اتحاد جماهیر شوروی تا چند دهه کنترل کامل جریانات سلطنت طلب را در دست داشته و با نفوذ در میان آنان توانست تا مدتها به دستگیری هواداران جریان بازگشت تزاریسم بپردازد . از یاد نبریم که مشاوران امنیتی رژیم ، در سطوح موثر ، همان ماموران دستگاههای امنیتی روسیه هستند که دارای تجارب زیادی در نفوذ بداخل جریانات اپوزیسیونی کشورهای مختلف دارند .

Tagged as: , , , , , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: