سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

جنبشی که ایران و جهان را تکان داد :

نظری به ماهیت و نیروهای شرکت کننده در جنبش ” زن – زندگی -آزادی “

 جنبش زن- زندگی – آزادی که در پی کشته شدن  زنده یاد ” مهسا امینی ” و بعد از آن ” نیکا شاکرمی ” ، ” سارینا اسماعیل زاده ” و دهها زن و مرد و پیر و نوجوان دیگر اکنون بیش از یک ماه است که بمانند  زمین لرزه  و آتش فشانی که از دل کوه و خاک سیاه ، هر آنچه را که از دیدها پنهان بوده است به سطح آورده و در معرض دید همگان قرار داده شروع شده و علیرغم کند شدن دور و شتاب آن ؛ سر بازایستادن نداشته و ممکنست هر لحظه مثل غرشهای آتشفشان و پس لرزه های یک زلزله مهیب بازهم شروع به تکان دادن ایران و حتی جهان کند .

 می توان گفت که این جنبش ، علیرغم اینکه همه ما را که حتی نسبت به گر گرفتن آتش زیر خاکستر هشدار میدادیم  غافلگیر کرد .

 خامنه ای که در پی شرکت در جنگ اوکراین ، غرور پوشالی نسبت به موفقیت بادکنکی سرود سلام فرمانده و مراسم هشلهف راهپیمایی اربعین که بسیاری از شرکت کنند گان را به اعتراض واداشت و بعد از سرکوب وحشیانه تظاهرات اصفهان و تظاهرات بمناسبت فروریختن برج ولایی متروپل !  بجای تکیه زدن به سر نیزه بر روی آن نشست و جاهلانه فریاد بر آورد که : خدای دهه شصت هنوز زنده است . همانموقع به وی گفته شد که خدای دهه شصت حریف مردم دهه نود نخواهد شد وی باورنکرد و اکنون می بینیم مردم دهه نود فرزندان خدایان دهه شصت را گاها چنان بی آبرو می کنند ، که دیگر نمی توانند از شرم  حتی سر خود را بلند  هم کنند .

ممکنست وی سرکوب وحشیانه کودکان و نوجوانان و کشتن آنان را موفقیت رژیم ولایی خود بداند ، اما از یاد نبریم که در حرکات اعتراضی این روزها پوزه پر نخوت حزب الله بزمین مالیده شد ، جوانان کم سن و سال افسران مجرب و کار آزموده نیروی انتظامی و نیروهای ویژه را کف خیابانها به چالش کشیده و گاها آنان را چنان کتک میزنند ، که صدای خرد شدن حکومت فرتوت  ولایی از آن صحنه ها بگوش میرسد.

می توان گفت که این جنبش ، ولایت را به این نقطه مهم رساند که رژیم هر چند که هنوز قدرت دارد اما دیگر اقتدار ندارد ، حمله به آخوندها و تمسخر کردن آنان ، کتک زدن بسیار شدید نیروهای سرکوبگر و لباس شخصی ها ، حمله به حوزه های اشاعه دهنده خرافات و تاریک اندیشی و نهایتا شعارهایی که عمود خیمه ارتجاع ” خامنه ای ” را مستقیما نشانه میگیرند ، همراهی کرد و آذری و لر و عرب زبان ، پیر و جوان ، زن و مرد ، دانشجو و کارمند و کارگر و مهمتر از همه بیباکی و نترسی نوجوانان در برخورد با نیروهای تا دندان مسلح همه و همه سیلی های سختی بود که ولایت از طلایه داران مبارزات سرنگونی طلبانه مردم ایران دریافت داشت . یعنی این بخش از فعالان کف خیابان ، فقط طلایه دار و طلیعه دهندگان جمیعتی است که بزودی مانند درختانی که در هیئت جنگل بحرکت در خواهند آمد و آنگاه نه سید علی که همه خدایان بت گونه اجداد سید علی در دوره جاهلیت عرب هم نخواهند توانست در مقابل آن جمعیت بایستند  نیروهای ولایی از هم اکنون بفکر فرار باشند که فردا دیر است .

خامنه ای می گوید دشمنان ( شما بخوان مردم ایران ) که از موفقیتهای ما بخشم آمده بودند خواسته اند بدینوسیله خدشه ای  به موفقیتهای ولایت وارد کنند ، وی موفقیتهای خود را پخش مکرر سرود سلام فرمانده و راهپیمایی اربعین می داند ، باید بحال ملتی گریست که رهبری آن در دست ملایی است که  موفقیت خود را نه حل مشکلات معیشتی مردم  که خط فقرشان 15 میلیون و در آمدشان 5 میلیون است ، که در توهم موفقیت سرود سلام فرمانده است ، باید بحال مردمی گریست که رهبر کشورشان ، مسائل مهم محیط زیست ، اعدامها ، اختلاسها ، تورم ، فلاکت مردم ، فقر و فحشا را فراموش کرده دل به این خوش کرده که در مراسم دولتی اربعین ،چند نفر شرکت کرده بودند . آری مردم که دیدند خود نان خوردن ندارند اما ولایت به  عرب و عجم و هزاره و شیعه لبنانی و حوثی ولایی  کباب و شربت و … می خوراند ، مردم که دیدند در خانه نان برای خوردن پیدا نمی شود اما پول نفت آنان به مزدورانی از خلیج فارس تا شمال آفریقا داده میشود تا برای خوش آمد دل والی فقیه ، سرود بخوانند سر بشورش برداشتند .

