آیا ایران بدامن جنگی هولناک درخواهد غلطید ؟
این تحلیل را نه بر اساس روشهای معمول تحلیلی که معمولا می بینیم و میخوانیم که با روش دیگری سرمی کنیم .
تحلیلگران معمولا بر اساس دیدگاه و برداشت خود از واقعیات به بیان نظراتشان در باره حوادث جاری پرداخته و طرف مقابل ( در اینجا رژیم ولایی ) را بعنوان یک عامل هوشیار ، مصمم به حفظ خود و دارای قابلیتهای اجرایی در داخل را اساسا در نظر نمی گیرند . در تحلیل سازمانهای اپوزیسیونی و مخالف از رژیم ، ولایت وشخص خامنه ای بعنوان عواملی در مانده ؛ شکست خورده ودر خود فرو رفته که با یک حرکت سقوط خواهد کرد تصور میشود . بنظر میرسد مبنای عمل گروههای اپوزیسیونی در 4 دهه عمر رژیم ولایی دقیقا این تفکر اشتباه بوده است .گروه اتحادیه کمونیستها دقیقا با این تفکر به دل جنگل زد . معتقد بود کافیست تا این گروه، بخشهایی ازشمال کشور را تصرف کند تا کل کشور مانند بشکه باروت منفجر شده و مردم بر علیه رژیم قیام کنند ، تظاهرات صدها هزار نفری عظیم منجر به 30 خرداد از سوی مجاهدین خلق ، کودتای نوژه ، حملات بعدی مجاهدین بداخل کشور با عنوان چهل چراغ و … اشتباهات روح الله زم ، تندر و … همه بر اساس این نگرش اشتباه بوده است که اکثریت مردم در داخل آماده قیام هستند ، در این نوع از تحلیلها که مبنای عمل اکثر گروههای اپوزیسیونی است توهم جای واقعیات را گرفت ، حتی همین الان هم راهکار کانونهای شورشی ارائه شده از سوی مجاهدین خلق بر اساس نظریه بشکه باروت آماده انفجار و جرقه کانونهای شورشی است و بخاطر همین هم علیرغم فداکاری های عظیم ، کمکهای بین المللی بخصوص به طرفداران نظام سابق و حتی تظاهرات سالهای اخیر ، تا کنون نتیجه ای از این همه تلاشها برای سقوط رژیم ولایی حاصل نشده است .
بر خلاف تفکرات اپوزیسیونی حیات رژیم در این 4 دهه هیچگاه متزلزل و بسته به مویی نبوده است .
در کنار داشتن تحلیل واقعگرایانه از حوادث جاری ، توانایی خواندن ذهن رهبری ولایت ، متشکل از بیت و سپاه و مشاورین این نهادها اصل مهم دیگری است که معمولا در تحلیلها به آن توجه کافی نمیشود . . یعنی هر چند که دیدن واقعیتهای موجود خود عامل مهمی در کمک به ما برای پیش بینی سیر حوادث هستند . اما نکته مهمتر از واقعیتهای بیرونی توانایی شناخت از نگرش شخص و نگاه خامنه ای و بیت و رهبران سپاه به این واقعیتهاست ! یعنی اگر بخواهیم حرکات ، تاکتیکها و استراتژی دشمن را پیش بینی و برآن اساس حرکات خود را سازمان دهیم باید بتوانیم تفکر حاکم بر ذهنیت ولایت و مشاورانش را بدانیم . یعنی اینکه خامنه ای و سپاه با کدام عینک به جهان نگاه می کنند و بمصداق چون که بر چشم داشت آیینه کبود لاجرم دنیا کبودش می نمود باید توانایی شناخت ذهنیت حاکم بر روح و روان خامنه ای و رهبران سپاه را داشته باشیم
تلاش این مقاله پی بردن به رنگ عینکی است که خامنه ای با آن به ایران و جهان می نگرد . از یاد نبریم دستگاه رهبری ولایت ، از نظر تاثیر گذاری بر سرنوشت ایران و ایرانی از مهمترین عوامل موجود هستند ، امروزه هیچ عامل داخلی و خارجی باندازه بیت و سپاه بر سرنوشت ایران و ایرانی تاثیر گذار نیست و البته در فردا روزی که این ملت بصورت یکپارچه بر علیه ولایت بر خیزد ،آنگاه عامل مهم تاثیر گذار دیگریعنی عامل مردم نیزبعنوان عامل تاثیر گذار ظهور خواهد کرد …
یعنی اگر بخواهیم مانند یک شطرنج باز خبره ، بازی بعدی حریف را بخوانیم باید الگوهای فکری حریف را بشناسیم . دستگاه ایدئولوژیک حاکم برذهنیت روحانیت ولایی را بشناسیم باید بدانیم که تحلیل خامنه ای و بیت ازجهان و ایران چیست . اشتباه اساسی ما در این 40 سال دست کم گرفتن ج.ا. تحت عنوان آخوند و عقب مانده و خرافی و … بوده است .
روابط درونی میان نیروهای ولایی به چه شکل است ؟
شک نکنید که برخلاف تبلیغات و خواست ما اپوزیسیونی ها ، خامنه ای بر مبنای نگرش ” مومنان درمیان خود برادر و با دشمنان به اشد سختی برخورد می کنند ” سعی دارد در برخورد با اردوگاه خودی های ولایی ، شکلی از برخورد دموکراتیک را بنمایش بگذارد ، هرچند که نهایتا نظر وی اجرا خواهد شد اما تردید نیست که خامنه ای با تک تک عناصر مهم رژیم بخصوص در امور تعیین کننده مشورت میکند .موضوع مهم دیگر اینکه بر خلاف سایر حکومتهای دیکتاتوری ، خامنه ای عناصر مهم حکومتی نسبت به نزدیکی اشان به بلوک اصلی قدرت را حتی اگر اشتباهات بزرگ هم از نظر وی مرتکب شوند هیچگاه بطور کامل از قدرت نمی راند و مثلا درست بر عکس استالین ، که دههاتن از عناصر بلشویزم را سربه نیست کرد ، وی تاکنون حتی یک نفر ازعناصر حکومتی را اعدام نکرده است . آلوده نگه داشتن فاسدترین عناصر، به خدمت در ولایت از ویژگی های اساسی نظام ولایی است یعنی خامنه ای تا بتواند هیچ دوستی را بدشمن تبدیل نمی کندسهل است که مخالفان را حتی اگر لاشه سگی مرده باشند را در صورت نشان دادن پشیمانی و خواست خدمت و همکاری بدون داشتن هیچ اصولی مورد استفاده قرار میدهد .
احمدی نژاد ، روحانی ، کروبی ، میر حسین موسوی ، حتی خاتمی را حتی محاکمه هم نکرده است یعنی خامنه ای در برخورد با کمپ خودی ها اساسا اسیر خشم و انتقام گیری نمی شود ، هاشمی رفسنجانی را حذف و حتی مشهور است که فرمان قتل وی را داده است اما فرزندان وی را جذب می کند و حتی فائزه را تحمل می کند ! پس وی برای من و تو کمونیست و دمکرات و لیبرال و سلطنت طلب و شاه دوست و خلاصه اپوزیسیونی ، بیرحم و خونخواراست اما در برخورد با دوستان امروز و دیروز خود حدبالای عقلانیت را نشان میدهد ، این موضوع تاکنون در عدم توانایی اپوزیسیون در جذب نیروهای رانده شده از قدرت نقش اساسی داشته است . مثلا نارضایتی عزیز جعفری فرمانده سابق سپاه از اختلاسها و فسادها ی مقامات رژیم بخوبی مشهود ، اما خامنه ای ضمن برکناری وی از مصدر مهم فرماندهی سپاه وی را در پست کم ارزش دیگر اما قابل کنترل ، نزدیک به خود و بدهکار نظام نگاه میدارد . درک این موضو ع از آن جهت اهمیت دارد که امید بستن به استفاده از تضادهای میان حزب اللهی ها از اصلاح طلب تا اصولگرا جز آنموقع که مقامات رژیم خطر سرنگونی احساس کنند ، بیحاصل است .
اما ببینیم دستگاه فکری ولایت که با توجه به آن حرکات خود را تنظیم می کند بر کدام اصول استوار است :
الف : ان الارض یرثها عبادی الصالحون : حکومت جهان نهایتا بزیر تسلط صالحین ( از نظر خامنه ای شیعیان ولایی ) در خواهد آمد . وی حتی تلاش برای تغییر در معادلات جهان یک قطبی و حرکات روسیه و چین را برای ترک انداختن بر تسلط جهانی آمریکا و از سوی دیگر نزدیکی ایران و روسیه و چین را با چشم اندازهایی که در سطور آینده خواهد آمد بخشی از تحقق این وعده خدا میداند. در صورتیکه فدراسیون روسیه تا همین چند سال پیش برای ادغام در جامعه جهانی و نزدیک شدن به اروپا و آمریکا بخصوص در سالهای زمامداری “مدودف ” تلاش میکرد و بعد از رانده شدن از سوی این دوقطب مهم جهانی به اجرای طرحهای اوراآسیایی روی آورد وفردا روزی نیز ممکنست باز منافع خود را در نزدیکی به آمریکا ببیند و از ایران و آسیا و … دور شود . منظور اینکه خامنه ای از هر حرکتی در جهان بر مبنای توهمات خود بر داشتهای خود را می کند . خامنه ای درست بر این مبنا رودر رویی اخیر روسیه با جهان را بخشی از تحقق وعده الهی در تقویت جبهه حق نگاه می کند .
ب: محور بعدی تعیین کننده در رفتارهای خامنه ای : مِّنَ ٱلْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُۥ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبْدِيلًا.
برخی از آن مؤمنان مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند و برخی به انتظار مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند .
بر این اساس که بشدت به نظریه ” حلقه انقلابیون حرفه ای ” لنینیستها شبیه است بعضی از مومنان بر بعضی دیگر در دستگاه ولایت ارجحیت داشته که این نظریه خود بوجود آورنده نظام تبعیض ولایی است که منشاء فساد سیستمی، اختلاس و نابرابری است . بر این اساس فساد و نابرابری در مقابل قانون ، اصل ذاتی نظام ولایی است و این رژیم را تا آخرین لحظات حیات خود رها نخواهد کرد و درست بر اساس این نگاه ملاک تعیین خودی و ناخودی در خدمتگزاری به ولی و امیر مومنان زمان است که خامنه ای خود را مستحق داشتن این لقب میداند .
ج: خامنه ای خود را نجات دهنده شیعیان ، باب امام زمان و بر اساس حدیث مسلمانان جهان ، و ادامه دهنده رسالت زنجیره ای یکصد و بیست و چهار هزار نفری انبیا میداند و معتقد است در صورتیکه پروردگارش صلاح بداند ( صلاح بداند را هم همیشه می گویند که اگر شکستی پیش آمد بگوید ذات اقدس صلاح ندیده مومنان پیروز شوند ) نهایتا وی را برای نجات رسالت انبیا کمک خواهد کرد .اما زمینه مادی این نگرش در خامنه ای و بخصوص فرماندهان سپاه در اینستکه روحانیت ولایی فکر میکند در لبه پرتگاه هولناکی ایستاده است که سقوط از آن به حذف همیشگی اش از صحنه منجر خواهد شد ، فرماندهان سپاه نیز همین تفکر را در باره حذف شدن شیعه بعد از ج.ا. دارند ، فارغ از اینکه بعد از ج.ا. کسی بفکر کشت و کشتار شیعه و روحانیت نیست ، اما همین توهم باعث میشود تا این دوعامل قدرتمند رژیم ولایی ، خود را گیر افتاده در گوشه ای از تاریخ و جغرافیا حس کنند که اگر رقیبان و مخالفان خود را پاره پاره نکنند ، نابود خواهند شد ، خود را نجات دهنده شیعه و دین و مذهب دانستن به این فرقه جنایتکار انگیزه دست زدن به هر اقدامی حتی تبدیل کردن ایران بزمین سوخته و منطقه به جهنم سوزان را میدهد . اینست دلیل دد منشی های غیر قابل باور رژیم ولایی در برخورد با هرمعترض و هر مانع و گرد آودن فاسدترین عناصر اختلاسگر و فاسد بدور هسته اصلی قدرت در بیت خامنه ای و سپاه ! اگر بپذیریم که تفکر “مومنان بر گزیده” یکی از اصول تعیین کننده فکری خامنه ای است ، وی به سادگی سایر دیکتاتورهای جهان از قدرت کناره نخواهد گرفت .
براه انداختن راهپیمایی عظیم اربعین بقیمت فلاکت و گرسنگی ملت ایران با آن وضعیت افتصاح بهداشتی و در شرایط جنگ داخلی در عراق دقیقا حرکتی در جهت بالا بردن وزن شیعه در منطقه و جهان است فارغ از اینکه کل جمعیت شیعه که اتفاقا گرد آمده در کشورهایی بشدت غیر صنعتی ( گل سر سبد کشورهای شیعه ایران است که خود بشدت به صدور نفت و گاز وابسته بوده و فقر و فلاکت و فحشا و اعدام از سر و روی آن بالا میرود ، هزاره های افغانستان و حوثی یمن و شیعیان جنوب لبنان هم که جمعیتهایی گرسنه وفلکزده و بشدت وابسته به کمک ج.ا. هستند ) است ، این جمعیت محنت زده شیعه در مقابل جمعیت یک میلیاردی سنی ها اساسا عدد و رقمی بحساب نمی آیند .
د: خامنه ای و شیعیان ولایی بر اساس حدیث : وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِم ( در رخدادهایى که پیش مىآید پس به راویان حدیث ما مراجعه کنید زیرا آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنان هستم. ) خود را و حزب اللهی ها ، او را مصداق اصلی خطی میداند که بر اساس تفکرات شیعی از پیامبر به ائمه ، از آنها به نواب اربعه امام زمان و بعد از آنها به مجتهدین شیعی و نهایتا به خمینی و بعد به خامنه ای رسیده است ، بر این مبنا وی تمامی حقوقی را که خدا در ولایت بر انسانها به پیامبر و بعد از آن بر اساس روایتهای شیعی به امام ها داده اکنون برای خود مسلم میداند این آن تفکر خطرناکی است که خامنه ای و سپاه بر اساس آن فکر می کنند حتی اگر میلیونها نفر در راه بر پایی تمدن موهوم و خیالی اسلامی – ایرانی کشته شوند ؛ از نظر اینها حتی اگر در منطقه جوی خون براه بیفتد چون بحث بر روی نجات رسالت انبیاء است ارزش داشته و بنظر میرسد که در انداختن مملکت و منطقه به چنین جهنمی تردید نخواهند کرد . این همان تفکری است که بر اساس آن هیتلر هم فکر میکرد برای نجات نژاد خالص آریایی برخاسته و تا نابود کردن آلمان و جهان کوتاه نیامد . بر مبنای چنین نگرشی است که خامنه ای بحرانهای سیاسی سر برآوده ناشی از فروپاشی شوروی در جهان را نه بدلیل خلاء قدرت در منطقه ، که اساسا تحقق وعده الهی در پیروزی برگزیدگان یعنی شیعیان ولایی میداند . واقعیت اینستکه چنین جمعیت متوهمی بر ایران حکم میرانند ! اما فارغ از این ادعاها حقیقت اینستکه روحانیت در خلع از قدرت سیاسی در ایران ، مرگ تاریخی خود را می بیند و در راه محق جلوه دادن خود و توجیه توحش خود برای حفظ قدرت ، لاطائلات می بافد و خود را ادامه دهنده رسالت انبیا میداند .
ه – اگر بیاد داشته باشید در هنگامه بهار عربی ، خامنه ای و سپاه مطمئن بودند که آن حرکات بخشی از باصطلاح بیداری اسلامی است که از نظر آنان از سال 1357-1979 از ایران شروع شده و قیام در کشورهای عربی را بخشی از حرکت معنوی نجات بخش جهان از چنگال مادیگرایی و غربگرایی و… دانسته و می گفتند که برادران انقلابی عرب به نجات انقلاب اسلامی برخاسته اند . البته اینان از یاد نبرده اند و خود را به کوچه علی چپ میزنند که نظام ولایی اکنون خود موجد یکی از فاسدو نابرابرترین نظامهای موجود در جهان است که برابری و پاک دستی مسئولا ن در آن حتی در حد کشورهای معمولی اروپایی هم نیست . ج.ا. در حد کشورهای سراسر فساد و پر از نابرابری دولتهایی در آمریکای لاتین است که بر آنها دیکتاتوری های نظامی حکم میرانند و آنگاه این لاف زنان پر ادعای روضه خوان خود را نجات دهنده جهان میدانند ! و بازهم بروی مبارک خود نمی آورند که سیاستمداران در دو نظام بر آمده از بهار عربی یعنی در تونس و مصر ، هردو به دشمن قسم خورده ج.ا. تبدیل شدند اما از آنجاییکه اینان کر هستند و کور و بقول معروف خودشان ، خدایشان بر دلهای آنان مهر نفهمیدن زده است هنوز هم منتظر قیامی هستند که ماهیت پان اسلامیستی – فوندامنتالیستی داشته و در چنان قیام خیالی ای ، شیعیان ولایی برهبری جهان اسلام وخامنه ای بعنوان ولی امر مسلمانان جهان برگزیده خواهد شد و فارغ از اینکه جهان اسلام اکنون صاحب دهها ولی امر از ملا آخوند افعانستانی تا ولی امر داعشی و رهبران مراکش واردن و عربستان سعودی و اردوغان دارد و اگر قرار باشد مردم محنت زده مسلمان کسی را به زعامت خود بر گزینند ، مسلما خامنه ای و بقول سنی ها، رافضی ، خارجی هیچ شانسی ندارد ، اما دقیقا بر مبنای همین امید واهی خامنه ای و سپاه به هزینه کردن بسیار برای حضور در کشورهای هم مرز با اسراییل منتظر چنان قیامی بوده و معتقدند در چنان حالتی ، موضوع فلسطین موضوع مرکزی و ج.ا. مدعی دفاع از فلسطین به قهرمان دنیای اسلام تبدیل خواهد شد . درست به این دلیل است که سپاه هر روزه تمامی حملات سنگین اسراییل را تحمل ، کشته و زخمی داده ، اسباب و ادوات نظامی بسیار نابود شده اما بقول خودشان باید برای روز واقعه در منطقه حضور داشته باشند . ج.ا. البته در این راه هم توانسته یک گروه مزدور بنام جهاد اسلامی فلسطین را تجهیز کند که هرچند گروه تروریستی کوچکی است اما در زمان های حساس می تواند نقش مهمی در به آشوب کشاندن منطقه داشته باشد . از سوی دیگر احتمال آغاز ناآرامی های اجتماعی و یا ادامه بهار عربی در کشورهای منطقه خاور میانه وجود دارد ، اما همچنان که در سال 2011 دیدیم ، این حرکات بسرعت سویه پان اسلامیزم عربی و در بهترین حالت پان اسلامیزم سنی گرفته و نفع برندگان از آن می توانند ترکیه ، قطر و یا اخوان المسلمین باشند و ج.ا. از آن هیچ بهره ای نخواهد برد.
از سوی دیگر رژیم برای توجیه حضور خود در لبنان و سوریه و عراق تبلیغ می کند که گویا همه قدرتهای جهان ( بجز روسیه و چین ) در پی تجزیه و نابود کردن ایران هستند . بر این مبنا این نگرش را به طرفداران و حتی بخشی از ملی گرایان سطحی و اقشار خاکستری تزریق می کند که ج.ا. یگانه مدافع تمامیت ارضی وحفظ یگانگی ایران است .
این بخشهایی از دستگاه فکری حاکم بر بیت وسپاه است که برموضعگیری ها ، اختصاص بودجه ، تنظیم وحدت ها و تضادها و سیاستهای جنگ و صلح نظام ولایی حاکم است .
البته همین دستگاه فکری و ایدئولوژیک در برخورد با صف بندی های اجتماعی ، طبقاتی ، قومی ، جنسیتی و فرقه ای در داخل کشور نگرش های خود را دارد که باید در نوشته ای دیگر به آن پرداخت .
اما در همین حد و با توجه به تفکرات حاکم فوق الذکر برذهن و روح خامنه ای و سپاه می توان نتایج زیر را در تعیین چرایی قدرت طلبی ها و بحران افکنی های رژیم ولایی در عین دست و پا زدن در منجلاب فساد ،ناکار آیی ، شکست های پی در پی در اقتصاد و سیاست گرفت ( کشته شدن قاسم سلیمانی ضربه ای بزرگ حیثیتی برای رژیم بود – ترورها و تخریبهای اسراییل سیستم اطلاعاتی ولایت را بشدت بی اعتبارکرده است )
- درشرایط فعلی در انتظار انداختن شکاف میان گرایشهای مختلف در درون ج.ا. نباید بود . خامنه ای حتی فرمانده اطلاعات سپاه ( طائب و فرمانده حفاظت سپاه سرتیپ علی نصیری) را که هر دو مشکوک به جاسوسی و یا اشتباهات تا حد خیانت بودند را مجازات نکرد.
- بر خلاف بوروکراتهای بوجود آمده در دستگاه رهبری شوروی و حتی کمونیستهای اتحاد شوروی که به ابقای خود در نظام سیاسی بعد از فروپاشی امید داشته و آن بوروکراتها خود به انقلاب مخملی دست زدند ، روحانیت امیدی به ابقای خود در نظام سیاسی بعد از سرنگونی و یا حتی استحاله خود را ندارد و بنابراین تا آخرین قطره خون از نظام اسلامی و ابقای آن دفاع خواهد کرد
- اقشار سنتی مذهبی بباطل فکر می کنند که بعد از ج.ا. مذهب در ایران امحا و مساجد به گاوداری تبدیل خواهند شد . در صورتیکه هیچیک از گروههای سیاسی ، اساسا در اینمورد تهدیدی نکرده اند و این ترس مبنای منطقی ندارد . ایران بعد از ج.ا. نظامی سکولار و روادار خواهد بود و بقول معروف عیسی بدین خود و موسی بدین خود . اما رژیم به تبلیغات مبنی بر امحا دین و مذهب در صورت سرنگونی اش دامن میزند و به این خاطر توانسته است جمعیت میلیونی ترسان از نابود شدن مذهب بعد از ج.ا. را سازمان داده و از آنها بعنوان ابزاری سیاسی استفاده کند .
- بخشهای زیادی از اقشار خاکستری و میانی ، ملی گرایان شیعی – ایرانی ، هر گونه تضعیف ج.ا. را تلاش برای تجزیه ایران می پندارند و بر این مبنا نزدیکی اپوزیسیون به آمریکا ، اسراییل و حتی اروپا را حرکتی ضد ملی بحساب می آورند و ج.ا. نیز ضمن دامن زدن به این توهمات زمینه حرکات تهاجمی به اپوزیسیون در داخل و حضور منطقه ای خود را فراهم میاورد .
نتیجه گیری : رژیم ولایی از انگیزه های کافی برای در انداختن ایران و منطقه به منجلاب جنگی هولناک برخوردار است و تنها علت اقدام نکردنش به جنگ با اسراییل ، عدم آمادگی نظامی ، ضعف اقتصادی و تحریمها است . این رژیم در صورت دست یافتن به بمب اتمی ، توازن قوا را بنفع خود دیده ابتدائا دست به اقدامات تهاجمی سیاسی ، دیپلماتیک .حتی نظامی در خارج و گسترش سرکوب و اعدام در داخل خواهد زد . رهبران ج.ا. حرکت جهان را بسوی تضعیف آمریکا و اسراییل و از نظر خودشان کفر جهانی دانسته و بدنبال تقویت مواضع اقتصادی خود بوسیله فرار از تحریمها بوده ورژیم اگر بتواند به مبلغی در حدود 200 تا 300 میلیارد دلارذخیره ارزی دست یابد در دامن زدن به بحرانهای منطقه ای و حتی دست یازیدن به جنگهای کوچک نیابتی بر علیه اسراییل از طریق جهاد اسلامی فلسطین ، بر علیه عربستان سعودی از طریق حوثی ها تردید نخواهد کرد . یعنی اگر یکبار دیگر جنبشهای اجتماعی در کشورهای عربی آغاز شود ج.ا. با تمام قوا سعی خواهد کرد که حرکات جنگ طلبانه خود را برعلیه اسراییل دامن زده و آن حرکتها ی دموکراسی خواهانه را بخیال خود تبدیل به بیداری اسلامی نماید .
اما سه عامل دارای نقش اساسی و تعیین کننده در تغییر قوا بنفع ملت ایران و جهان در خلاصی از شر ولایت اهرمن بر کشور خواهند داشت که عبارتند از : قیام ملت ایران برای براندازی که هرگاه آغاز شود نقشی اساسی در تغییر همه عوامل تاثیر گذار هستند و در ریزش اقشار خاکستری طرفدار رژیم و سرازیرشدن آنان بطرفداری از اپوزیسیون نقش اساسی خواهد داشت ، مرگ خامنه ای که نظام ولایی را از داشتن نیرویی قدرتمند محروم خواهد کرد و نهایتا آغاز خیزشهای موسوم به بهار عربی که بتقویت اخوان المسلمین خواهد انجامید که این گروه خود تشنه بخون اسلام شیعی ولایی بوده و توان وارد کردن ضربات کمر شکن به پدیده ارتجاعی ای بنام انقلاب اسلامی ایران خواهد داشت .
Leave a Reply