حزب اللهی موفرفری لندن نشین می خواهد از خامنه ای رهبر وحدت ملی بسازد
در این نوشته ابتدائا بضرورت برشته تحریر در آمدن این مختصر ، سپس به تفکیک معنایی چند اصطلاح بکار برده شده بعد آن بطرح موضوع و نهایتا نتیجه گیری خواهیم کرد .
ضرورت نوشتن این یادداشت از یک واقعیت مهم بر میخیزد که بیش از صد سال است خود را با اشکال مختلف در جامعه ما نشان میدهد . ” کارل پوپر ” فیلسوف جامعه باز در کتاب مرجع خود ” جامعه باز و دشمنان آن ” از اشکالی از مقاومت نیروهای محافظه کار سیاسی و اجتماعی در برابر مدرن شدن جوامع و روابط اجتماعی می گوید . . او در این کتاب می گوید که در جوامعی که نهادهای سیاسی – اجتماعی در آنها قدمتی هزاران ساله داشته باشند و بعنوان یک عامل تعیین کننده و مرجع عمل می کنند ، بعد از آغاز دوران مدرن ، این نهادها که نمی توانند در مقابل پیشرفت روابط جدید مقاومت کنند و خود را درخطر نابودی می بینند ، سعی در بوجود آوردن اشکالی التقاطی از نهادهای سیاسی – اجتماعی میکنند تا از یکسو از در افتادن قطعی با مدرنیته که به نابودی آنها می انجامد بگریزند و از سوی دیگر توسط همین نهادهای التقاطی دست به آخرین تلاشهای مذبوحانه در مقابله با مدرنیته بزنند . مثلی میزنیم : وجود شورای نگهبان در ج.ا. یکی از این تلاشهاست . یعنی اینکه روحانیت ولایی که جرات درافتادن با انتخابت آزاد را نداشت برای بی اثر کردن این نهاد و نفی حق انتخاب مردم ، نهاد شورای نگهبان و حق دخالت آن در امور انتخابات مجلس و شورای نگهبان و …را بوجود آورد . ج.ا. با این کار می تواند از یکسو ادعا کند که یکی از پر انتخابات ترین کشورها ست و علیرغم ادعای بی اعتقادی به مدرنیته خود را کشوری مدرن معرفی کند و از سوی دیگر انتخابات را عملا از حیض انتفاع ساقط کند .نمی خواهیم بگوییم ج.ا. دارای رهبرانی بسیار هوشمند است که می تواند چنین ترفندهایی را بکار بگیرد ، از عیدی امین آدمخوار تا نظامیان رژیم های کودتایی برای جلوگیری از پیشرفت جامعه سعی در ایجاد چنین موانعی کرده اند .
یا مثلا ج.ا . که جرات در افتادن با موضوع اصل جهانشمول تفکیک قوا را نداشت برای از کار انداختن آن ، نهاد ارتجاعی ولایت فقیه را در قانون اساسی خود تعبیه کرد . ایران ولایی صاحب سه قوه مقننه ، مجریه و قضاییه است اما نهایتا حتی در امور مالی و خارجه و … این ولی فقیه است که دخالت تعیین کننده دارد .
مشروطه شدن مشتی آخوند منفعت طلب مشروعه طلب در نهضت مشروطه و دخالت این دسته مرتجع در امور دانشگاهی و امر آموزش ، دخالت میرزای شیرازی در غائله تنباکو که یک جنبش ملی قوی نهایتا به هدف حداقلی دستیابی تعدادی طلبه به شهریه دولتی منتچ شد و ….همه از این دست هستند . آخوندها از زمان روبرو شدن با تاسیسات و نهادهای مدرن نه جرات در افتادن و رد این نهادها را داشته اند که در این ساحه ها حرفی برای زدن ندارند و نه امکان هماهنگ کردن خود را با آن داشته اند که این خود بمعنای نفی هویت اشان بوده است .
امروز که مردم ما به نبردی سرنوشت ساز برای حذف دخالت روحانیت و مذهب از سیاست دست زده اند ، قوی ترین و ریشه دارترین حامیان این نهاد فاسد ، سعی دارند بازبان شبه علمی و با استفاده از ابزار و زبان مدرن ، روحانیت را به شکلی از اشکال حفط کنند . بنابراین همانطور که خطر آخوند مشروطه چی برای مشروطه از شیخ فضل الله نوری بیشتر بود و دیدیم که حظور آخوندهای باصطلاح مترقی چه ضرباتی به جنبش مشروطه زد که تا کنون نیز ادامه دارد خطر این نیروها که بااستفاده از ابزار و زبان مدرن سعی در حفظ ارتجاعی ترین نیروهای اجتماعی یعنی روحانیت ولایی و در راس آن خامنه ای را دارند ، از یک آمر بمعروف دشنه بدست بیشتر است ! چرا بخود حق میدهیم که دست به چنین مقایسه ای بزنیم ؟ چونکه یک آمر بمعروف چاقو بدست که مانند زنگی مست ، زن و دختر ایرانی را تهدید بقتل می کند ، یک فرد کم سواد و متعصب مذهبی است که کسی بحرف وی اعتنا نمی کند ، اما آن موفرفری لندن نشین که نه کمتر از آن حزب اللهی اسید پاش به خامنه ای دلبستگی دارد و برای حفظ وی بر اریکه قدرت تلاش می کند سالها در روابط مدرن زیسته اما بخاطر خرفتی و عقب ماندگی ذهنی هنوز راه حل برون از رفت بحران در ایران را رهبری خامنه ای مینداند.
باصطلاح روشنفکر ولایی لندنی ، مانند ویروسی است که در مقابل آنتی بیوتیک مقاوم شده است . یعنی دفاع شبه مدرن از خامنه ای توسط یک حزب اللهی لندن نشین شکلی از دفاع جلبک وار و مقاوم از ولایت و ارتجاع ولایی خامنه ای است و اصلا نباید خطر آنرا ندیده گرفت .
بخش دوم : توضیح چند اصطلاح : آن روزها گذشت که معرف تیپ یک حزب اللهی حاج سعید قاسمی و امثالهم بودند ؟ نظام اهریمن ، امروز توانسته افرادی از تیپهای مختلف اجتماعی را خریده ، فریفته ، ترسانده و در جهت اهداف خود بکار گیرد ….امروز حزب اللهی سعید قاسمی و حسن عباسی هستند و در عین حال کسی است که فارغ ازوابستگی های مالی ، فکری و ایدئولوژیک خود به هر دلیل خواهان حفظ ” خامنه ای ” بر اریکه قدرت باشد. این بهانه ممکنست حفظ وحدت ملی ، مبارزه با امپریالیزم ، حفظ دین وسنت و مملکت باشد ، ممکنست کسی یک کمونیست دوآتشه باشد ، شاید یک لیبرال و شاید مانند آن مخبط نادان باشد که نام دانا برخود گذاشته بود شاید یک ایرانشهر گرا باشد ؛ در حوزه سیاست همه اینها حزب اللهی هستند و خامنه ای از تمام این افراد بقول خودش از شل حجاب تا موفرفری حمایت می کند .
حزب اللهی مو فرفری : امروز بعد از گذشت 46 سال از وقوع انقلاب اسلامی ، اشکال مختلفی از افراد و گرایشهایی که خواهان حفظ نظام هستند بوجود آمده است . شکل کلاسیک یک جوان ریشو ، با شلوار نظامی و پیراهنی که با شلختگی بر روی شلوار افتاده اکنون جای خود را به سرداران نظامی میلیاردی معطر به عطرهای پاریسی ، میلیونرهایی که میلیون ، میلیون میدزدند و کمی تا قسمتی از آنرا به نظام پس میدهند ، آقازاده های ساکن کانادا و لندن که امور پولشویی انجام میدهند و کسانی که اتفاقا ممکنست نفع مادی نداشته باشند اما بخاطر آشفته فکری و فقر تئوری، بمنجلاب دفاع از ولایت افتاده اند . بسیاری از هواداران امروز ولایت اساسا ظاهر حزب اللهی کلاسیک را ندارند . ممکنست موفرفری ، ریش تراشیده ، پست مدرن و حتی مانند هیپی ها ، تحت تاثیر توهمات بنگ و مواد روانگردان هم باشند اما حزب اللهی هم باشند . اما نقطه مورد اشتراک همه آنها علاقه شخصی به خامنه ای ، قهرمان دانستن وی و تاکید بر حفظ وی بر اریکه قدرت است .
طرح موضوع : در پی بی حجابی گسترده که بعد از حرکات اعتراضی ” زن ، زندگی ، ازادی ” در بسیاری از مراکز استانها و شهرهای بزرگ و بخصوص تهران دیده شد ، خامنه ای و آخوندهای بیت او از ترس گسترش یافتن حرکات اعتراضی به سایر اقشار و نه پذیرش زنان بیحجاب بعنوان بخشی از مردم ایران که حق بیحجابی دارند ، با اعلام اینکه بدحجاب ها هم فرزندان ما و طرفداران انقلاب اسلامی هستند ، عدم تمایل خود را به برخورد با حجابی زنها که خامنه ای خود بارها و حتی اخیرا آنرا منکر مسلم ذکر کرد ، بعضی عناصر افراطی ولایی را در برخورد خشونت آمیز با این دسته از ایرانیان تنها نهاد .
در پی آن عناصر افراطی حزب اللهی با اغماض شخص خامنه ای و دستگاهای امنیتی ، نظامی و انتظامی ولایت ، شروع به اذیت و آزار زنان و دختران بی حجاب کرده وکار را بحمله شیمیایی به مدارس کشاندند . این حمله ها بیشتر از سه ماه طول کشید و تنها بعد از سه ماه رهبر خامنه ای مشخصا در این مورد سخن گفته و خواهان دستگیری عناصر فعال در این حمله های غیر انسانی شد .
تاکتیک شیطانی خامنه ای در برخورد به حمله های شیمیایی بمدارس
خامنه ای در برخورد با این حمله ها از یکسو اجازه داد تا این تاکتیک ولایی ضد بشری بیشتر از 100 روز طول بکشد ، احتمالا این عناصر بخوبی شناسایی شده و از انها فیلم و ویدیوی کافی تهیه شده است ؛ خامنه ای با این نوع برخورد از یکسو عناصر حزب اللهی افراطی و رهبران و شبکه های آنهارا بخوبی و با داشتن دلایل محکمه پسند برای هر گونه گوشمالی احتمالی در آینده و در صورت سرکشی آنان و در رقابتهای احتمالی درونی در آینده بزیر کنترل گرفت و اینان با داشتن این همه مدرک در دست خامنه ای بمانند موم بوده و هیچگاه به فکر مخالفت با وی نخواهند افتاد ، این رهبر اهریمنی از سوی دیگر با نشان دادن عکس العمل دیر هنگام نسبت به چنین حادثه دهشتناکی ، اجازه داد که جامعه دچار شوک وحشت شده واین پیام را (بدون اینکه کسی بتواند وی و بیت اش را متهم کند) مشخصا از همین نظام بگیرد که خامنه ای و عناصر ولایی اش در صورت احساس خطر برای ادامه حیات نظام از به کار بردن هیچ جنایتی روی گردان نیستند و حاضر هستند برای حفظ نظام ایران را بزمین سوخته تبدیل کنند . این حیله جنایتکارانه کارگر افتاد و بزودی ، اقشار خاکستری و بیطرف میانی در هراس ازنابودی مملکت ، بسوی حمایت از ولایت روی آوردند و اپوزیسیون را که در میان آنان دهها گرایش از اصلاح طلب و برانداز و فدرالیست و …. وجود دارد تنها گذاشتند . این روشی بوده است که در بارقاجارها و مغولها حتی خلفای عرب برای حکومت کردن بر گرایشهای مختلف سیاسی- اجتماعی در میان ایرانیان بکار می گرفته اند بنحوی که اینان خود دشمن یکدیگر بوده و خلیفه و مغول و قاجار را میانجی عادل خود بدانند . و درست در این میان کسانی آمده و ادعا می کنند که خامنه ای که با حیله گری تمام سعی در رودر رو قرار دادن اقشار مختلف اجتماعی دارد ، و خود مانند هزار دستان با هزاران بازوی نامرئی این خیانت بزرگ را به ملت ایران می کند ، رهبر وحدت ملی است !