 فتل  ناجوانمردانه مهسا امینی  نشانه ای از همه نابرابری ها در خود داشت ، زن بودنش اشاره به ظلم و توهینی داشت که بیش از چهار دهه است که از سوی ولایت بزنان روا داشته می شود ، کرد بودنش بیانگر ستمی بود که بر اقوام حاشیه نشین و نگاهبانان مرزهای ایران میرود ، سنی بودنش یاد آور ستمی است که با هر آنکس که غیر شیعه ولایی است میرود  ، مهسا همه مظلومیت ها را یکجا در خود داشت . کردها این هموطنان غیور این همه ظلم را تاب آورده نتوانستند ، برخاستند و سربشورش برداشتند و ولایت سید علی نیز با هر قتلی ، اتش خشم مردم را تیزتر کرد . برای اولین بار تظاهر کنند گان جوان به ولایت و سید  علی و مزدورانش اثبات کردند که اینجاست آن میدانی که بزنی ، میخوری  ، نه آنطور که خامنه ای لاف زد و دهها باراسراییل  نیروهایش را در لبنان و در مرکز تهران بخاک و خون کشید وترامپ ، مالک اشتر سید علی را بخاک و خون کشید   اینان جرات پاسخگویی نداشتند ، نیروهای مدافع ولایت زدند و سیلی های محکمی از جوانان مبارز خوردند و این صحنه ها باعث شده است که ولایت سید علی دیگر اقتدار خود را از دست بدهد . مردم دیگر به ولایت بعنوان نیروی دولتی که حق انحصاری اعمال حکومت را داشته باشد نگاه نمی کنند ، اکنون نیروی دیگری نیز حق  اعمال خشونت را برای خود متصور میداند و بسیجی و نیروی ویژه و حزب اللهی را میزنند و بخاک و خون میکشند و این نیروی مردم است که اکنون آهسته آهسته برای خود حق اعمال انحصاری زور را اعمال می کند  . اگر قرار است که نیروهای حزب اللهی سید علی ، مردم را در ترس از سوریه ای شدن ایران بخاک و خون بکشند ، ما نمیترسیم ، ایران سوریه نخواهد شد ، بجنگ تا بجنگیم !

صفت آتشفشانی دانستن جنبش ” زن-زندگی – آزادی ” به این معنی است که این جنبش از اشکال سنتی مبارزاتی پیروی نمی کند ، چه شکلی خواهد گرفت هم معلوم نیست اما قطعا نیروهای کف خیابان هیچ ارتباط ارگانیکی با هیچکدام از سازمانهای سنتی سیاسی ندارند . می گویید از کجا میدانید ؟ می گوییم ” بخوبی روشن است ، این جنبش نه پرچم سلطنت طلبان را بلند کرد ، نه مجاهدین خلق را نه چپ و نه ملی گرا را ، با فراخوان هیچکی بمیدان نیامد و هیچ فرد و سازمان خود رهبر پنداری جرات دادن فراخوان و منتسب کردن مبارزات بخود را نداشت و دلیل آنهم نه حزم و احتیاط سازمانهای و شخصیتهای سیاسی بود که اساسا نگرانی این نیروها و شخصیت ها این بود که ممکنست که فراخوان بدهند و هیچکس به دعوت آنان وقعی ننهد .

شعارهای رضا شاه روحت شاد کاملا محدود و ادعاهای طرفداران خاندان پهلوی که تصویری ایجاد کرده بودند که پهلوی ها در ایران  جمعیت هوادار میلیونی دارند کاملا رنگ باخت ، رضا پهلوی  در ابتدای حرکات  دو روز عزای عمومی اعلام کرد که عملا در مقابل خروش مردم برای ادامه تظاهرات واعتراضات رنگ باخت . مجاهدین خلق گاها اعلام میکردند که کانون شورشی  ، عملیاتی را انجام داده است ، اما مگر نباید آن کانون شورشی با بلند کردن پرچم سازمان ، و برای روحیه دادن به مردم ، مهر خود را بحرکات اعتراضی میزد ؟ آیا سازمان مجاهدین بلوف  میزد ؟ هیچ سندی برای اثبات حقانیت سازمان مجاهدین برای حضور اعضای خود در تظاهرات وبصورت سازمانی موجود نیست ، این مسئله برای فرشگردی که گویی میلیونها نفر در ایران هوادار دارد و حتی برای مسیح علینژاد نیز مصداق داشت . جنبش نه بنفع کسی شعار داد و نه براه کسی رفت .

جنبش ” زن – زندگی – آزادی ” شورشی بر علیه سازمانهای سنتی پوزیسیون و اپوزیسیونی است و می خواهد بگوید ، خامنه ای چهل سال است در قدرت هستید ، چند هزار میلیارد دلار در آمد ارزی داشته اید ، چرا هیچ کاری نکرده اید ، می خواهد بگوید آقای رضا پهلوی شما بعنوان یکی از ابر ثروتمندان ایرانی و در راس سلطنت طلبان برای مبارزه با نظام ولایی جز سخنرانی و ملاقات چه کردید ؟ کدام سازمان را تشکیل دادید ؟ کدام سازماندهی را اجرایی کردید ، می گوید سازمان مجاهدین خلق اکنون که درمبارزه با ج.ا. روسری هایمان را به آتش میکشیم ، شما چرا بعنوان  سازمانی که مدعی رهبری مبارزه برای رهایی از ج.ا. ، رهایی از دخالت دین در سیاست ، رهایی از خرافات ، رهایی از نابرابری میان زن و مرد هستید در همراهی با ما روسری هایتان را بدرون آتش نمی اندازید ؟ آیا زنان ایران در صورت قدرت گرفتن سازمان مجاهدین ، بازهم با موضوع روسری اجباری روبرو نخواهند بود ؟ قطعا در نظام بر آمده از حکومت مفروض مجاهدین خلق حجاب اجباری نه بشکل چادر که بشکل مقنعه ادامه خواهد داشت ، نسل معترض ” زن -زندگی – آزادی ” خسته از تکرار ولایت ، سلطنت و دخالت دین در سیاست است . این نسل میداند که رضا پهلوی که می گوید من قصد سلطنت ندارم مستقیما در چشمان مردم نگاه کرده دروغ میگوید وی  اساسا بخاطر فرزند شاه سابق بودن  برای خود حقوق دخالت در سیاست قائل است و این یعنی سلطنت موروثی  ، این نسل میداند مجاهدین با وی صادق نیستند و آنهاهم قائل بدخالت دین در سیاست هستند  ، این نسل میداند رضا پهلوی قائل به دولت کوچک و اصلاحات ساختاری است و بمجرد قدرت گرفتن موسسه های خصوصی شده قبل از همه بدست نزدیکان بدربار و خاندان پهلوی خواهد افتاد وبازهم حرکت در مدار صفر درجه اعتراض کارگر و سرکوب او ، این نسل میداند که در فردا روز احتمالی که مجاهدین قدرت را بگیرند ، حکومتی وابسته به آمریکا و عربستان قدرت را در ایران در دست خواهد گرفت وبازهم کشاورز وتولید کننده خرد در مقابل واردات خرد خواهد شد و با فروش نفت بازهم تورم رکودی و بیماری هلندی و آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود .

نسل ” زن – زندگی – ازادی ” نسلی شورشی و بدون هویت وابسته به نیروهای سیاسی سنتی  در ایران است . این عدم تعلق و بیرنگی از یکسومثبت است که نیروهای سنتی از نوع سلطنت  و ولایت که دو روی یک سکه هستند و اصلاح طلب و مجاهد که هنوز قائل به حکومت دینی هستند نمی توانند آنرا براه خود ببرند و از سویی منفی است که آمریکا با بکار گیری نیروهای بی بته سیاسی که از یکسو قدرت بسیج مردم را دارند و دیگر سو بخاطر سیاسی نبودن و کار سیاسی نکردن ، هویت سیاسی ندارند ، خود را در اختیار آمریکا و نیروهای بیگانه قرار دهند و جنبش را به بیراهه دخالت و تسلط خارجی ببرند .

 این نسل میداند هر آنچه که هست را نمی خواهد و رسیدن به همه آنچه را که می خواهد با بسیار دور از منظر میداند .

نیروهای شرکت کننده وکف خیابان جنبش ، جوانان متعلق به اقشار متوسط ، خانواده های کارگری و تهیدستان و حاشیه نشین هستند .  شاید بخاطر همین بی هویتی سیاسی سنتی نتوانستند بسرعت هواداری اعتصاب کارگران و کارمندان را بسوی خود جلب کنند . که اگر این عدم توانایی جذب اعتصابات بدرازا بکشد زمینه سرکوب خونین و خاموش شدن حرکات بسیار خواهد بود .

 آتشفشان هنوز فروننشسته ، گدازه های مذاب هنوز شکل نگرفته اند . فعلا زمان زمانه امید واضطراب است همه نیروهای سیاسی ایرانی مترقی و ارتجاعی  ،  آمریکایی ، اروپایی و عرب در حال تلاش برای شکل دادن به این گدازه های مذاب در چهارچوب نظرات و منافع خود  هستند . چه کسی پیروز خواهد شد نمی دانیم اما ولایت بازنده اصلی خواهد بود و این یک قدم بجلو است  هر چند که در صورت برنده شدن سلطنت طلبان  ، دو گام بعقب برخواهیم داشت .

Tagged as: , , , , , , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: