انتخابات 96 نشانه ای از روند تاریخی حذف « ولی فقیه» از سپهر سیاست ایران

به وبلاگ ” کاوه” فرزند ملت خوش آمدید 

                                                                         درسهایی از انتخابات                                                               

 1396

1-انتخابات 96  نشانه ای از روند  تاریخی حذف « ولی فقیه» از سپهر سیاست

ایران

آیا ” خامنه ای ” و متحدان ” اصولگرا” ی وی در این انتخابات وادار به عقب نشینی از مواضع سیاسی خود شدند .؟ اگر انتخاب « خامنه ای » ،روحانی  نبود چرا شورای نگهبان صلاحیت وی را تأیید کرد ؟

• 1- بعد از پیروزی اخیر ،   ” حسن روحانی ” و جبهه معروف به اعتدال و اصلاح  باید  به دنبال  تحکیم مواضع سیاسی در                                 جهت محدود کردن قدرت ” ولی فقیه ” و دخالت “سپاه ” در امور سیاسی باشند 
•                                       2- چه کسانی به ” حسن روحانی رای نداند ؟                                                          
•                                   3- رای دهندگان به حسن روحانی چه کسانی هستند ؟                                                                              

شایع ترین خطا در تحلیل انتخابات اخیر ریاست جمهوری که عموم  تحلیلگران به آن دچار شده اند اینستکه می گویند : ” خامنه ای ” عامدانه ” رییسی ” را در مقابل ” روحانی ” قرار داد تا مردم از ترس ” رییسی ” که قتل عام زندانیان در سال 1367 را در کارنامه سیاسی خود دارد، به روحانی ، رای داده و به این شکل رای دهندگان به ” روحانی ” را فریب خوردگانی می دانند که آلت دست ” خامنه ای ” قرار گرفته‌اند وبقول آنان  کارزار انتخاباتی « رژیم » را گرم کردند  .

این دسته از تحلیلگران به این واقعیت توجه نمی کنند که تبلیغات بر علیه روحانی و برای جلوگیری از انتخاب شدن مجدد وی ، بیش از دوسال بود که از سوی جناح راست شروع شده بود . راستگراترین عوامل تبلیغاتی که در فضای سیاسی کشور بعنوان متحدین “خامنه ای” شناخته می شوند ، از قبیل حسن عباسی ، حاج سعید قاسمی ، سایتهای وابسته به سپاه پاسداران و ” جبهه پایداری ” : فارس ، تسنیم ، رجا نیوز ، افسران جنگ نرم و دهها سایت ریز ودرشت ، منهاج تی وی ، رسانه آرمان تی وی ، از سال 1394 ، بسیار منظم و برنامه ریزی شده به امید جلوگیری از انتخاب مجدد ” روحانی ” شروع به تخریب وی ، منکوب کردن بر جام کرده و ” حسن عباسی ” در یکی از سخنرانی هایش مستقیما از اربابان آمریکایی رفسنجانی و روحانی نام برده و قسم خورد که وی را در محضر مردم بی آبرو خواهد کرد . ” حاج سعید قاسمی ” از آرزوی خود برای کشتن ” فائزه هاشمی ” بدستان خود سخن گفت وحسن روحانی را تحت عنوان ” شیخ پشمک ” نام برد . خیل ائمه جمعه  سخنرانی های ” روحانی ” بر علیه ” خامنه ای ” را دست آویز قرار داه و خواهان عدم نایید صلاحیت وی از سوی ” شورای نگهبان ”  می شدند . تحلیلگرانی که می گویند  انتخاب “خامنه ای ” روحانی ” بود ، در حقیقت به این حجم تبلیعات منفی بر علیه ” روحانی ” توجه نکرده و دقت نمی کنند که این برنامه ریزی که از دو سال پیش آغاز شده بود برنامه ای برای گول زدن مردم نبوده است ، تضادی اساسی میان ” روحانی ” واصلاح طلبان ” از یک سو و ” خامنه ای ” و ” سپاه ” و ” اصولگرایان ” از دیگر سو وجود دارد که زمینه اجتماعی آن ، تضاد میان طبقه متوسط واقشار مدرن و تحصیلکرده که خواهان پایان یافتن دوران انقلابی و سیاست تهاجمی خارجی هستند با اقشار فرودست جامعه است .،اقشار متوسط  که معمولا دارای پس اندازبانکی و سهام خریداری شده بنگاههای اقتصادی سود آور هستند امید دارند که ” روحانی ” و اصلاح طلبان بتوانند شعارهای افراطی سیاسی – اقتصادی ، اصولگرایان را مهار کرده و با در پیش گرفتن سیاست خارجی آشتی جویانه با غرب و آمریکا ، از یک سو از دامنه تحریمها کاسته تا بلکه سود و سرمایه های کم رمق اینان آسیب نبیند  و ازسوی دیگر با لگام زدن به شعارهای پوپولیستی اصولگرایان ، به اقتصاد کشور سرو سامان داده شود .

اینان که به روحانی رأی داده‌اند  نه غم اسلام و دین را دارند ونه الزاما خواهان ادامه حیات ج.ا. هستند ، اینان می خواهند ضمن حفظ شدن منافع اقتصادی اشان  در عین حال بدنبال تضعیف مقام ولی فقیه که وی را ” نماد ” انقلابیگری و سیاست فرار دادن سرمایه های خارجی  می دانند ، توسط کسی که بالاترین امکانات را برای این کار دارد یعنی ” حسن روحانی ” هستند . جبهه اعتدال و اصلاح هم با توجه به وابستگی فکریاشان به روشنفکران دینی وموقعیت اقتصادی اشان ، بیشتر نزدیک به اقشار متوسط و مدرن هستند ,

از سوی دیگر بخشهایی از اقشار محروم و فرودست و دهکهای پایین جامعه ، که اصولگرایان به سوء استفاده از خواستهای فقر زدایی  آنان توجه دروغین نشان داده و می خواهند آنان را بر علیه اصلاح طلبان و روحانی برانگیزانند ، هنوز به شعارهای توده گرایانه ، خامنه ای و سپاه و روحانیت طرفدار بیت خامنه ای ، امید دارند . بخش وسیعی از رای دهندگان به ” رییسی ” همین اقشار فرودست و عدالت طلب ، جامعه هستند . حمایت اینان از خامنه ای و اصولگرایان نیز نه از ارزشمداری اشان که بر مبنای فقر نسبی و مطلقی است که به آن دچار هستند ، اینان نیز عاشق چشم و ابروی آخوند و اصولگرا و خامنه ای نیستند بلکه دیده اند که در دولتهای اصولگرا زمینه ریخت و پاش و بی نظمی اقتصادی بیشتری وجود داد که در این میانه البته  به قیمت نابودی اقتصاد کشور ، زمینه ای استفاده و سوء استفاده فروماندگان  اجتماعی نیز فراهم می شود ، طرحهایی مانند مسکن مهر و یارانه ها و وام طرحهای زود بازده با اینکه در تحلیل نهایی گره ای از کار مردم فقیر نمی گشاید اما به مصداق کاچی به از هیچی ، بسیاری از این دسته از هموطنان ما را جذب اصولگرایان می کند . بسیاری از کسانی که با این امید جذب اصولگران شده‌اند به تدریج متوجه خواهند شد که شعارهای « عدالت طلبانه » اصولگرایان که بهتر است آنان را « اقتدارگرا» بنامیم ، دست آویزی برای کسب قدرت سیاسی است و بالاترین ضربات به مردم زحمتکش کشور ما از جانب همین اقتدارگرایان صورت گرفته است , اقتدارگرایان با اینکه در یکی دوسال اخیر سعی دشاتند بعضی ژست‌های ملی گرایانه و مثلاً مدرن بگیرند اما نهایتاً در میان طبقه متوسط هم جایی نداشته و تنها عاملی که ممکنست بتواند به بالارفتن سبد رأی « اقتدارگرایان » کمکی کند،تشدید فضای جنگی و تحریمی است که از جانب «دولت ترامپ» و « عربستان سعودی » به آن دامن زده می‌شود .

از سوی دیگر بخش وسیعی از اقشار فرودست در عمل و باچشم سر دیده اند، که اصولگرایان برای آنان و به اسم آنان شعار بسیار سر می دهند و  علیرغم همه این شعارها ، بی حقوق ترین مردم در حکومت اسلامی کارگر و زحمتکش و حاشیه نشین شهری است . بخشهای وسیعی ازهواداران سنتی اصولگرایان  و افرادی از اعضای سپاه پاسدران اما این بار در پی روشن شدن فریب اصولگرایان به ” روحانی ” رای دادند و  طرح خامنه ای برای انتخاب شدن ” رییس جمهوری ” ای  که کمترین تضاد را با ” ولایت فقیه ” داشته و انتخاب شدنش به معنای حل شدن مقام ریاست جمهوری در ” ولایت فقیه ” باشد با شکست روبرو شد . اما اینکه چرا شورای نگهبان تحت امرخامنه ای صلاحیت روحانی را تأیید کرد ، ج.ا. می‌دانست که با عدم تأیید صلاحیت « روحانی » بخش ،وسیعی از طرفدران جبهه اعتدال و اصلاح در انتخابات شرکت نخواهند کرد و عدم شرکت حدود 20 میلیون نفر در انتخابات برای نظاام بشدت سرکوبگر اسلامی ، به معنای پذیرش قطعی و همگانی غیر مردمی بودن ج.ا. بود و « خامنه ای» نمی‌خواست به این ریسک تن دهد ,

اما اگر رییسی می آمد :

 اگر رییسی می آمد ، خامنه ای می توانست با ” قلبی آرام و دلی مطمئن ” دنیا و مقام ولایت و ریاست جمهور را یکجایه ، به وی بسپارد و از دنیا برود و اصلاح طلبان را از مواضع کلیدی قدرت برای همیشه براند . اما اکنون دردسر های ” ولی فقیه ” شروع شده است ومی رود تا برای وی نه آخرت که دنیا دار مجاذات باشد . یاران وی به اهستگی از اطرافش پراکنده می شوند ، ” رییس دفتر وی ” ناطق نوری ” رفته است تا به رقیب وی ” روحانی ” بپیوندد و ” لاریجانی ” رییس مجلس از هم اکنون جبهه شکست خورده اصولگرایان به هزیمت گریخته است . ” خامنه ای ” باید بزودی برای گفتن دردهایش سر در چاه فروکند و ناله های تنهاییش را در آنجا سر دهد . و نهایت اینکه با رأی ندادن مردم به فرد مورد نظر اصولگرایان این انتخابات به شکست سخت جایگاه “خامنه ای” و” اصولگرایان ” و در نطری کلی به تضعیف موقعیت « نظام ج.ا.»  در نزد مردم ایران منجر شد . همه این‌ها نشان می‌دهد که انتخاب خامنه ای « رییسی» بوده و انتخاب نشدن وی ضربه‌ای دیگر بر پیکر ولی فقیه بود .

 همه ما شاهد بوده ایم که اکنون روحانی با انتخاب مجدد بازبان ، و لحن دیگری با ” خامنه ای ” و ” اصولگرایان ” صحبت می کند ، به آنان می گوید مردم گفتند : هر کس به کار خود هر کس به جای خود ، خواهان همگانی شدن فرماندهی سپاه و نهادی به نام ” ولایت فقیه ” می شود .  روحانی حتی  اگر تهاجمات گسترده ای که به جایگاه سیاسی و اقتصادی «خامنه ای » و «سپاه» شروع کرده  را ادامه ندهد دیگر اما از جانب آنان بخشوده نخواهد شد که به سرنوشت « رفسنجانی »  دچار و به مرگ مشکوک از دنیا خواهد رفت , وی اکنون در شرایطی قرار گفته است که برای وی بهترین دفاع « حمله» است .

. روحانی باید بسوی سر دادن شعار شورایی کردن ولایت فقیه ��ام بردارد ، باید بسوی غیر سیاسی کردن رهبری سپاه و بسیج باشد ، در غیر این صورت ممکنست  ” رییسی” را  این بار از پنجره ” نایب ولی فقیه ” به مردم قالب کنند  ودر آنصورت رییسی و متحدانش به وی رحم نخواهند کرد . وی نباید اشتباه «رفسنجانی » را در سپردن قدرت  به دست رقیب تکرار کند و در نزد اقتدار گرایان « سیاست بیشه گرگان گرسنه است » یکبار دیگر حضور گسترده مردم در پای صندوق های رای نیم جان نظام ج.ا. سیلی سختی به اصولگرایان و طرحهای خانمان بر باده ده آنان و ولی فقیه زد و اجرای توطئه های انان  را ناکام گذاشت . البته به ریشه عمیقی که سپاه و بنیادها در اقتصاد و سیستم آموزشی و قوه قضاییه دارند نباید کم بها داد این تنها ،آغاز یک روند پیچیده و آکنده از درگیری است   طلیعه  این درگیری  از هم‌اکنون بچشم می‌خورد ، حمله صادق لاریجانی به “ حسن روحانی در باره موضوع رفع حصر ، حمله جواد لاریجانی به “ دولت در باره پخش  آوای “ شجریان وسردادن  زمزمه «مهندسی انتخابات » از سوی « رییسی »از اولین نشانه‌های درگیری است که جناح راست در حال سازمان دادن آن است و می‌خواهد کشور را به آشوب بکشاند , البته این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که خود شرکت هم  در این انتخابات ، به نوعی رأی دادن به مشروعیت نظام بود ، اما برای هر دستاوردی ، بهایی باید داد و با توجه به تحلیل مشخص از شرایط ، برای تضعیف موقعیت « خامنه ای » ، این بها باید داده می‌شد . هر درگیری در مورد به چالش کشیدن نتیجه انتخابات ، به تضعیف بیشتر جناح راست و خامنه ای منجر خواهد شد , رأی دهندگان به روحانی این بار مانند سال 88 از حق خود نخواهند گذشت و بخشهایی از مردم فقیر و کارگران ناراضی  در اعتراضات احتمالی به آن‌ها خواهند پیوست ,

اکنون حسن روحانی از بالاترین امکانات برای محدود کردن قدرت ” بیت خامنه ای ” و “سپاه پاسداران ” بر خوردار است ، بهترین شعار اکنون این است که : روحانی بتاز و نترس و ” ولی ” را بکوب

 آغاز پروسه  مرگ “ولایت فقیه” از درون خودنظام  سر کشیده است ، تضاد میان دو گرایش اصلاح طلب و اصولگرا جدی است ، جبهه اعتدال و اصلاح اگر از این فرصت برای پس راندن خامنه ای و سپاه استفاده نکند در دور بعد ممکنست با کودتایی از جانب رقیب روبرو شود .” دور فلک درنگ ندارد شتاب کن.”

ملت ایران آهسته آهسته به دوران مرحله حذف دخالت روحانیت در سیاست می رسند ،  باور کنید ” حسن ” رییس جمهور هم بیشتر ” فریدون ” است ، عمامه اش را که بر دارد ، هیچ شباهتی به “روحانی ” جماعت ندارد .

Tagged as: Kavefarzandemelat, کاوه فرزند ملت

Categorised in: فرهنگ ، تاریخ و جامعه, تحلیل سیاسی هفته, سیاست