وضعیت موجود : خامنه ای به شیوه مالوف روحانیت شیعه در چند قرن اخیر نه به ایران اعتقاد دارد و نه به حفظ سنتها و احکام الهی و… روحانیت ولایی که اکنون رهبری کل روحانیت از اصلاح طلب و محافظه کا ر و سنتی و …را در دست دارد ،بعنوان یک قشر انگلی که به هیچ دسته و طبقه اجتماعی وابستگی ارگانیک ندارد و به همین خاطر برای حفظ موفعیت رهبری خود آماده فدا کردن وبه نابودی کشاندن همه و همه چیز و همه ارزشها ست ، از یکسو می خواهد نیروی خرد کننده عناصر و دار و دسته های فاشیست حزب الله را برای روز مبادا و درگیری های آینده با مردم از دست ندهد ، پس اعلام می کند که بیحجابی یک منکر مسلم است و با این جمله اقدام بتحریک عناصر افراطی می کند از دیگر سو برای اینکه حزب اللهی ها با سرکوب های وحشیانه خود موجب پیوستن همه اقشار ناراضی به زنان و دختران بیحجاب که می توانند مورد سرکوب قرار گیرند نشوند ، مطرح می کند که بسیاری از همین بد حجاب ها هم هواداران انقلاب اسلامی هستند و اشاره به دستگیری غیر موثر بعضی از آنها میدهد نام این کار دقیقا بی اعتقادی روحانیت به هر اصل و اصولی است ، اگر خامنه ای به مانند یک رهبر ملی گرای موجد وحدت ملی عمل میکرد می تواست براحتی بگوید بی حجابی یک منکر نیست اما باید بعنوان یک قانون رعایت شود ، اما چرا اینطور نمی گوید ؟ بخاطر اینکه خامنه ای مانند همه رهبران فاشیست توتالیتر ؛ میان اقشار و طبقات بازی می کند و بنا بر ضرورت روز، آنها را بر علیه یکئیگر ببازی میگیرد تا ابتدا وضعیت رهبری خود و بعد از آن موقعیت رهبر ی روحانیت ولایی خود را حفظ کند و این موضعگیری اساسا ربطی به وحدت ملی ادعایی آن حزب اللهی موفرفری لندن نشین ندارد !
تا همین چندی پیش یک مخبط مشکوک الهویه نادان ، علی خامنه ای را کوروش زمانه میدانست و بعد معلوم شد که وی مدتها برادران سپاهی اش را برای جذب گرایشهای ملی گرایانه ارتجاعی – شیعی سرکار گذاشته بوده وصدها هزار دلار از طریق تبلیغات رسانه یوتیوب که با تعداد دنبال کننده وهمراهان کانال وی که اساسا از سوی سیستم های سایبری رژیم تامین می شد کار کرده است و اکنون هم بریش ج.ا. می خندد. اکنون کس دیگری که ظاهر معقول تری دارد ودرس خوانده فلسفه است و آمده است و می گوید : خامنه ای رهبر وحدت ملی ایرانیان و پیش برنده سیر تاریخی دولت – ملت است و ترس از اینست که فردا روزی هم معلوم شود که این شخص شخیص هم در حال کسب در آمدهای میلیونی و میلیاردی باشد .
چگونه یک فرد ممکنست منافع فردی و یا شایدهم منافع فکری ( البته یک فکر منحط ) نداشته باشد و ادعا کند که فردی مانند خامنه ای که در همه امور جزئی مملکت دخالت می کند در امر مهمی مانند حمله شیمیایی به مدارس دخترانه که البته در تظاهرات اخیر یکی از مراکز تبلیغاتی ضد ولایت و مشخصا ضد خامنه ای بوده اند تنها بعد از سه ماه لب بسخن بگشاید و بازهم بعد از این همه وی را صاحب نیت خیر آشتی ملی بداند ؟ اصلا می توان صداقت و یا حتی انسانیتی اندک در نوع برخورد خامنه ای با موضوع حملات شیمیایی به مدارس دخترانه یافت ؟ آیا در اعلام موضوع بد حجابی بعنوان منکر مسلم که بالا نگهداشتن چماق بسیجیان و سطل اسید حزب اللهی ها بر بالای سر زن و دختر بیگناه ایرانی است ، اثری از حفظ وحدت ملی که نه ، نشانه ای از انسانیت می بینید ؟
نه ، اثری از انسانیت و دعوت به حفظ آرامش در برخوردهای خامنه ای در موضوع حجاب ، حمله های شیمیایی ، برخورد با اعتراضات ، خصوصی سازی های غیر انسانی و ضد ملی نمی بینید و هر کس هم که خواست برخوردهای خامنه ای را به هر شکل ممکن ، در جهت حفظ وحدت ملی اعلام و یا آنها را توجیه کند به وی شک کنید .
دفاع باصطلاح روشنفکر حزب اللهی لندن نشین و آمریکا نشین و ساکن تهران …..که ویژگی همه اشان تعصب در حفظ رهبری خامنه ای و دادن مقام رهبر با بصیرت به وی است ، علیرغم کلام و ابزار بظاهر مدرن ، شکلی خاص از ویروس مقاوم شده بنیاد گرایی ولایی است .
Leave a Reply