سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

جنگ در اکراین بطور مستقیم به ما مردم منطقه مربوط است

بخش اول

قسمت دوم -نگاهی  به فاجعه جنگ در اکراین ، ریشه و چشم اندازها .

اهمیت نقش روسیه در امنیت آسیای میانه و قفقاز مسئله ای فوری تر است :

 برای ما ایرانیان بعنوان ساکنان منطقه و کشوری که بشدت تحت تاثیر تحولات منطقه آسیای  میانه و قفقاز  قرار دارد ،موضوع قدرت نهفته مسلمانان بنیاد گرای ساکن تاجیکستان ، ازبکستان ، قرقیزستان ، ترکمنستان ، و در قفقاز جمهوریهای مسلمان نشین روسیه ، موضوعی است که حائز کمال اهمیت است.  اکثریت جمعیت این کشورها مسلمانانی با  گرایش وهابی و مرکزیت مذهبی عربستان و فرهنگی و زبانی ترکیه بوده و در صورت تضعیف روسیه و سرنگونی دولتهای حاکم براین کشورها  بدست جمعیتهای بنیاد گرا وآزاد شدن نیروی این اقشار ، گرایشهای سکولار جمعیت این کشورها قدرت جلوگیری از قدرت یابی آنها را نداشته و می توان به شکلی و نه به حدی که در قدرت گیری طالبان در افغانستان شاهد آن بودیم ، قدرت گیری بیناد گرایان را در این کشورها بخصوص تاجیکستان و ازبکستان را شاهد باشیم . .

سیاستی که غرب ، امروزدر “اکراین” دنبال می کند با هدف  نتیجه نهایی تضعیف روسیه است و تضعیف روسیه اگر آنطور که آمریکا می خواهد حاصل شود به ازاد شدن انرژهای ویرانگری در آسیای میانه و قفقاز  منجر خواهد شد که دهها هزار نفرو دهها شهر و چندین کشور  در آتش نفرت جنگهای فرقه ای و مذهبی حاصل از آن خواهند سوخت . در یک کلام غرب با سیاست تضعیف روسیه با آتش بازی می کند . آتشی که اگر بر پا شود نه آمریکا و اروپا که  قبل از هر چیز ما مردم منطقه در آن خواهیم سوخت . بنابراین جنگ در اکراین بطور مستقیم به ما مردم منطقه مربوط است .

 احزاب و گروهای سیاسی مسلمان این کشورها از نظر سیاسی و بعد از سالها سرکوب در شوروی سابق و دولتهای اتوکرات و شبه مدرن بعد از فروپاشی ، تشنه کسب قدرت و اعمال اراده هستند ودر اولین برخوردها با آنان می توان به خشونت بیحد و حصر آنان که ناشی از احساس سرخوردگی از دولتهای چند دهه اخیر حاکم بر خود است را متوجه شد . بحث اساسی در این باره اینستکه دورقیب اصلی روسیه یعنی آمریکا و آروپا در هر نقطه ای که احساس کنند ، می توانند با دامن زدن به احساسات ملی – بنیادگرایی اسلامی ، روسیه را به چالش بکشند ،در اعمال این سیاست تردید بخود راه نخواهند داد، این سیاستی است که آمریکا در افغانستان 1979 ، در عراق صدام حسین و تحریک و سرکوب  مسلمانان سنی منجر به  بوجود آمدن داعش و… انجام داد. در هیچ حالتی آمریکا و اروپا در تنش زایی در مناطق مختلف در خاور میانه ، احساس مسئولیتی در فجایعی که بر اثر اعمال این سیاستها بر سر مردم منطقه آمده است نداشته اند و تنها بعد از نابود شدن کشورها و بعد از انداختن بمبهای مادر خود درافغانستان ، لیبی وعراق با بی مسئولیتی تمام منطقه را ترک کرده و مردم بلا زده را درمیان آتش و خون  رها کرده اند . شکی نیست که آمریکا سیاست تضعیف حضور روسیه در آسیای میانه را دنبال می کند و برای سیاستگذاران آمریکایی ، نتیجه تضعیف روسیه در این منطقه ای که آتشها زیر خاکستر دارد و می تواند به جنگهای منطقه ای و فرقه ای و قبیله ای نابود کننده منجر شود اهمیتی ندارد واین دو  جز به تضعیف روسیه به هیچ چیز نمی اندیشند .

 ماهیت تضاد آمریکا و اروپا با روسیه چیست ؟

شکی نیست که شعار دفاع از آزادی مردم اکراین و ارزشهای دمکراتیک و حقوق بشری اعلامی از سوی آمریکا در توجیه دخالت در ” اوکراین ” قطعا پوششی بر اهداف اعلام نشده این دوقطب بزرگ اقتصادی و سیاسی است ، توهماتی مانند این ادعا که رییس جمهوری روسیه به فکراحیای اتحاد شوروی است و اینکه بعد از ” اوکراین ” نوبت سایر کشورهاست کاملا بری از واقعیت است ، هیئت حاکمه  فعلی روسیه بر اساس نظرات  اصلاح طلبی ضد کمونیستی و برای انحلال شوروی بقدرت رسیدند و بشدت خواهان اروپایی کردن روسیه هستند و اکنون که مشاهده می کنند که حتی علیرغم انحلال  اتحاد شوروی ،غرب نه تنها آنهان را جذب نکرده که حتی در راه نابودی آنان گام برمیدارد بشدت سر خورده و خشمگین هستند و از سوسیالیزم مانده و از کاپیتالیزم رانده هستند . آمریکا و اروپا خود ایران و روسیه و چین را بسوی همگرایی بیشتر هل میدهند .

اما  اهداف آمریکا و اروپا در  تضعیف روسیه بعنوان کشوری است که بازار پر مصرف خود را بطور کامل در اختیار شرکتهای فراملیتی متعلق به اروپا و آمریکا  قرار نمی دهد ، هنوز هم با مبلغی در حدود 400 هزار روبل ( 5 هزار دلار با نرخ برابری دلار قبل از جنگ اخیر ) می توان  در شهری در 300 کیلومتری مسکو یک آپارتمان یک خوابه خرید و یک خانواده سه نفره می تواند با دریافت 600 هزار روبل( حدود هفت هزار دلار )  کمک بلا عوض از دولت و سپردن آن به یک بانک تا 50 میلیون روبل – 60 هزار- دلار وام بلند مدت گرفته و با بهره 5% صاحب آپارتمانی 70 متری در شهر سنت پترزبورگ شود ، هنوز هم هزینه مصرف  آب و برق و گاز برای خانواده های دو نفره ناوابسته از مصرف در ماه حدود 50 دلار و در شهرهای مرکز حدود 80 دلار ماهیانه است ، دولت بخش تحصیل ، حمل و نقل ، پست ، آموزش و درمان را بدست بخش خصوصی نمی دهد وتحصیل از کودکستان تا دانشگاه مجانی است و  این باسیاستهای دولت کوچک تبلیغ شده از سوی بانک جهانی و سیاست  قطع سوبسیدها در تضاد است . روسیه تنها کشوری هست که دولت  حتی مسئولیت تهیه آبگرم را برای ساکنین  شهرها بعهده دارد و هر سال در ابتدای فصل پاییز همه شوفاژها گرم میشوند و هیچکس از سرما نمیلرزد و این خدمات در کشوری است که تولید ناخالص سرانه آن در حد پایین  11 هزار دلار است . وقتی که اروپا و آمریکا از نبود دمکراسی در روسیه می گویند ، شما این حرف را به نبود فرصت برابر برای سرمایه گذاران خارجی با بخش دولتی روسیه در بخشهای استراتژیک معنا کنید  …. بر این مبناست که  نمی توان به هیچکدام از ادعاهای آمریکا در تقابل آن کشور با روسیه  در دفاع از ارزشهای دمکراتیک و حقوق بشر  اعتماد کرد . آمریکایی ها وقتی می گویند پوتین دیکتاتور است شنونده باید عاقل باشد و بفهمد که منظور اینستکه چرا پوتین اقتصاد خود را بطور کامل بدست شرکتهای آمریکایی نمی دهد ؛ تا این شرکتها اقتصاد آنجا را شخم بزنند ودر پی اعمال سیاست دولت کوچک بی مسئولیت ، شاهد فروپاشی دولت روسیه و بخش مهمی از تمدن و فرهنگ ارتدکسی مردم روسیه باشیم .

. علیرغم هیاهوی بسیار بنگاههای تبلیغاتی آمریکایی  ساختار اقتصادی حاکم بر روسیه یک سرمایه دار ی جوان و پر از امکانات رشد و ترقی است و از این نظر با ساختار پر از تناقض و فرسوده آمریکا قابل مقایسه نیست . روسیه چشم انداز رشدو ترقی بیشتری را نسبت به آمریکا در پیش رو دارد . از یاد نبریم که در پی انتخابات ریاست جمهوری گذشته در آمریکا ، یک رییس جمهور فرمان حمله به کاخ سفید را به هواداران خود داد و گاها بر اثر تضاد میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه ، گاها تصویب بودجه دولت چند هفته در این کشور بعقب می افتد .

بحران اکراین در کجای این معادله قرار دارد !

مردم اکراین در استقلال خواهی و ازاد شدن از نفوذ روسیه حق دارند ، اما مشکل اینست که هدایت مبارزه در دستیابی به این اهداف را بدست آمریکایی داده اند که بنحوی هیستریک خواهان نابودی روسیه و یا در وضعیت فعلی تضعیف این کشور و وارد آوردن ضربات کمر شکن به اقتصاد این کشور با چشم انداز وادار کردن مردم روسیه به شورش بر علیه ” ولادیمیر پوتین ” است ، هدفی که تا کنون تحریم در هیچ کشوری به آن نائل نشده است .

آمریکا  از انرژی و مبارزات مردم اکراین در دستیابی به استقلال و دمکراسی خواهی   در جهت حل تضادهای خود با روسیه سوء استفاده می کند ! “اکراین” تا کنون سه شهرو مناطق مهم خود را  در وحدت با آمریکا برای جنگ با روسیه از دست داده است ، همراهی رهبران این کشور با آمریکا ، اکراین را به میدان مبارزه آمریکا با روسیه تبدیل کرده است و همه اینها اثبات می کند که رهبران “اکراین” یا از سیاست چیزی نمی دانند و یا می دانند و در اعتماد به آمریکا ، حاضر به بر باد دادن منافع ملی خود هستند. اکرایینی ها بازندگان اصلی و بزرگ فاجعه حمله روسیه به کشورشان خواهند بود ، فردا روزی که جنگ تمام شود ، ، مردم این کشور خواهد فهمید که همه حمایتهای غرب از کشورشان و این همه تعریف و تمجید آمریکا و بریتانیا حرفهای توخالی و نه بخاطر کمک به رشد و ترقی ” اوکراین ” که اساسا ضربه زدن به روسیه به خرج ملت اوکراین بوده است . از یاد نبریم که  بعد از نزدیک به دوهفته شروع جنگ ، بوریس جانسون پر حرارات در دفاع از ” زلنسکی ”  ، فقط 50 ویزا برای آوارگان اوکرایینی صادر کرده است و همین امروز اتحادیه اروپا در نشست خود ، رای به عدم پذیرش اکراین در اتحادیه اروپا را داد. “اکراین” فقط به کار این می اید که با روسیه بجنگد و ارزش دیگری برای اروپا و آمریکا ندارد .

بخش سوم

Tagged as: , , , ,

Categorised in: Uncategorized, فرهنگ ، تاریخ و جامعه, مقالات و نوشته های ژئو پولیتیک ایران ، خاور میانه ، زوسیه و ایران

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: