سال نو بر همگان مبارک باد به امید سال پر از پیروزی و امید برای ایران و ایرانی

ایران در بهت قتل “بابک خرمدین ” : قاتل یک متجاوز بعنف است

 

از صبح روز دوشنبه که خبر بهت آور پیدا شدن جسد قطعه قطعه شده کارگردان سینما ” بابک خرمدین ” فضای خبری را در خود گرفت، بهت و غم واندوه و در عین حال حسی از انزجار و تنفر نسبت به قاتل (قاتلین ) در میان اکثر مردم پیدا شد .  در همان شب اول دستگیری این دو قاتل ( که نباید و نمی توان نام پدر و مادر بر آنها نهاده و فقط نام قاتل زیبنده آنها است ) مشخص شد که این دو موجود سفاک و خونریز داماد خود را در سال1390 و دختر خود بنام ” آرزو ” را نیز به همین شکل بقتل رسانده اند و تا کنون نیز اثری از اجساد آن دو نیز در دست نیست . البته یکی از کارکنان رادیوفردا با انتشار توئیتی اظهار کرد که از یکی از دوستان ” بابک ” خبری دریافت داشته که وی در همان هنگام گم شدن  ” ارزو ” لکه های خون در وان حمام دیده است .

می توان احتمال داد که قاتل از ترس  لو رفتن جنایت خود ، بابک را نیز کشته است و اظهارات وی مبنی بر رفتارهای غیر اخلاقی بابک  ؛ بهانه ای برای پوشاندن انگیزه های اصلی قتلهای مرتکبه است .

جامعه شناسان ، جرم شناسان و حقوقدانان ، در مجامع و رسانه های خبری حضور یافته و بدون اینکه منتظر روشن شدن علل موضوع شوند هر کدام وتحت تاثیر دیدگاههای سیاسی خود شروع به تفسیر و تحلیل موضوع کردند . حادثه آنقدر بهت آور بود که افکار عمومی خواهان روش شدن دلایل وطبیعتا توانایی تحلیل آن بود .اگر بخواهیم تحلیل های ارائه شده در باره قتل  ” بابک خرمدین ” را دسته بندی کنیم می توان آنهارا به شکل زیر بنظم درآورد  .

  • سطحی ترین تحلیل ها ، بسرعت با موضوع برخورد سیاسی کرده و آنرا به شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر کشور ، حاکمیت جمهوری اسلامی و …مرتبط کرند . تحلیل های بازهم سطحی تر بر آن بودند که کارگردان توسط نیروهای امنیتی ج.ا. کشته شده و اکنون برای به انحراف انداختن افکارعمومی ، این سناریو از سوی آنها ارائه شده است .
  • در مرحله بعد شاهد تحلیلهای تخصصی تری بودیم که موضوع را به شکاف نسلی ، فروپاشی اخلاقی و فرهنگی جامعه، منتسب کرده و آنرا بطور غیر مستقیم به جنگ و فضای خشن حاکم بر افکار عمومی منبعث از روشهای خشن اعمال شده از سوی دستگاه قضایی حکومت اسلامی در برخورد با جرم و جنایت و اجرای احکام اسلامی ، منتسب کردند .
  • تخصصی ترین تحلیلها موضوع را به ” قتل های خانوادگی ” که حدود یک سوم پرونده های قتل در سیستم قضایی را تشکیل میدهند منتسب کرده و از کمبود منابع در جامعه و تخاصم افراد خانواده برای اختصاص دادن آن منابع بخود صحبت کردند . مدعیان چنین تحلیلی نیز موضوع شکاف نسلی ، فروریزی ارزشها ی اخلاقی و اجتماعی مطرح و خلاصه برای حال بد مردم وملت ایران که به چنین وضعی گرفتار آمده اند اشک ریختند ، این دتسته از تحلیلگران نیز در نهایت با بکار بردن تخصص جامعه شناسانه خود موضوع را به سیاست و حاکمیت مرتبط کردند .

اکنون که بیش از سه شبانه روز از پیدا شدن جسد گذشته و با روشن شدن ابعاد بیشتری از حادثه قطعی است که همه نظرات و تحلیلهای مطرح شده تا حد زیادی نادرست و مورد اول که اساسا هیچ ربطی به حقیقت ماجرا نداشته و موارد دوم وسوم هم در صد کمی از حقیقت را در خود دارند . کما اینکخ مقتول برای نقل مکان به خانه دیگری مشکل حاد مالی نداشته ، دختر نبوده واز نظر موقعیت اجتماعی  ضعیفتر از قاتل هم نبوده است 

اولین خبری که اثبات کرد که این حادثه اساسا ربطی به فروپاشی اخلاقی -فرهنگی و مشخصا در ایران ندارد مصاحبه خانمی بود که خود را دوست دوران کودکی  ” آرزو ” معرفی کرد و مطرح کرد که ” ارزو خرمدین ” تا قبل از ناپدید شدن اش در سال 1397 ، با وی در ارتباط بوده و مطرح می کرده است که مدتها از سوی پدر خود مورد تجاوز قرار می گرفته است .  میتوان احتمال داد که قاتل (اکبر خرمدین )  حتی بعد از ازدواج دخترش بازهم وی را مورد سوء استفاده قرار میداده و این احتمال بدین خاطر استکه  اینکه چرا آرزو بعد از ازدواج خود ،  با قاتل ، قطع رابطه نکرده است ، ایا وی خود نیز به این رابطه معتاد بوده و میلی بیمار گونه به متجاوز بخود پیدا کرده بود ه است ؟ این مصاحبه را می توانید در این صفحه ببینید .

قاتل یک سرهنگ بازنشسته ارتش است ، افکار ملی گرایانه دارد و به همین خاطر فامیلی خود را به ” خرمدین ” تغییر داده است و نام فرزند خود را ” بابک ” نهاده است ، در جنگ ایران و عراق شیمیایی و مجروح شده و مدتها در جبهه جنگ بر علیه عراق حضور داشته است . اما بنظر نمیرسد که بتوان میل به قتل و قطعه ، قطعه کرد ن فرزندان خود را به هیچکدام ازدوران زندگی  گذشته وی منتسب کرد و آنهم به این دلیل که تا کنون هیچ نمونه ای در میان قاتلان و فرزند کشان ، پیدا نشده که تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم جنگ و جبهه و ارتشی بوده تحت تاثیر و ملی گرا یی دست به جنایت فجیع فرزند کشی زده باشند ، عموم جنایتهای خانوادگی زن کشی و دختر کشی و در موراد محدودی هم به کشتن افراد با گرایش به همجنس است که آنهم دلایل ناموسی داشته که اساسا هیج ارتباطی به حادثه مورد بحث کشته شدن ” بابک خرمدین ” ندارد .

تحقیر کردن  خود و ملت خود بخاطر وقوع حادثه ای که بشدت جنبه فردی دارد ، کار عاقلانه ای نیست . افرادی مانند این قاتل سنگدل که بخاطر  انحراف جنسی و سوء استفاده از فرزند خوددست بقتل میزنند در همه جوامع از آمریکای سرمایه داری تا روسیه و اروپا اتفاق می افتد . مدتی پیش سه دختر روس که مدتها از سوی پدر خود  زندانی و مورد تجاوز قرار میگرفتند وی را کشتند و خود را به پلیس معرفی کردند ، در هلند یک عضو پلیس  دختر15-14 ساله ای را که  هر روز بعد از پایان مدرسه از مقابل خانه وی عبور کرده و بخانه خود میرفته ، نظر پیدا کرده و با فریب ،  وی را بداخل خانه خود کشانده و بعد مدتها تجاوز وی را کشته و در همان خانه خود چال کرده بود ، از این نوع حوادث و این نوع انسانهای بیمار در همه جوامع پیدا می شوند ، مدتی پیش در اطریش شاهد چنین حادثه ای بودیم که فردی بنام ” یوزف فریتزل ”  با به بند کشیدن دختر خود به مدت بیست سال ،وی  را سالهای سال مورد تجاوز قرار میداده و حتی ازوی صاحب 7 فرزند شده است وتنها بعد از بیمار شدن یکی از فرزندان بدنیا آمده ، موضوع لو رفته است . بنظر میرسد و بر اساس آنچه که تا کنون از ابعاد فاجعه در کشور خودمان  روشن شده ، این جنایت جنبه انفرادی داشته و محرکهای قاتل در ارتکاب به جنایت ، اساسا ، بیماری جنسی بوده است . و دلایل این حادثه  به حوادث ناشی از  شکاف نسلی ، زن کشی،  قتلهای خانوادگی  و ناموشی هیچ شباهتی ندارد .

” قاتل ” در یک مصاحبه ادعا می کند که فرزندان خود را کشته است ، چون آنان انحراف اخلاقی داشته اند ، احتمالا وی هنگام این ادعا نمیدانسته که دختر وی ” آرزو”  قبل از کشته شدن خود ، موضوع مورد تجاوز قرار گرفتنش را از سوی ” قاتل ”  را برای دوستش تعریف کرده بوده است و به این شکل می خواهد با فریب افکار عمومی خود را مدافع و پاسدار فرهنگ و سنتها معرفی نماید .شکی نیست که جرم شناسان و متخصصان امور قضایی می توانند در باره مجاذات این زن و مرد سنگدل را مشخص کنند ، اما ما ایرانیان که امروز در بهت و ناباوری ناشی از ابعاد این جنایت بسر میبریم نباید با انتساب آن به وضعیت اجتماعی وسیاسی ، خود به شکلی برخورد کنیم که وضعیت قومی و سیاسی و اجتماعی  ما  ایرانیان را در شرایطی قرار داده که گویا این حادثه فقط در کشور ما اتفاق می افتد و خود را  تحقیر کنیم .

Tagged as: , , , ,

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s

Start here

%d bloggers like this: