سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

آنگاه  که ” ولایی ” ها شرم کنند ، انقلاب خواهد شد !

زمانی دور،  بزرگی گفته بود ” شرم خودش گونه ای از انقلاب است ، شرم همان گونه ای خشم است که به درون روی کرده است ! و اگر همه ملت واقعا احساس شرم می نمود مانند شیری بود که خود را جمع کرده است تا آماده پرش شود “

اما  تیتر ما می خواهد بگوید که آنچه امروز اقلیت پرخاشجو ، هتاک ، مختلس و متجاوز به حقوق انسانی شهروندان یعنی آنهایی که به ” ولایی ” ها مشهورند ، انجام میدهند ، در هیچ مکتب و عقیده و ایدئولوژی پذیرفتنی نیست و اینان قطعا روزی از ارتکاب چنین اعمالی پشیمان شده و عرق شرم بر پیشانی اشان خواهد نشست و میدانیم که این جماعت این اعمال شرم آور را با عشق مولا و رهبر خود ” سید علی خامنه ای ” ، آنکه کمر بنابودی ایران و ایرانی فقط برای نجات قشر مفتخور و انگل صفت ” آخوند ” بسته است ، مرتکب می شوند .

اما چرا ” ولایی ” ها و نه ولایت ؟ ولایت یعنی علی خامنه ای  و آخوندهای بیت او دیگر فرصتی برای بازگشت ندارند ، آنها روح خود را به اهریمن فروخته اند . یک شخصیت اسطوره ای هست که زمانی از شیطانی بودن خود پشیمان می شود ، اما هر چه می کند نمیتواند نام عیسی مسیح را برای طلب بخشش بزبان بیاورد و خامنه ای امروز بسان همان شخصیت،  راهی برای بازگشت خود بسوی مردم باقی نگذاشته است . خامنه ای از اعمال خود شرم نمی کند  ، اما شاید بسیاری از مردمی که هر چند اقلیتی از مردم  هستند ، اما تحت تاثیر خامنه ای و بیت او سرکوبگر ، وقیح  ، بیشرم بوده و بر اکثریتی حکم میرانند  ، روزی از اعمالی که مرتکب می شوند احساس شرم کنند و بر اهریمن بشورند وآنروز است که در ایران انقلاب خواهد شد .

آه ازین قوم بی حمیت و بی دین

امروز درکشور ما و تحت رهبری خامنه ای و بدست عمال وی اتفاقاتی می افتد که بنا بر عادت جوامع بشری فقط کسانی که همه معیارهای انسانی را زیرپا بگذارند مرتکب آن اعمال میشوند . مادرانی که جگر گوشگان خود را در تظاهراتی که معمولا مسالمت آمیز هم بوده از دست داده اند، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر شده اند ، پدری که خود جانباز این رژیم بوده جسد پسرش را با در حالیکه با گلوله ای در سر متلاشی شده است ، تحویل میگیرد و بعد بعلت دادخواهی به فجیعترین شکل مورد هجمه قرار میگیرد ؛ زندانی میشود و خانواده اش بطور کامل متلاشی میشود . مادری پیر که دادخواه پسر کشته شده اش در زیر شکنجه است در خیابان مورد ضرب و شتم قرار میگیرد و جمعیت ولایی مدعی برپایی عدل وقسط و داد با تمسخر کردن مادر از کنارحادثه وبی تفاوت میگذرند . فردی مطرح از میان حزب اللهی های ولایی می گوید که اگر امروز زنان حجاب از سر بردارند فردا لباس زیر بر سر چوب می کنند ، وی در زمان شاه قطعا خواهر و مادری داشته و حجاب هم که اجباری نبوده است آیا زنان  خانواده وی   در آنزمان لخت و عریان می گشتند ،  “یامین پور” یاوه می بافد وشرم هم نمی کند چون ولایی است .

 آخوندی آوازه خان ( قاسمیان )  که از قضا مسئول ساماندهی  صیغه  ( بخوان سوء استفاده ) از زنان کارگر جنسی است ، مشاور قالیباف و مسئول کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس میشود .و بر عدالت طلبان همین رژیم می تازد و آنان را سگ بی قلاده می نامد ، جماعت حزب الله بازهم تحمل می کند  .

عدالت طلبان یا مانند وحید اشتری که سیسمونی خری خانواده رییس مجلس متقلب و دودوزه باز را افشا کرد به زندان محکوم میشوند و یا آن دیگری اشان ” میلاد گودرزی ” که تا مدتی پیش اختلاس ها را افشا میکرد ، با گرفتن پستی در وزارات خانه ای خفه میشود ، آیا جماعت حزب الله مدعی عدل و داد و اخلاق از اینکه حامی رژیمی هستند که حتی در برخورد با دوستانش  از پست ترین روشها برای پیشبرد امورش استفاده می کند شرم نمی کنند ؟

رییس جمهورولایت  ابراهیم رییسی برای رفع کسری بودجه از وحشیانه ترین امکان اقتصادی یعنی شوک قیمتی بهره میگیرد ، روشی که فاسدترین دولتهای سرمایه داری در پیش میگیرند ، قیمتها چندین برابر میشوند ، سفره مردم بازهم تهی تر میشود و جماعت  حزب الله با بیشرمی تمام هنوز هم مدعی  مستضعف پروری است .

فقر و فحشا ، اعدام ، حاشیه نشینی ، سوء استفاده از پست و مقام ، اختلاس در ولایت خامنه ای بیداد می کند و این جماعت با بیشرمی تمام مدعی اخلاق مداری و نظام دینی هستند .

 آخوندی در کنار خیابان  و در اتومبیل خود مشغول بوس و کنار با نوجوانی است ، معلمی حزب اللهی به چندین دختر بچه تعرض جنسی کرده و فقط به 5 سال زندان محکوم شده و کاشف بعمل می آید که از بستگان یک آخوند و امام جمعه است ، سعید طوسی قاری قرآن مخصوص مقام ولایت ، در پی حصول چندین شکایت از والدین کودکانی که از سوی وی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند دادگاهی و در پی دخالت شخص خامنه ای ، حکم عدم پیگرد می گیرد و جماعت ولایی با بیشرمی تمام بر سر زن و دختر مردم می کوبد و بر چهره آنان اسید می پاشد  که گویا آنان  مشوق و مجری فحشا و فساد هستند ، زهی بیشرمی و وقاحت ، جماعت حزب اللهی و ولایی چرا شرم نمی کنند ؟  آخوند دیگری می گوید که زنان بر روی شترهم  باید جوابگوی تمایلات جنسی مردان خود باشند و در برنامه ای عمومی که کودکان نیز در آن حضور دارند به زنان اسرار دلبری و تحریک جنسی مردان خود را میگوید ، آخوند مکلای دیگری می گوید زن اساسا عورت ( آلت جنسی ) است و بدین خاطر باید پوشیده بماند ، آن یکی ادعا می کند که رهبران دینی در اجرای تعدد زوجات و داشتن صیغه  نه تنها آمر که خود  عمل کننده به این احکام بوده اند …شرم بر چنین روحانیون و طرفداران آنان . چگونه است  که جماعت ولایی از داشتن چنین رهبرانی عرق شرم بر پیشانی اشان نمی نشیند ؟

 آخوندی بنام ” حسین طائب ” که متهم  یا آمریت در تجاوز به یکی از زنان دستگیر شده در تظاهرات سال 1388 یعنی ” ترانه موسوی ” است ، بدون هیچ حسابرسی  بازهم سالها در پست های مهم امنیتی  اجرای وظیفه می کند ، با آن همه ادعای قدرقدرتی در منطقه ، موساد در هر شهرو هر مرکز امنیتی هر ترور و عملیاتی انجام میدهد ، بیعرضگی وی و آخوندهای از ایندست بر همگان روشن میشود و  بعدا که سیاهکاری وجاسوسی  همین آخوند بر ملا میشود بدون هیچ گزارشگری از کار برکنار و یا ترور میشود ، و جماعت بیشرم ولایی بروی خود نیاورده و تا کنون هم از همین آخوند که اکنون گویا در زندانی آب خنک می خورد ، و فقط برای حفظ ظاهر دفاع می کنند  .

 در سال 1367 و بنا بر فرمان شخص خمینی بیش از 5 هزار زندانی ، که در حال گذراندن دوره حبس خود بودند ، با این خیال ابلهانه که اگر این چند هزار را بکشیم ، ریشه مخالفت با رژیم خشکانده میشود ، را بنامردی می کشند و تا کنون هم هیچ اطلاعاتی در باره محل دفن آنان به مادران داغداراشان نمی دهند و با بیشرمی تمام ، این قتلها را به توطئه زندانیان برای شورش نسبت میدهند واز آن دفاع می کنند .

چنین جانیان بی آزرم و هوادارانی چنین وقیح و زشت کردار فقط در دو نظام فاشیستی ایتالیا و آلمان تحت رهبری فاشیستها دیده شده است .

بمناسبتی مذهبی ، جمعیتی عظیم در تهران گرد می آید و در حالیکه بعضی از آنان آثار تمول در وجناتشان پیداست  والنگوهای طلا و ساعتهای گران قیمت  در دستشان برق میزند برای قاپیدن آبمیوه و بستنی و چلوکباب از دست و چنگال یکدیگر ، بر سرروی یکدیگر می کوبند .

جماعت ولایی الزاما فقیر نیستند ، اینان تحت رهبری آخوند جماعت ،  پست و تهی از ارزشهای انسانی شده اند   ….

در ایران ما تا بوده و بوده بخشهایی از عقب مانده ترین اقشار مردم و همیشه ابزار دست آخوند ها در تصفیه حسابهای سیاسی بود ه اند . جماعتی که دلسوزان وطن و غمخواران این ملک همیشه از دستشان در عذاب بوده اند . تا آنجا که بزرگمرد عرصه ادب و سیاست  قائم مقام فراهانی در وصفشان می گوید :

آه ازین قوم بی حمیت و بی دین

عاجز و مسکین هر چه دشمن و بدخواه

دشمن و بدخواه هر چه عاجز و مسکین

دشمن ازیشان به عیش و شادی و عشرت

دوست ازیشان به آه و ناله و نفرین.

 با این فرق که رهبری سیاسی اکنون خود نیز از همین قوم است . اما بنا بر طبع کمال جوی نوع بشر ، امید که این نسل از قوم بی حمیت و بیدین ، آخرین رده  از این نوع باشد و اینان در آینده ای که چندان دور نیست خود را از این پستی ، در ماندگی ، گدا صفتی و صغارت ولایی   و تهی بودن از اخلاق و مروت و جوانمردی نجات دهند رو در روی ” قشر انگل صفت آخوند ” بایستند ، شرم کنند و آنگاه که شرم کنند ، همراه با ملت مانند شیری که آماده پرش است ، بر اهریمن ولایت یورش برده و ایرا ن و جهان را از این تباهی و  سیاهی نجات دهند .

 این مقاله  بعد از دیدن گرد آمد چند صد هزار نفری قوم بی حمیت و بیدین ولایی در مراسم عید غدیر  برای گدایی ساندیس و بستنی و چلوکباب برشته تحریر در آمد .

Tagged as: , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: