سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

ج.ا. ، سلطنت طلبها و اپوزیسیون آمریکایی ، با سرنوشت ایران و ایرانی بازی می کنند

بخش دوم : اپوزیسیون آمریکایی نیز از سلطنت و فقاهت خطرناکتر است

اکنون به میدان واقعی فعالان سیاسی فراتر از سلطنت و  فقاهت نظری بیندازیم . سازمان مجاهدین خلق از هم اکنون یک رهبری مادام العمر  و یک رییس جمهور برگزیده دارد و اینکه می گویند بعد از قدرت گیری این مناصب نیز به رای عمومی گذاشته خواهد شد بیشتر بشوخی شبیه است . واقعیت اینستکه اگر در شرایطی مفروض مجاهدین بقدرت برسند از درون هر صندوق  و مجلس موسسان تحت رهبر ی آنان ، مسعود رهبر ایران و مریم نیز رییس جمهور ما خواهد بود واین دواز هم اکنو بریش ما بسته شده اند ، همانطور که اگر پهلوی قدرت بگیرد ؛ ولیعهد محبوب ما ایرانی ها آن دخترک مدل  ، نور زهرا ولیعهد ما خواهد بود . از یکسو برای بدست آوردن دل آخوندهای سلطنت طلب نامش نور زهراست و از طرف دیگر برای داشتن  حشر و نشر احتمالی با اسراییل ، همسر یهودی بر گزیده است و می خواهد ولیعهد ایران هم بشود . حزب اللهی و سلطنت طلب بخصوص اگر در موضع رهبری سیاسی  قرار بگیرند ملقمه ای از تضاد ، سر در گمی ، ادعا ،  محنت و بدبختی هستند . آن حزب اللهی ها با ادعای نقد مدرنیته بقدرت رسیدند و اکنون هر ملایی سعی دارد عنوان دکترایی برای خود دست و پا کند و مثلا ملا ابراهیم رئیسی با عنایت ولادیمیرپوتین تبدیل به دکتر ملا ابراهیم رییسی می شود و جالب است که حزب اللهی ها ی ابله اصرار دارند عنوان دکتری آخوندها را با ضرب و زور به حلق هر مخاطب فرو کنند .

از سوی دیگر آندسته از مخالفان ج.ا.  آمریکا محور که نه سلطنت طلب هستند و نه مجاهد  بشدت وابسته و  تحت تاثیر دولتهایی مانند آمریکا ، اسراییل و کانادا و خلاصه هر دولت خارجی که به آنها نگاهی از سر ترحم بیندازد بوده ونکته مهم اینکه از هیچ تجربه سیاسی هم برخوردار نیستند . تظاهرات برلین که با سر پرستی و هدایت حامد اسماعیلیون و مصی علینژاد و… برگزار شد را بخاطر دارید ، هیچ عقل سلیمی باور می کند که دو سخنران اصلی چنین گردهمایی دو جوان منحرف جنسی تحت عنوان آزادی گرایش جنسی بوده باشند ؟ و دیدیم که این افراد  نادان تحت عنوان اثبات مترقی بودن خود ، با مطرح کردن دو جوان منحرف جنسی  بعنوان سخنران گردهمایی ، بالاترین ضربه هارا به برتری اخلاقی و حیثیتی  اپوزیسیون که باید بتواند میلیونها افراد قشر خاکستری حامعه را بسوی خود جلب کند زدند .. ایا مطرح کردن دو هنرپیشه فیلمهای برهنه و مستهجن بعنوان فعالان اپوزیسیون آنهم برای مبارزه سیاسی در جامعه ای که اکثریت مردم و جمعیت آن مذهبی و سنتی و اخلاقمدار هستند بیشترین ضربه را مبارزات مردم بر علیه ولایت فقیه نزد ؟ از سوی دیگر همه فعالان اپوزیسیون از مجاهدین خلق گرفته ، تا سلطنت طلب و کارمند صدای آمریکا وحامد اسماعیلیون برای جلب توجه سیاستمدارن خارجی دقیقا گدایی می کنند ، تلاش برای داشتن عکس یادگاری با مقامات آمریکایی و فرانسوی و اسراییلی و گدایی توجه از آنها اپوزیسیون را از هرگونه وجاهت رهبری مبارزه بر علیه ج.ا. بری کرده است و از یاد نبریم که آن سیاستمداران خارجی نیز از این بخت برگشتگان فقط بعنوان کارت بازی برای داد و گرفت با ملاها استفاده می کنند . مثلا وقتی که مقامات اسراییل در استقبال از آن کودک بزرگسال دنیای سیاست  سنگ تمام گذاشتند ، این موضوع هیچ تغییری در میدان مبارزات بر علیه ج.ا . نگذاشت ، نتانیاهو می خواست به خامنه ای پیام دهد اگر شما حماس و حزب الله را در بغل گوش ما دارید ما هم یک شازده را که گویا میلیونها نفر در ایران وی را صدا میزنند در ید کنترل خود داریم ( البته قیاس اسراییلی ها مع الفارق است و رضا پهلوی تا کنون نتوانسته یک گرد همایی 1000 نفره را در ایران سازمان دهد و در مقابل گروههایی شبه نظامی ولایی در لبنان و غزه حتی از امکانات نظامی بر علیه اسراییل برخوردار هستند ).

