” عقل سرخ ” یا ” عقل خونین ” مسئله اینست
یکی از ملتزمین رکاب ” قالیباف ” که مواضع سیاسی خود را با تخلص ” عقل سرخ ” نشر می دهد در باره روخوانی قالیباف از روی یک متن از پیش نوشته شده که با التهاب و دست پاچگی و تپق و غلطهای فاحش همراه بود ، آنرا به این شکل توصیف کرده بود :” نطق امروز محمدباقر قالیباف در مجلس، ترکیبی از خردمندی انقلابی، نگاه راهبردی، تسلط کارشناسی و رویکرد سیستمی به وضع جهان، مسائل کشور و مشکلات مردم بود”
در تمام این نطق بجز تحریکات سخیف و کودکانه به حرکات ضد آمریکایی و دفاع از سید حسن نصر الله و حوثی و…. مطلب دیگری در باره مسائل جهانی دیده نمی شود که آنهم تکرار طوطی وار تبلیغاتی است که صبح تاشب از صدا وسیما و از دهان هر مداح و روضه خوان بیمقداری شنیده می شود ، در مورد مشکلات مردم هم که هم تقصیرها به گردن دولت حسن روحانی انداخته می شود که آنهم 24 ساعتع در سایتهای تسنیم ، رجا نیوز ، جوان و یک دوجین سایتهای متعلق به ارتش سایبری نظام نشر وباز نشر می شود و داشتن موضع نسبت به جریان باصطلاح جریان معاند و منافق داخلی که در طول 40ساله عمر “ج.ا.” دهها هزار بار تکرار شده است .
همین که “قالیباف” که سابقه ای طولانی در سرکوب دانشجویان حق طلب ، فساد سازمان یافته ، املاک نجومی و دادن رشوه به نمایندگان مجلس دارد ، در راس نهادی قرار می گیرد که معمولا جایگاه اساتید عالیمقام حقوق و قضا و علوم اجتماعی است ، بیانگر سقوط نهایی رژیم اسلامی بدامان ” ماکیاولیزم ” و اصل توجیه وسیله بخاطر رسیدن به اهداف ضد مردمی و نهایتا توسل به ” عقل خونین ” یا همان ” دانش شیطانی ” برای حفظ نظام است .
اما مطلبی که برای اولین بار از زبان وی شنیده شد ، عزم رژیم را برای ” جذب طبقه متوسط ” نشان میدهد که اگر موفق هم شود که با توجه به تحریمها و مشکلات مالی احتمال آن ضعیف است ، صاحب انقلاب قلمداد کردن طبقه متوسط بود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت و در مقاله دیگری بطور مبسوط به ان اشاره شده است . جذب طبقه متوسط توسط اصولگرایان نوعی کلاهبرداری است که در صورت موفقیت امکان استقرار یک رژیم فاشیستی مطرح می شود و اما با توجه به شرایط ویژه در ایران این تمهید راه به موفقیتی نخواهد برد .
اما از انجاییکه که ” قالیباف ” خود نه یک برنام ریز و استراتژ که پادو و پیشکار ، ” خامنه ای ” و ” سپاه ” است نباید بیش از حد به وی پرداخت که باید سیاستهایی که وی مجری آن خواهد بود و از سوی دو منبع اصلی قدرت به وی دیکته می شود را تحلیل کرد .
“ج .ا.” درراه قبضه کامل قدرت ، بعد از کنترل ” مجلس ” ، به حذف ” حسن روحانی ” رای خواهد داد .
چند تفکیک دقیق معنایی در باره منطق محوری و تعاریفی که نقطه ثقل این مقاله بر آنها بنیان شده است :
1-علیرغم اینکه در نظام بی نظم و بی در و پیکر اسلامی حاکم بر ایران که به نام ” ج.ا.” شناخته می شود ، گرایشات سیاسی – اجتماعی متفاوت و گاه حتی متضاد وجود دارند ، اما در برخورد با این ساختارپراز تضاد و تناقض ،میتوان گرایش اصلی هدایت کننده آنرا بعنوان شاکله اصلی این سختار مورد تحلیل قرارداد وبر این اساس هسته مرکزی تعیین کننده هویت “این ساختار سیاسی – اجتماعی” را می توان ” بیت خامنه ای و دفتر سیاسی ” سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ” دانست که در این مقاله بطور مختصر ” سپاه ” و ” بیت ” نامیده خواهند شد و عنوان مناسب این گرایش را می توان ” اصولگرایان ولایی ” نامید ، پس وقتی از” ج.ا.” نام می بریم ، منظور سیاست ونظرات سیاستمداران فرعی مانند ” حسن روحانی ” و ” اصلاح طلبان ” و” احمدی نژاد ” که آنها هم بخشهایی از این نظام هستند .. نیست که منظور از ” ج.ا.” سیاستهای کلی و اجرایی امور از سوی ” بیت ” و ” سپاه ” است
برای داشتن تعریف دقیق می توان گفت که مثلا حتی در میان اصولگرایان نیز گرایشات مختلف وجود دارد ، طرفداران احمدی نژاد،جبهه پایداری، یا مثلا ” حزب موتلفه ” ویا حتی ” نواصولگرایان ” تحت رهبری ” قالیباف ” ، یا جبهه دانشجویان عدالت خواه نیز ، اصولگرا هستند ، اما الزاما” ولایی ” نیستند ، اصولگرای ولایی نیروهایی هستند که بدون هیچ نقد و نظری و مطلقا بدون انتقاد ، سیاستها ، فساد ها ، سیاست خارجی ، خراب کردن آلونک را بر سر یک ایرانی حاشیه نشین و سرکوب و شکنجه را تایید کنند . یعنی در میان اصولگرایان نیز بخشهایی به هسته اصلی قدرت نزدیکتر هستند ، اینان همانی هستند که خامنه ای از آنان تحت عنوان نیروهای “گام دوم انقلاب ” نام می برد و خود را در حضور سیاسی کسانی مانند ” حجت عبدالملکی ” ، ” یاسر جبرائیلی ” ، ” عماد آبشناس ” ،یا مثلا ” مانی محرابی ” و مراکزی مانند ” شورای راهبردی روابط خارجی ” و یا ” اندیشکده روابط بین الملل ” نشان میدهد . این نیروها مغز متفکر جریان ” اصولگرایان ولایی ” بوده و خیل مداح و روضه خوان و چماقدار نیز پادوهای نیروهای ولایی هستند . مثلا کسانی مثل ” مهندس قاسمی نژاد و یا حسن عباسی با اینکه برای این نظام سر میدهند و سر میبرند ، اما از آنجاییکه در مواردی با ” سپاه ” و یا نبود عدالت اقتصادی با سیاستهای ” خامنه ای ” زاویه دارند ، مورد عنایت ” اقا ” قرار نمی گیرند .
قالیباف نیز اکنون بعنوان رئیس قوه قضائیه ترکتاری می کند ، شاید در فردا روزی یا دو کانون اصلی قدرت دچار تضاد شود و از چشم ” اقا ! ” بیفتد ، مگر ” محمود احمدی نژاد ” از سلاله ” خامنه ای ” نبود ؟ اما نکته مهم اینستکه ” بیت و سپاه ” میان نیروها ی مختلف نظام از اصلاح طلب گرفته تا گرایشات مختلف میان اصولگرایان ، بند بازی کرده و هر از چند گاهی یکی از این باندها را برای اجرای امور و پیشکاری انتخاب می کند. با این تمهید همیشه یک بز قربانی برای انداختن تقصیر ها و نا کار آمدی ها در وسط صحنه حاضر است . ” قالیباف ” نیز ممکنست بز قربانی بعدی باشد ، حسن روحانی ، احمدی نژاد ، اصلاح طلبان ، هاشمی رفسنجانی ، کسانی بودند که به این سرنوشت دچار آمدند .
2- منظوراز ” قبضه کامل قدرت ” اینستکه رهبری هر سه قوه ” مقننه ” ، ” مجریه ” و ” قضاییه ” بطور کامل در اختیار نیروهای “اصولگرای ولایی ” ویا حداقل نیرویی از میان اصولگرایان با گرایشات مختلف باشد که ” ولایی ” ها بطور موقت و دوره ای آنانرا برای انجام ماموریتی معین انتخاب کرده باشند ، در حال حاضر ” ریاست قوه مقننه ” در دست ” قالیباف ” و گرایش خود خوانده اش با نام ” نو اصولگرایان ” است ، اما قطعی نیست که این و حدت بسیار طول بکشد و ممکنست همانطور که تا کنون بارها دیده ایم ، این وحدت نیز تبدیل به تضاد شود . ریاست قوه ” قضاییه ” با قاتل سنگدلی به نام ” ابراهیم رئیسی ” است و خامنه ای بر انست که ریاست قوه مجریه را نیز به فردی از میان نیروهای ” ولایی ” بدهد و اگر میسر به انجام این امر نشود آماده است تا اساسا پست ریاست جمهوری را در ” ج.ا.” از میان بردارد و با توجه به روندهای جاری بنظر نمیرسد با مخالفت جدی اجتماعی و سیاسی روبرو شود ، مگر اینکه تغییرات پیش بینی نشده ای در صحنه سیاسی کشور واقع شود.
3- منظور از ” حذف ” حسن روحانی ” نه الزاما ، خلع وی از مقام ریاست جمهوری ( که البته با احتمال ضعیف ممکنست اتفاق بیفتد ) و نه حذف الزاما ” حسن روحانی ” از مناصب اجرایی قدرت ، که حذف کامل جبهه اعتدال و اصلاح از مناصب کلیدی قدرت در ” ج.ا.” توسط ” بیت ” و ” سپاه ” است
شیوه تحلیلی این مقاله بر این اساس نیست که تمایل نویسنده این سطوررا به وقوع کدام راهکار نشان دهد ویا کدام اقدام از نظر وی خوبست یا بد است ! بلکه بر این اساس استوار است که محتملترین گرایش ” بیت ” و ” سپاه فارغ از ارزش داوری ما ، در این باره چه خواهد بود و ازسوی دیگر شرایط تا چه حد به آنان اجازه به اجرا در آوردن خواسته هایشان را خواهد داد و با توجه به اینکه دو کانون “بیت و سپاه ” ، توان بالایی در پیش بینی حوادث و مدیریت نیروها از خود نشان داده اند ، نهایتا چه خواهند کرد و تعاقبات انتخاب آنان بر سرنوشت من و تو ایرانی و مسائل سیاسی اجتماعی و سیاست خارجی کشورمان چه خواهد بود ؟
و نهایتا موضوع اصلی مقاله اینستکه با تحلیل شرایط فعلی کشور ، مواضع ” بیت ” و ” سپاه” ، موضع جبهه اعتدال و اصلاح و اقشار اجتماعی متشکل از گرایشات مختلف سیاسی – اجتماعی چه برخوردی با حرکت نهایی پروژه نرم حذف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان از مسندهای اصلی قدرت در ایران خواهند کرد .
– “عقل خونین” : منظور از این اصطلاح توسل به استفاده شیطانی از دانش برای حل بحرانها است که اکنون رژیم به آن متوسل می شود ، زنده یاد ” داریوش شایگان ” در کتاب خود ” آسیا در برابر غرب ” می گوید که ” مدرنیته زمانی به کشورهایی نظیر کشور ما رسید که روح ” فاوستی ” بر آن حاکم شده بود و منطور از ” روح فاوستی ” بکار گیری دانش و فن و علم برای اهداف ضد مردمی و ضد انسانی و ضد ملی است و این همان کاری است که نظام اسلامی 40 سال است که به آن مشغول است و از علوم اجتماعی ، مهندسی اجتماعی و سرکوب را می فهمد و از انتخابات ، شورای نگهبان را و از حاکمیت ملی و گسترش عمق نفوذ ، دخالت درامور دیگر کشورها و ازالتزام به اجرای قانون ، خراب کردن آلونک بر سر یک ایرانی فقیروبی پشتیبان را می فهمد . یک نیروی ولایی چشم خود را بر روی رشد شتابناک و فساد همه گیر طبقه ثروتمند حزب اللهی می بندد ، در باره اینکه بنیاد مستضعفان با بودجه ملی ، برای میلیاردرها برج می سازد وهمچنین رشد قارچ گونه شهرک هایی که میلیونرهای اصلاح طلب و اصولگرا در آنجا به زندگی اشرافی مشغول هستند جزلاف زدن کاری نمی کند و در حالیکه در این کشور بیش از 14 میلیون حاشیه نشین شهری داریم لام تا کام چیزی نمی گوید . خلاصه یک نیروی ” ولایی : همان ” چوخ بختیار ” است که اماریش گذاشته وتسبیح می چرخاند .
در ادبیات ما ” عقل سرخ ” مظهر شورش و عصیان در مقابل خدایان و ساختارهای کهنه و فرسوده است و البته ” ج.ا.” را می توان مظهر کاربرد ” عقل خونین ” و یا همان ” استفاده شیطانی ” از دانش و علوم دانست . کاری که ” فاوست ” کرد وعاقبت روح خود را به شیطان فروخت و سرنوشت ” ج.ا.” هم بهتر از این نخواهد بود
تاریخچه موضوع :
” بیت ” و سپاه ” سالهاست که در پی حذف اصلاح طلبان از مواضع اصلی قدرت بوده اند . ” رژیم در درگیریهای سیاسی سال 1388 که نهایتا منجر به تقلب گسترده و بیرون کشاندن ” احمدی نژاد ” از صندوقهای رای شد ، و انتخاباتهایی که بعد از آن منجر به شکست های سنگین باندهای مختلف اصولگرا از ” بیت و سپاه ” گرفته تا ” پایداری ” و ” احمدی نژادی ها از جناح های رقیب سیاسی – اجتماعی آنان شد ، به این نتیجه رسید که باید آهسته ، آهسته بدنه اجتماعی رای دهنده به اصلاح طلبان را از آنان جدا کند تا بتواند آنان را بدون آنکه موجب درگیریهای اجتماعی شود ، از قدرت حذف کند ، درست با این هدف همراه با سرکوب شدید هر گونه فعالیت سیاسی منسوب به اصلاح طلبان و بالابردن هزینه هر گونه فعالیت سیاسی اجتماعی ، به اقشار متوسط بعضی امکانات مالی برای حفظ پس اندازهای خود در مقابل تورم لجام گسیخته و تبدیل آن به سکه های طلا و اتومبیل های پیش فروش و سهام شرکتهای سود ده را فراهم آورد . البته تقلب و دزدی و ورشکستگی ، صاحبان موسسات مالی که عموما از افراد حزب اللهی و نزدیک به نهاد وجهاد و سپاه بودند ، به این اعتماد ضربه اساسی وارد کرد ، اما در موضوع اخیر خرید سهام شرکتهای بورس ، دیدیم که اقشار متوسط و مرفه هنوز به نظام و ماندگاری آن اعتماد داشته و پول نقد خود را در مقابل ” اوراق گویا بهادار ” ، نظام ، و با انتظار در صفهای طولانی دودستی به آنان تقدیم می کنند .
درست در مقابل سیاست “ج.ا.” برای غیر سیاسی کردن و جذب اقشار متوسط و مرفه ، ” کاخ سفید ” و مشخصا ” برایان هوک” مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه دست به تلاشهایی همه جانبه برای تحریک و تشویق این اقشاربه فعالیت سیاسی و اجتماعی زد .
فعالان اجتماعی – سیاسی ایرانی مجری سیاستهای ” برایان هوک ” ، با بودجه های چند صد میلیون دلاری و حرکت چهارشنبه های سفید ، واستفاده از حرکت خود جوش بر سر چوب بلند کردن ” روسری ” و فرد شناخته شده ای مانند ” شاهزاده بورس باز ” براه می افتند و عموما هم سعی دارند در میانه دعوای میان “ج.ا.” و “کاخ سفید “و حتی ” ” ریاض برای خود کلاهی دوخته و ضمن لفت و لیس ، خواب رئیس جمهور و شاه و وزیر شدن را می بینند .
، موضع اصلاح طلبان داخل کشور هرچنداز نظر رسمی مخالفت با حرکات ” آمریکا محور ” اما از بطور طبیعی میبایست خواهان ادامه چنین حرکاتی برای زیر فشار قرار گرفتن ” رژیم ” که شاید منجر به عقب نشینی اش شود می بودند . اتفاقی نیست که بسیاری از اصلاح طلبان ساکن آنگلیس و آمریکا در کنار گرایشات شناخته شده سلطنت طلب ، در تحریریه رسانه “ایران اینترنشنال ” مشغول فعالیت می شوند: از کسانیکه در مکتب ” خاتمی ” با مدرنیته آشنا شده اند ، انتظاری بیش از این نمیرود و هنوز مانند آونگ میان ولی فقیه و ولی عهد و قم ونجف و ریاض دچار نوسانات رعشه آمیز هستند
چرا نظام به فکر استمالت و دلجویی اقشار متوسط و مرفه افتاده است .
” رژیم ” اکنون و بخصوص بعد از تحمل شکستهای سنگین که خود آنرا “شکست های گفتمانی و سبک زندگی” نامید ، دریافت که نباید با طبقه متوسط بطور مستقیم مقابله کند ، بلکه باید ابتدا گروههای سیاسی – اجتماعی یعنی اصلاح طلبان که از این اقشا ربه اشکال مختلف نیرو می گیرند بی اعتبار و بی آبرو کند و بعد با سرازیر کردن امکانات مالی بسوی آنان این اقشار را خریده و اساسا از هر گونه فعالیت سیاسی باز دارد.
درست با این هدف تولید فیلم و سریال و مصاحبه های افراد دستگیر که خود را روشنفکرانی که فریب دستگاههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل را خورده و در داخل به تروروانفجار مشغول بوده اند شروع می شود ( مصاحبه هایی که اخیرا ساختگی بودن آنها روشن شده است ) ، دستگاههای اطلاعاتی به کمک هنرمندان و کارگردانان وابسته به حاکمیت و گاها سوء استفاده جو دست به ساخت و پخش سریالهایی زدند که در آنها هنرمند ، کار آفرین ، روزنامه نگار ، روشنفکر و فعال اجتماعی و حتی پزشکان را مشتی افراد بی مسئولیت ؛ فاقد هویت ملی و در سریال ” گاندو ” مزدور وابسته به نیروهای خارجی معرفی می کرد. سریالها و فیلمهایی مانند ، ” گاندو” ، ” هیولا ” ، ” مرد هزار چهره ” دقیقا در راستای این هدف ساخته شدند . .
در سال 1396و همراه با حرکت همه جانبه بیت و سپاه ، برای انتخاب شدن ” ابراهیم رئیسی ” بعنوان رئیس جمهور ، شرکت همه جانبه اقشار متوسط و انتخاب حسن روحانی ” تلاش “بیت و سپاه ” را در این راه به شکست کشاند ودرعین حال نیروهای ولایی در آن سال دارای کادر ها و نیروهایی که بدون اصلاح طلبان بتوانند گردش امور را بر عهده بگیرند ، نبوند .
درست از فردای انتخاب ” حسن روحانی ” برای دور دوم در سال 1396 ، حرکتی منظم برای بالا بردن هزینه دفاع از اصلاح طلبان ، تبلیغ برعلیه کوشش اقشار متوسط برای ایجاد تغییرات در بدنه سیاسی حاکم ، بدنام کردن اصلاح طلب و روشنفکر و روزنامه نگار و استاد دانشگاه شروع شد و درست تا آستانه انتخابات اخیر ” مجلس ” ادامه داشته که موجب شرکت حداقلی واجدان حق رای در انتخبات شده که بخودی خود به معنای گران شدن کفه ترازو بنفع اصولگرایان و انتخاب همه کاندیدا های آنان در انتخابات اخیر مجلس شد .
” رژیم ” از بعد از سال 1392 تا کنون سعی داشته است که به اقشار متوسط و مرفه و نیمه مرفه این پیام را بدهد که ” ما در حد امکان منابع مالی را بطرف شما سرازیر می کنیم بشرط آن که شما عطای فعالیت سیاسی را به لقایش ببخشید ” ، این پیام با چاشنی تبلیغات سنگین غیر مستقیم برای مزدور و وطن فروش و فاقد عرق ملی قلمداد کردن جناح مخالف و اپوزیسیون در غیر سیاسی کردن اقشار متوسط و مرفه تا به آن حد موفق بود که مردمی که برای شرکت در انتخابات شورو شوقی از خود نشان ندادند وانتخابات حداقلی بر گزار شد ، قبل از آن برای خرید پیش فروش خودرو ، پیش فروش سکه و اخیرا به امید دریافت سود سهام شرکتهای شرکت کننده در مرکز بورس برای خریدن اوراق و سهام ، صف کشیدند ، با توجه به این واقعیات می توان با احتیاط گفت که در حال حاضر با توجه به سرکوب و تحریم و اوضاع بد اقتصادی ، فرهنگ عمومی اقشار متوسط و مرفه و با توجه به هزینه سنگین فعالیت سیاسی ، مصداق همان ضرب المثل معروف ما ایرانی هاست که ” آسته بیا ، آسته برو ” و ” هر که خر شد تو بشو پالانش – هر که در شد تو بشو دالانش ” است ، فرهنگی که بطور تاریخی و نسل اندر نسل به نسل امروزما رسیده و باعث شده که مثلا نام خونخوار ترین ، اشغال کنند گان سرزمینمان را تاکنون بر فرزندانمان بگذاریم تا مثلا از گزند ” مغولان “در امان باشیم و یا از بریده شدن سر توسط اعراب وحشی ، نجات یابیم وبرهواداری خود از ” چنگیز ” و ” هلاکو ” و اقوام بدوی نابود کننده کشورمانهم بر خود ببالیم .! فرهنگی که تربیت شدگان آن برای استعانت از ذات حضرتش نام دختر خود را ” نور زهرا ” و نام پسران خود را ” غلامعلی “می گذارند . انسان صاحب حق از میان ” رضا” ، ” رضا زاده ” و “غلامعلی ونور زهرا” ، ظهور نخواهد کرد .
” رژیم ” در غیر سیاسی کردن طبقه متوسط موفق و نتیجه آن شرکت حداقلی در انتخابات ” مجلس “شد !
تمامی اقداماتی که در بالا از آنها یاد شد ، یک دست کردن دو قوه مقننه و قضاییه بود ، ” لاریجانی ” ها که در راس دوقوه مذکور بودند آن یکی بیش از حد به خوی اشرافیگری خود می بالید و برای شعارهای مستضعف پناهی رژیم جنبه منفی داشت و این دیگری در راس قوه مقننه ، هر چند که مطیع ومنقاد ولایت و مثل یک خرگوش از مار بوآی انقلاب اسلامی میترسید ، اما بعنوان یک انقلابی آنهم از نوع اسلامی آن آلوده به فساد و در عین حال “بی رگ” بود ، از نظر ” خامنه ای ” نمی توان به انواع و اقسام فساد مالی آلوده بود ، دزدی کرد و به مانند میلیاردرها زندگی کرد اما برای وی و” ولایتش ” یقه درانی نکرد .
” قالیباف ” اما دزد و اختلاسگری است که برای آقای خود” خامنه ای ” یقه درانی می کند و سر نمی دهد اما سر میبرد :
اکنون ” قالیباف ” مظهر یک حزب اللهی ، بر مسند رئیس قوه مقننه تکیه زده ، به مانند 99% دیگر حزب اللهی ها سواد هیچیک از مدارک تحصیلی خود را ندارد ، و این بیسوادی به حدی است که در نطق پیش از دستور اولین جلسه مجلس ، در روخوانی مطلبی که برایش نوشته اند مرتکب بیش از 20 غلط و تپق می شود و تقریبا از نفس می افتد . دکتر ، مهندس ، خلبان ” قالیباف ” نماد همه آن حزب اللهی هایست که بر سر داشتن عناوین مدرن دکتر و مهندس ، گلوی یکدیگر را میبرند و چنان در فساد املاک نجومی ، سرکوب دانشجویان بیگناه و اختلاس ، الوده اند که هیچ آینده روشنی در هیچ ساختار سیاسی ای بجز نظام ولایی برای خود نمی بینند . پس باید به نوکری ” اقا ” مفتخر باشند و این طنز تاریخ است که رژیم مدعی انقلاب به بازتولید کارگزارانی مبتلا شده که مانند ” امیر عباس هویدا ” افتخار خود را ” اجرای منویات ” اعلیحضرت ” می دانست .
سردار، مهندس ،خلبان والبته بیسواد ولایی در اولین نطق خود بر نکات زیر تاکید داشت :
شکی نیست که وی همانطور که چند بار تاکید کرد مطیع امر ” خامنه ای ” است و می خواهد منویات وی را اجرا کند پس محتویات همین نطق هم دقیقا از سوی نویسندگانی در بیت رهبری نوشته شده است ، اما نکات مهم نطق :
– برای ” حسن روحانی ” شمشیر را از روبست و این خود چشم انداز حذف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان را می دهد .
وی در سخنانش در مورد ” دولت ” نه ازهمراهی برادارنه که برجنبه نظارتی قوه مقننه بر عملکرد دولت تاکید کرد . وی در جملاتی معنی دار همه مشکلات کشور از نبود عدالت اجتماعی و تورم و گرانی و بحران اقتصادی ونفوذ جریان غربزده وحتی تضعیف نهاد خانواده را از عملکرد غیر جهادی دولت و راه حل برون رفت از بحران را ” مدیریت جهادی ” دانسته و هیچ چشم اندازی برای اینکه دولت ” حسن روحانی ” قادر به اجرای مدیریت جهادی شود ” ارائه نکرد .
آنطور که وی چشم اندازاقدامات سیاسی –اجتماعی مورد نظر ” رهبر ” را ترسیم کرد برای بازگشت با ” مدیریت جهادی ” باید مقابله با سیاستهای آمریکا در جهت انتقام خون ” سلیمانی ” تشدید شودتا “ج.ا.”، به مرحله داشتن دولت اسلامی و تمدن سازی برسد با این چشم انداز و بطور طبیعی زمینه ای برای ادامه حضور جبهه اعتدال و اصلاح در راس دولت آینده و قوه مجریه باقی نمی ماند .
- در مورد سیاست خارجی :
بر همراهی با کشورهای بزرگی که در موقعیت های سخت با “ج.ا.” همراه بوده اند تاکید کرد که بنظر میرسد منظور وی ” روسیه “و ” چین ” بود و بازهم لاف ” مبارزه با آمریکا ” و ” خروج نیروهای آمریکا ” از منطقه را زد . از یاد نبریم مسائلی که اکنون قالیباف در اولین نطق پیش از دستور خود بیان کرد هیچگاه به این صراحت از زبان “علی لاریجانی ” رئیس مجلس شنیده نشده بود و این درست آن هدفی بود که ” نظام ” در انتخاب فردی مطیع ، برای رئیس قوه مقننه مدتها در انتظار آن بود .
- طبقه متوسط صاحب انقلاب است بشرط اینکه فعالیت سیاسی نکند .
برای اولین بار در چهل سال اخیر یکی از مقامات ” ج.ا.” از” طبقه متوسط ” در کنار مستضعفان ” بعنوان ” صاحبان انقلاب ” نام برد این خود می تواند در آینده نقطه افتراق ” قالیباف ” با ” بیت و سپاه ” باشد و یا شاید هم صرفا تعارفی توخالی برای جذب اقشار متوسط باشد .، سیر حوادث نشان خواهد داد که قالیباف در این باره خود صاحب نظری خاص است یا در این اظهار نظر مجری طرح فریب بزرگ “بیت و سپاه ” برای جلب اقشار متوسط و مرفه است .
وی در فراز هفتم متنی را که از روی آن می خواند گفت : ” توجه ویژه به عدالت با اولویت دادن به محرومین و مستضعفین و همچنین طبقه متوسط که صاحبان اصلی انقلاب هستند و خواهند بود.” این یکی از کلیدی ترین سیاستهای نظام در چند ساله اخیر است که اکنون اززبان ” قالیباف” شنیده می شود محورسیاست جذب طبقه متوسط و جدا کردن آنان از اصلاح و اعتدال که با توقف فعالیت : چماقداران ” ، ” حذف احمدی نژادی ها که مورد تنفر اقشار متوسط و مرفه هستند ( البته حذف این جریان بدلیل خودبزرگبینی این جریان نیز بود ) ، “قانونمند کردن ” برخورد با مخالفان ، سرازیر کردن منابع محدود مالی بسوی این اقشار ، کمتر شدن بگیر و ببندهای گشت های ارشاد بوده است و” ج.ا.” میرود تا با ادامه این سیاست ، به یکی دیگر تناقضات رژیم “محمد رضا شاه” دچار شود وخلاصه آن تناقض این بود که : ” طبقه متوسط بخورد و بچرد ، اما با سیاست کاری نداشته باشد” ، آن سیاست نیز در زمان آن ” خدا بیامرز !” تا زمانی که قیمت نفت سقوط نکرده بود اقشار متوسط را هوادار شاه نگه داشت ، اما بمجرد ظهور تورم لجام گسیخته ، اساتید دانشگاه ، وکلا و روزنامه نگاران شروع به ابراز نارضایتی کردند ، طرفه آنکه اکنون و در سال 2020-1399 ، همان اتفاقات یعنی کم شدن در آمدهای خارجی و داخلی و خفقان مالی رژیم ، در حال رخ دادن است و این عامل مهمی است که می تواند به روی گردانی این اقشار از رژیم منجر شود که در این شرایط بمعنای گرایش طبفه متوسط به سیاستهای کاخ سفید و ” مسیح علینژاد ” و ” محسن سازگارا ” و ” رضا پهلوی ” در تحریک این اقشار با هدف وقوع انقلاب مخملی و طرح نظریه عبور مسالمت آمیز از رژیم ، در ایران منجر بشود . هرچند که با توجه حمایت اقشار سنتی از ” ج.ا.” بنظر نمی رسد طبقه متوسط و اقشار مرفه ، توان درافتادن با ” ج.ا.” را داشته باشند ، تازمانیکه بازار و اقشار سنتی از ” ج.ا.” دفاع می کنند و تا وقتی که وحدت ” بیت وسپاه ” به تناقض و تضاد تبدیل نشود عبور از این نظام دچار نوعی بن بست مرگ آور خواهد بود .
با چنین نگرشی محافظه کاران و بنیاد گرایان سیاسی و اجتماعی چه در شکل سلطنتی وچه اکنون در لوای ” ولایی ” آن ، هردو سعی داشته اند تا سکان سیاست منحصرا در انحصار سیاستهای بنیادگرایانه آنان باشد ودر این راه از هر ترفند وروشی برای غیر سیاسی کردن اقشار متوسط و مرفه و دور نگهداشتن آنان از مواضع کلیدی قدرت استفاه کرده اند.
” قالیباف ” همچنین بر نکته ای که اصولگرایان نقطه ضعف ” علی لاریجانی ” می دانستند ، تاکید کرد و آن ” مرز بندی با جریان معاند و منافق داخلی ” بود . بنظر میرسد سیاست سرکوب اصلاح طلبان ، فعالیتهای سیاسی – اجتماعی روزنامه نگاران ، زنان ، اقلیتهای مذهبی مانند بهائیان با شدت بیشترو دادن حیس های طولانی ادامه خواهد یافت .
با توجه به سخنرانی ” قالیباف ” بنظر میرسد که ” بیت ” و ” سپاه ” که نقش اصلی را در تهیه متن سخنرانی وی داشته اند ، بر بی آبروکردن دولت روحانی اکنون از تریبون قوه مقننه تا حذف جریان اعتدال و اصلاح تصمیم دارند .
تعاقبات حذف کامل جبهه اعتدال و اصلاح در سیاستهای داخلی و خارجی :
” ج.ا.” اگر بخواهد ” اعتدالگرایان و اصلاح طلبان را بطور کامل از قوه مجریه و مسندهای دست اول مدیریتی کشور ( هیئت وزرا ) حذف کند ، باید بتواند منابع مالی زیادی را بسوی “اقشار متوسط و مرفه ” سرازیر کند که با توجه به تحریمها و پایین آمدن قیمت نفت از چنین امکانی برخوردار نیست . و این آن نقطه ضعفی است که ممکنست ” ج.ا.” را از حذف کامل اصلاح طلبان از قدرت باز دارد ، در صورتیکه وضعیت مالی کشور رو به بهبودی رود “خامنه ای ” در حذف کامل جناح اصلاح و اعتدال از قدرت به خودتردید براه نخواهد داد .که در این ارتباط “ج.ا.” منتظر انتخابات ریاست جمهوری ” آمریکا ” نیز هست و انتخاب مجدد ” دونالد ترامپ” و یا بر سر کار آمدن کاندیدای ” حزب دمکرات ” بر تصمیم و تاکید بر حذف کامل جبهه ” اعتدال و اصلاح ” تاثیرات بسیار مهمی خواهد گذاشت .
تاکیدی که در فضای رسانه ای وتبلیغاتی بر سرکوب ایده ها و آمال سیاسی و اجتماعی اصلاح طلبان و طبقه متوسط می شود و حبسهای سنگینی که برای فعالان اجتماعی دفاع از حقوق زنان در نظر گرفته میشود ، بیانگر ترس بیش از حد “ج.ا.” از امکان اعتراضات مدنی ای است که ممکنست از سوی این اقشار براه بیفتد که این اعتراضات در آنصورت مورد حمایت ” کاخ سفید ” قرار گرفته و می تواند به چالشی جدی برای نظام تبدیل شود .
شکی نیست که ماههای آینده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهور ی آمریکا و در سال آینده انتخابات ریاست جمهوری در ” ایران ” ماههای سرنوشت سازی برای ” ج.ا.” خواهد بود و ” خامنه ای ” و ” سپاه ” با نگرانی بسیار و تاکید بیش از حد به جناح اعتدال و اصلاح و اقشار متوسط توجه نشان داده و از دیگر اقشار و طبقات که نارضایتی اشان خطرات سهمگین تری را متوجه نظام خواهد کرد ، غافل مانده و بازهم خواهند ماند . در این باره باید در نوشته ای مستقل صحبت کنیم .
Leave a Reply