در پی نزدیکی عربستان سعودی به نظام ولایی ، که در حال حاضر می توان آنرا زلزله ای البته نه چندان بزرگ در مناسبات ژئوپولیتیکی منطقه بحساب آورد و البته باید در جای خود به شکلی کامل و تحلیلی به آن پرداخت ؛ رییس سابق سازمان جاسوسی اسراییل افراییم لوی ، ضمن مصاحبه ای با سی . ان . ان و نوشتن مقاله دررسانه های عمومی مطرح کرد که ” ما در زمان رهبری قبلی، شاه، رابطه بسیار بسیار خوبی با ایران داشتیم. هیچ تضاد منافع واقعی بین اسرائیل و ایران وجود ندارد.
هالیوی گفت: “ما رویارویی ارضی نداریم. ما مرز مشترک نداریم و هیچ دلیل واقعی وجود ندارد که باید بین اسرائیل و ایران حالت جنگی برقرار شود.”
اگر جملات بالا را درک متوسط سازمانهای جاسوسی اسراییل (که شاید بتوان آنها را قویترین از نوع خود در جهان بحساب آورد) از ایران ، مناسبات قدرت ، سیاست و روابط اجتماعی در آن بدانیم ، می توان بجرات گفت که درک ” افراییم هالیوی ” و سازمانهای جاسوسی از ایران ابتدایی و سطحی است .
افراییم هالیوی ، میگوید ما با ایران تناقضات ارضی نداریم ، مرز مشترک نداریم و دلیلی هم برای وجود حالت جنگی میان دو کشور نداریم . وی بعدا مطرح می کند که در زمان شاه سابق ایران ، مناسبات خوبی میان دو کشور ایران و اسراییل وجود داشته و اکنون نیز می تواند چنین مناسبات خوبی وجود داشته باشد .
آیا ” افراییم هالیوی ” هنوز واقعیت وقوع پدیده ای بنام انقلاب اسلامی را که در پی آن مناسبات اقتصادی – اجتماعی و لاجرم قدرت سیاسی تغییرات بنیادی کرده است نپذیرفته است ؟ جواب اینست که اسراییلی ها اساسا و هنوز تن به این واقعیت نداده اند و برای همین است که هنوز هم با تمام وجودشان بازگشت ” رضا پهلوی ” را بقدرت تمنا می کنند ! و این درک اشتباه باعت سیاستهای اشتباه و نا کار آمدی مانند ترور ، خرابکاری و عملیات جاسوسی از سوی اسراییل در ایران شده است و تا کنون هم نظام ولایی را از ادامه حیات و پیشرفت باز نداشته است . در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است .
می توان احتمال دادکه دلیل اصلی فقدان شناخت دولت و سازمانهای جاسوسی اسراییل از معادلات و مناسبات قدرت در ایران این باشد که مشاوران اصلی دولت اسراییل و موساد ، مقامات سابق ساواک باشند که بعد از وقوع انقلاب 1979 به غرب گریخته وبنا به گفته های غیر رسمی بسیاری از آنان ساکن اسراییل هستند . اگر این موضوع واقعیت دااشته باشد ، اسراییل هیچگاه نخواهد توانست در مبارزه با ج.ا. به پیروزی چشمگیری دست یابد ، چه اینکه مقامات ساواک که خود کنترل امنیتی ایران در زمان شاه را در دست داشتند ونتوانستند کشور خود را از قدرتگیری روحانیت و مذهبی های بنیاد گرا حفظ کندد ، اکنون چگونه خواهند توانست اسراییل را از خطر دولت و نظامی که بر ثروت هزاران میلیادری و حمایت صدها هزار بسیجی وسپاهی تکیه دارد حفظ کنند .
به سخنان آقای لوی بازمیگردیم تا این کم اطلاعی و غلط بودن درگ سازمان های اطلاعاتی اسراییل از ج.ا. را نشان دهیم .
وی می گوید ما زمان شاه با ایران رابطه خوبی داشتیم و از این جملات اینطور مستفاد می شود که اکنون هم می توانیم همان رابطه را با ج.ا داشته باشیم .
ایشان بسیاری از مسائل ساده اجتماعی را در نظر نگرفته و این جملات را بزبان آورده اند . شاه منافع اقشار و طبقاتی را نمایندگی میکرد که اساسا بوروکراتها و درس خوانده های غرب بوده و از نطر سیاسی نیز سیاستهای اروپا محوری را قبول داشتند و طبیعتا با اسراییل که رابطه ای بسیار خوب با آمریکا داشت ، رابطه ای حسنه داشتند ، اما ” خامنه ای ” منافع اقشاری را نمایندگی می کند که از غرب متنفر هستند و طبیعتا نمی توانند با اسراییل هم رابطه حسنه داشته باشند ، شاه در چارچوب سیاستهای ژئو پولییک آمریکا گام برمیداشت و اسراییل هم بخشی از این سیاستها بود اما ج.ا. در چهارچوب سیساستهای ضد آمریکایی گام برمیدارد و . از سوی دیگر مسلمانان بنیاد گرای شیعه تنفر تاریخی که به وقایع صدر اسلام برمیگردد از یهودیان دارند و خامنه ای این تنفر را نمایندگی می کند .شیعیان ولایی هیچگاه دست از این کینه عمیق خود از یهودیان بر نخواهند داشت . از سوی دیگر خامنه ای رهبر ج.ا. با امید به در دست گرفتن کنترل گرایشات انقلابی در دنیای عرب و اسلام ، خود را مدافع منافع فلسطینی ها اعلام کرده و بر آنست که با این روش اقلیت شیعه در جهان اسلام را با اکثریتی قوی مسلمان سنی انقلابی و منتقد آمریکا پیوند بزند . خامنه ای به هیچ بهایی حاضر نخواهد شد از این موقعیت احتمالی رهبری گرایشات انقلابی در جهان اسلام بگذرد .
ممکنست بگویید که ج.ا. تا همین یکسال پیش با عربستان سعودی هم تضادهای عمیقی داشت و اکنون همه آنها را فراموش کرده است . در جواب می گوییم ، ج.ا. بعد از اینکه توانست عربستان سعودی را در سوریه، عراق و یمن به موضع ضعف بکشاند ، از عراق بیرون کند ، در سوریه زمین گیر گند و در یمن حوثی ها را به دولت طرفدار سعودی ها تحمیل کند ، تنها بعد از اینها همه دوستی خود را به عربستان سعودی تحمیل کرد . از سوی دیگر عربستان سعودی به سیاستهای شرقگرایانه چین و روسیه سبز نشان داده ، از آمریکا دوری گزیده و در زمانیکه باید نفت خود را برای جلوگیری از افزایش قیمت آن بنا به دارخواست ” بایدن ” به بازار سرازیر می کرد ، در هماهنگی با روسیه از این کار خود داری کرد و تنها بعد از اینهمه ج.ا. در موقعیت تضعیف شده ناشی از آشوبهای اخیر ، دست دوستی بسوی این کشور دراز کرده است . آیا اسراییل توان پذیرش چنین عقب نشینی هایی برای راضی کردن ” ملاها ” دارد ؟ اگراسراییل برای راضی کردن ملاها به ایجاد رابطه ، تن به عقب نشینی های مورد درخواست آنها بدهد . دیگر از اسراییل چیزی باقی نخواهد ماند . فکر دوستی اسراییل با ج.ا. فکری خام و حرفی نسنجیده است و اسراییل برای کم کردن سایه سیاه ملاها از سر خود ، باید سعی در پیدا کردن شناخت واقعگرایانه از ایران و مناسبات قدرت در آن کند و برای این باید قبل از همه مشاوران خود درامور ایران را نیز عوض کند .
Leave a Reply