-نگاهی به فاجعه جنگ در اکراین ، ریشه ها و چشم اندازها قسمت اول – .
در زمان اتحاد شوروی و در کشور تاجیکستان ، کودکان سالهای ابتدایی مدارس یک شعار دولتی را که می گفت : ما کلان ( بزرگ ) میشویم ، قهرمان میشویم ، از برای وطن کسمونفت ( فضا نورد ) میشویم را به این صورت تغییر داده بودند و می خواندند : ما کلان میشویم ، قهرمان می شویم ، از برای وطن پخته چین ( پنبه چین ) می شویم . این طنز به این واقعیت اشاره داشت که پیشرفتها و دستیابی به مراحل عالی تحصیلی وکسب امتیازات اجتماعی ، اساسا و اکثرا در اختیار روسها و مقامات بالای حزبی بود و و تاجیک و ازبک و قرقیز و … در بهترین حالت هم که قهرمان شوند قهرمان سرعت در برداشت محصول پنبه میشوند
وجود چنین تضادی در تمام طول حیات سایوز ( مردم اتحاد شوروی بطور خلاصه از آن کشور بعنوان -سایوز -نام میبردند ) وجود داشت و کشورهای حاشیه ای و بخصوص آسیای میانه و تا کنون هم خود را مجبور و موظف به اطاعت از روسها می بینند .
در مصاحبه اخیر ” ولادیمیر زلنسکی ” بخصوص در آن قسمتی که وی خطاب به ” ولادیمیر پوتین ” گفت : با من بنشین و حرف بزن ، اما تحقیرم نکن .. دقیقا به این تضاد کهنه میان ملیتهای مختلف تشکیل دهنده شوروی با روسها و مرکز نشینان اشاره داشت . از یادنبریم که روسها تا کنون هم از عبارت نه چندان خوش آیند ” خاخول- خاخلی ” برای نام بردن از اکرایینها ها استفاده می کنند که اشاره به استفاده اکرایینها از حرف خ بجای گ است . تنها بعد از فروپاشی “سایوز” بود که کشورهای مستقل شده در اروپای شرقی و کمتر هم در آسیای میانه طعم آزادی در تصمیم گیری و استقلال رای را چشیدند . روسیه اما در آسیای میانه و قفقاز شمالی و جنوبی به دوشکل مختلف به اعمال نفوذ درحکمرانی در این کشورها ادامه داده که یا بشکل حضور نظامی آنطور که در دولتهای ضعیف آسیای میانه عمل می کند است و یا بشکل حضور پنهان سیاسی مانند اذربایجان ، ارمنستان و قفقاز جنوبی و جمهوری های مسلمان نشین قفقاز شمالی هم که جمهوری های خود مختار فدرسایون روسیه هستند
کشورهای قفقاز جنوبی با اینکه از نظر سیاسی دولتهای مستقلی هستند اما تا امروز هم نهایتا خود را با سیاستهای منطقه ای و بین المللی کرملین هماهنگ می کنند و جرات مخالفت با مرکز را ندارند . البته استقلال رای کشورهایی مانند آذربایجان ، ترکمنستان و گرجستان بیشتر است که باید در جای خود به علت این تفاوت پرداخت .
با اینکه نمی توان سیاستهای اجرایی روسها و قبل از آن حزب کمونیست شوروی در کشورهای مورد اشاره را سیاستهای امپریالیستی ( با خوانش مارکسیست – لنینیستی و براساس تعبیر رابطه سلطه و تابعیت ) نامید ، اما در هر کشوری و با تمام تلاش حزب ک. ا.ش . در زدودن ملی گرایی منحط ، بیگانه ، بیگانه است و می توان با اطمینان گفت نارضایتی ” زلنسکی و اکرایینی ها ” از برخورد متکبرانه روسها با خود ، بدون استثناء حرف دل همه رهبران کشورهای سابق اتحاد شوروی است که به اشکال مختلف تحت تاثیرسیاست گذاری های کرملین هستند و این زخم و این دمل در هر کجا که فرصت آن فراهم شود سرباز خواهد کرد و البته که آمریکا هم بعنوان عامل خارجی و دشمن کشور و مردم روسیه و حتی ملل شرق ، آماده استفاده از این تضاد و دمیدن در آتش نارضایتی ها و بر پا کردن حرکتهای اعتراضی تا حد براه انداختن جنگ میان روسیه و هر کدام از این کشوربا هدف تضعیف روسیه است . براستی اکنون که 3 دهه از فروپاشی گذشته است و نسل جوان در کشورهای سابق اتحاد شوروی تحت تاثیر شدید فرهنگ حاکم بر شبکه اجتماعی که تبلیغ بیحد و حسر سبک زندگی آمریکایی ( با چاشنی ضد روسیه و ضد سوسیالیستی ) است روسیه چه راه حلی برای برون رفت از این مخمصه دارد واین کشور توان چند لشکر کشی دیگر از این دست را خواهد داشت ؟
این واقعیتها به نگرانی بیش از حد ازآینده سرنوشت کشوربزرگ روسیه و مردمی که در جنگ دوم جهانی ، بیشترین بها را در مبارزه با فاشیزم دادند و قبل از آن در اکتبر1917 جسارت دست یازیدن به تلاشی برای ایجاد دنیایی بری از نابرابری ها را داشتند و اخیر منطقه و جهان را از شر ” داعش ” نجات دادند ، دامن میزند . امروز کشور روسیه از مبارزین اصیل در به چالش کشیدن تناقض های اساسی ساختار سرمایه دارانه حاکم بر نهادهای اقتصادی و سیاسی بین المللی است و این مبارزه از نیازهای اساسی شرایط زیستی حاکم بر زندگی نوع بشر است .
بخشی از مبارزه فدراسیون روسیه با اروپا و آمریکا تلاش برای تغییر یکه تازی آمریکا در جهان است که آمریکا دیگر نتواند هر گاه که طرحی داشت دست به ماجراجویی بزند و از دل این ماجراجویی ها ، بن لادن و 11 سپتامبر ، ظهور داعش در عراق ، نابودی کشوری لیبی و بقدرت رسیدن طالبان در افغانستان بوجود بیاید برسد . مبارزه روسیه با دنیای یک قطبی آمریکایی ، مبارزه ای مترقی است ، مبارزه روسیه با اصل وجود ناتو که تنها موقعی بکار می آید که بکار آمریکا بیاید ، مبارزه ای بحق است اما دریغ و درد که بخشی از مردم خود ما در ایران و یا امروز در اکرایین و ….از موضع بشدت عقب مانده آمریکا حمایت کرده و گاها به منافع خود ما ضربه میزنند ! این موضوع کاملا واضح است که آمریکا نهایتا به دنیای چند قطبی تن خواهد ، همچنانکه اکنون عقب نشسته است و دیگر نمی تواند به مانند گذشته در ایران ، و شیلی وعراق و … هر وقت که اراده کرد دست به کودتا بزند و صدها و هزارها بکشد اما برای بتعویق انداختن عقب نشینی خود اکنون از جان و مال و استقلال دیگر کشورها مایه گذاشته و به این شکل بهای ماجراجویی ها و سبکسری های سیاسی رهبران آمریکا را بازهم این مردم منطقه هستند که میپردازند .مردم اکراین جان و خون میدهند اما تلاشهایشان عملا در راه حفظ قدرقدرتی آمریکا بر جهان هزینه میشود !
Leave a Reply