از سوی دیگر همین اپوزیسیون پوشالی خود،یکدیگر را به دزدی ، فساد مالی ، عدم صداقت و … متهم می کنند . شهرام همایون و سعید سکویی رضا پهلوی را به بالا کشیدن میلیون دلاری متهم می کنند .  مجاهدین خلق متهم به استفاده از دلارهای صدام هستند که میدانیم پر بیراه نیست ، آن دیگری کارمند صدای آمریکا خود می گوید که حقوق بگیر آمریکاست ، آن یکی دیگر فعال شورا در فیلمهای پورنو بازی می کند و این دیگری جز بازی در یک کلیپ مستهجن سابقه هیچ فعالیت اجتماعی ندارد . این مجموعه رفتار و سابقه و بی تجربگی سیاسی و سرسپردگی به دولتها و قدرتهای خارجی ، هیچ حیثیتی به این مجموعه مفلوک  در جذب قشر عظیم خاکستری و معترضین میدانی برای سازمان دادن مبارزه ای سترگ با ملا و آخوند وحزب اللهی وحشی نمی دهد . اما این مجموعه اگر برای ملت فایده ای ندارند می توانند به کار دشمنان ایران بیایند که در ادامه توضیح خواهیم داد .

 اکنون به میدان سیاست بازگردیم ، اقشار سنتی ، حزب اللهی و سپاهی و بسیجی ، تحت رهبری آخوند و خامنه ای ولایی ، کمر بنابودی ایران بسته اند . فساد ، فقر ، فحشا ، خرافات از سرو کول ولایت اسلامی بالا میرود ، خامنه ای  بعنوان نماینده آخوند های ولایی بقیه آخوندها ار به انفعال کشانده و او  که میداند بعد از ج.ا. در هیچ کجای این کره خاکی جایی ندارد در هراس از تنها ماندن  در پهنه تاریخ و له شدن به اقشار سنتی و شیعیان و مسلمان و بسیجی و … قبولانده است که بعد از ج.ا. آنان  نیز سرکوب و دین و اخلاق مملکت نابود خواهد شد ( البته اشتباهات حماقت آمیز اپوزیسیون خائن نیز در این میان بکمک خامنه ای می آید)  پس خامنه ای و یارانش همانند هیتلر و فاشیست های سیاه پوشش تا به آخر خواهند جنگید و تلاش های مسخره سلطنت طلبها برای جذب سپاهی ها و … بجایی نخواهد رسید .  حمله شیمایی به مدارس دخترانه که قطعا به اشاره خامنه ای و با مدیریت سپاه و بسیج و برای دادن پیام زمین سوخته به مردم است ، در گیری اوباش حزب الله با مردم بیدفاع بر سر حجاب اجباری بعد از آنهمه درگیری که به کشته شدن بیش از 500 نفر انجامید ، کشته شدن دهشتناک تظاهر کنندگان که عموما بر اثر ضربات متعدد باطوم ، گلوله ساچمه ای و غرق شدن در خون خود بود ؛ همه اینها بیانگر اینستکه دسته های  اوباش حزب الله ،تحت رهبری خامنه  ای آماده اند در صورت احساس خطر ایران را به زمین سوخته تبدیل کنند . کشتن 500 نفر در خیابانها و زیر ضربات متعدد باطوم در تظاهرات اخیر  ، پیام روشنی در آماده بودن دسته های جنایتکار ولایی  در ارتکاب جنایتهای دهشتناک به مردم است .

از سوی دیگر در هنگامه ای که ملت ایران برای مبارزه با رژیم دد منش ولایی به گروههای اپوزیسیونی تحت رهبری رهبران و فعالان سیاسی خوشنام ، سخت نیاز دارد ، گروههای اپوزیسیونی پوشالی عرصه را به مبارزات مردان واقعی صحنه سیاسی تنگ کرده سهل است که با کمک خارجی ها آنان را قلع و قمع هم می کنند .

چشم انداز از آن لحاظ تیره است که اگر بخاطر اوضاع بد اقتصادی و سرکوبهای جنایتکارانه زن و مرد و کارگر و کارمند و بازنشسته از سوی ج.ا. ، قیامهای کور و غیر قابل کنترلی صورت بگیرند که موجب تضعیف قدرت مرکزی  شود و آنگاه همین رهبران فعلی اپوزیسیون فاسد و ابسته فعلی ، بکمک  حامیان خارجی خود امکان جولان دادن پیدا کنند و از آنسو حزب اللهی ها نیز تحت رهبری ملای نادان  خامنه ای نیز از روسها برای حفظ خود خواهان دخالت شوند دقیقا در چنین نقطه ای است که زمینه نابودی کشور ایران بعنوان یک واحد جغرافیای سیاسی فراهم می شود .

آیا از جملات بالا نتیجه گرفته می شود که بهتر است در شرایط فعلی حرکات اعتراضی برا علیه حاکمیت صورت نگیرد چون در حالتی که اپوزیسیون قدرت سرنگون کردن ج.ا. را ندارد و این حرکات منجر به حالت خلاء قدرت مرکزی و سر برآوردن نیروهای جدایی طلب  و فعال شدن نیروهای مداخله گر خارجی میشود بهتر است این حرکات صورت نگیرد ؟ به این موضوع بازخواهیم گشت .

موضوع دهشتناک دیگر اینکه نیروهای فعال اپوزیسیونی یعنی بازمانده سلطنت ، مجاهدین خلق ، کارمند صدای آمریکا ، حامد اسماعیلیون ، نازنین بنیادی و نهاد ها و سایتهای مورد حمایت سیا و فعال در امور ایران ، هر کدام مورد حمایت یک کشور و یک قدرت خارجی بوده و با یکدیگر نیز تضادهای خونین  دارند ، مثلا هواداران مجاهدین خلق در صورت رو در و شدن با سلطنت طلبها و اینان در برخورد با حامیان مصی و همه اینها در برخورد با اصلاح طلبان حاضر به کشتار و قلع و قمع خونین یکدیگر هستند . یعنی در حالت خلاء قدرت مرکزی ، هواداران گروههای مختلف اپوزیسیونی ، گروهها و احزاب قومی ، عوامل کشورهای مختلف  در ایران آماده تبدیل کردن  ایران به کشوری هستند که همه بر علیه همه خواهند جنگید و در مدت کوتاهی ایران را به لانه دیوان و ددان تبدیل خواهند کرد ، آیا  در اینصورت نباید حرکت تضعیف کننده حاکمیت مرکزی صورت گیرد ؟

جواب روشن به این سئوال اینکه تجربه همه کشورهایی که در آنها انقلاب های کلاسیک ، شورشهای کور و قیامهای تحت حمایت خارجی  و از جمله ایران صورت گرفته  و بخصوص تجربه انقلاب 1357 ، اینستکه در فضای مشتعل روزهای نا آرامی سیاسی ، آن لحظه و روزو و ساعتی که حرکات اعتراضی روزمره معمولی تبدیل به یک شورش ، انقلاب ، قیام و یا جنگ داخلی می شود اساسا از قبل قابل تعیین شدن و به تنظیم درآورده شدن نیست . اگر حرکات فعلی اعتراضی کارگری ، اعتراضات د انش آموزی و تظاهراتی که فعلا بخاموشی گراییده است ، فعالتر شوند و از سوی دیگر تحریکات نیروهای حزب اللهی در برخورد با زنان و دختران بی حجاب با همین شدت ادامه یابد و تحرکات و مداخلات رسانه های بیگانه نیز رو به شدت یابند ، امکان اینکه هر لحظه با وقوع شورش و یا حرکتی غیر قابل کنترل روبرو شویم دور از انتظار نیست . بر این مبنا نمی توان آرزو کرد که ایکاش حرکات اعتراضی صورت بگیرد یا نه ، نمی توان  از یک موضع نتیجه گرایی و اینکه ما از کدام نتیجه طرفداری می کنیم بر همان مبنا نیز تحلیل خود را شکل دهیم ، در شرایط فعلی ما فقط می توانیم بگوییم محتملترین شق و امکان کدام است و نظر ما نسبت به آن چیست . فقط در حالتیکه تحلیل کننده خود امکان دخالت مستقیم عملی در جهت دهی به حوادث را داشته باشد آری فقط در چنان حالتی می توان از تمایل برای وقوع و یا پیروزی این یا آن طرف و یا حادثه سیاسی  سخن گفت .

نتیجه گیری : نیروهای فعال در عرصه سیاسی در ایران امروز ، دو نیروی ارتجاعی سلطنت و فقاهت هر دو خائن به ملک و ملت و آماده هستند که  حاضر هستند برای  منافع و حفظ خود  یا بدست آوردن قدرت ، منافع کشور رابراحتی فدا کنند . مجاهدین خلق با اینکه فرزندان انقلاب هستند اما بخاطر حاکمیت دگمهای مذهبی بر ذهن ووابستگی دهشتناک آنان به قدرتها و سیاستمداران خارجی ، قابلیت بدست گرفتن رهبری حرکات مردم برای سرنگونی و ادامه مبارزات را ندارند . اپوزیسیون آمریکا محور مصی و نازی  هم که مستقیما حقوق بگیر خارجی هستند .

خلاء قدرت مرکزی ایران را به میدان جنگ قدرتهای خارجی تبدیل و از سوی دیگر تشنج آفرینی های داخلی و خارجی و وضعیت دهشتناک اقتصادی – اجتماعی مردم نیز زمینه بروز قیامها وشورشهای کوررا فراهم کرده است .

تنها راه نجات  ایران ، عبور از حاکمیت فعلی و اپوزیسیون نا کار امد و گاها خائن فعلی است . هیچکدام از گروهای قدرت در درون حاکمیت و هیچکدام از گروههای اپوزیسیونی بعنوان  گروهی معتبر برای هدایت و رهبری مبارزات مردم قابل اعتماد نیستد . ملت ایران اگر نتواند از این وضعیت بسلامت عبور و به راهکارهایی جدید دست یابد آینده روشنی در انتظارش نخواهد بود .

Tagged as: , , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: